حتی مطرح کردن چنین پروژهای وسوسهکننده است. ساختن سریالی درباره کاترین کبیر Catherine the Great امپراتور افسانهای روسیه. کسی که روسها عظمت و پهناوری کشورشان را مدیون او هستند و اگر عمرش درازتر بود چه بسا چند کشور دیگر را هم به خاک روسیه ضمیمه میکرد. و تنها زن امپراتوری که عنوان «کبیر» را به اسم خود سنجاق کرده است. چنین روایتی، آن هم در دورانی که زنان دارند جهان را فتح میکنند و حداقل رسانههای اصلی و هالیوود و جریانهای فرهنگی در خدمت فمینیسم و زنان هستند، چالشی ترغیبکننده و تمام عیار است.
آنچه در سریال کاترین کبیر میبینیم هم کاملا در خدمت چنین دیدگاهی است. اگر پای یک زن در میان نبود، شاید بازسازی دوران طلایی روسیه برای HBO کمترین توجیهی نداشت. اما او یک زن معمولی نیست. کسی است که درباره شجاعت و جنگاوریاش حماسهها گفتهاند و البته تاریخ گواهی میدهد که چنین داستانسراییهایی بیدلیل و از سر ستایش شاهان هم نبوده است. پادشاهی که با یک کودتا علیه همسرش به قدرت رسید و بعد توانست با دسیسهچینی و زدوبند –که خوراک قدرتمندان است- با یارکشی زیرکانه از میان سران ارتش و سیاسیون و البته با بیرحمی در برداشتن رقبا از سر راه، حکومتی مقتدر برای خود رقم بزند و در این میان با کشورگشاییهایش تبدیل به قهرمان تاریخی روسها شود.
در سریال Catherine the Great با چی طرفیم؟
با این مقدمه، تماشا کردن سریال Catherine the Great یک فرصت استثنایی برای دوستداران تاریخ و ماجراهای سیاسی است. با صحنههای باشکوه، قصرهای مجلل، لباسهای پر زرق و برق و البته داستانهایی از خیانت و خودکامگی. یک مینی سریال ۴ قسمتی که میخواهد برشی مهم از تاریخ را از پنجره روسیه نگاه میکند. سریال کوتاه است و سعی شده همه چیز در فشردهترین شکل ممکن روایت شود و طبیعی است که بسیاری از ماجراها ممکن است در این نمایش ناگفته بمانند و حتی برای تماشاچی مبهم باشند. اما دانستن کمی تاریخ به شما کمک خواهد کرد تا بیشتر و بهتر درگیر سریال کاترین کبیر شوید.
کاترین کبیر که با نام اصلی «صوفیا فردیناندوونا»، در سال ۱۷۲۹ در آلمان به دنیا آمد. او در سال ۱۷۴۵ به روسیه آمد و به خواست پتر سوم، پادشاه روسیه، به عنوان همسر دوم او انتخاب شد و چون نام صوفیا در روسیه مرسوم نبود نام خود را به «کاترین» تغییر دهد و به عنوان ملکه مقبولیت بیشتری کسب کند. در سال ۱۷۶۲ کاترین که فهمید پتر سوم قصد جانش را کرده، سریع دست به کار شد، پیشدستی کرد و با کودتایی به عنوان امپراتریس روسیه تاجگذاری کرد. کاترین در عین قدرتطلبی و ماکیاولیست بودن، زن باهوش و مدرنی بود که به تغییرات در جهان توجه داشت. به همین خاطر در طول حکومتش شاهد اصلاحات سیاسی و اقتصادی و رونق فرهنگی و هنری در روسیه هستیم. کاترین در کنار کشورگشایی به هوسرانی مشهور بود و داستانهای بسیاری از روابط او با مردان مختلف از جمله گریگوری پوتمکین، نیکلاس زوبوف و پل یوسوپوف گفته میشود و حتی به نظر میرسد از کنت گریگوری اورلوف صاحب بچه شده است.
در سال ۱۷۹۶، کاترین پس از ۳۴ سال حکومت در سن ۶۶ سالگی درگذشت. سریال بخشی از داستان به قدرت رسیدن او روابطش با اولوف و پوتمکین افسر مشهور و نابغه ارتش – رزمناو پوتمکین را که شنیدهاید-، ماجراهای عشقی و دیپلماسیاش در ارتباط با دیگر حکومتهای اروپایی و پروس و عثمانی و جنگ با عثمانی و لشگرکشیهایش را روایت میکند.
چرا سریال کاترین کبیر را باید دید؟
ساخت سریال با وسواس و دقت انجام شده و صحنههای طراحی شده باعظمت و تماشاییاند. بازی هلن میرن در نقش کاترین کبیر اعجابانگیز است و اصلا نمیشود تصور کرد کسی دیگر میتوانست این نقش را با چنین قدرت و ظرافتی ایفا کند. نقشآفرینی که یک جایزه امی برای او به همراه داشت. هلن میرن با این بازی بار دیگر ثابت کرد چه استاد چیرهدستی است و در نقشهای متفاوت تا چه اندازه میتواند انعطاف داشته باشد.
همانطور دیگر بازیگران هم در نقش خود قابل قبولاند. داستان به ویژه برای کسانی که عاشق کاخهای سلطنتی و رقصها و تشریفات هستند، خوراک مناسبی است. در عین حال با نشان دادن یک زن قدرتمند و باهوش روی تخت پادشاهی میتواند غرور زنانه بسیاری را سیراب کند. گذشتن ماجرا در فضای روسیه قرن هجدهم هم حال و هوای متفاوتی به سریال داده. چیزی که خیلیها ممکن است برایش حاضر شوند این چهار قسمت را یکنفس تماشا کنند. همه اپیزودها قابل تحملاند و در اجرا و فیلمنامه و تعریف کردن داستان ایراد زیادی نمیتوان به سازندگان گرفت. بالاخره اسم HBO پشت ماجراست و همین هم میتواند حداقلهایی را برای بینندگان تلویزیونی تضمین کند.
چرا سریال کاترین کبیر را نباید دید؟
با وجود کوتاه بودن به عنوان مینی سریال، خیلیها ریتم آن را کند و کسالتبار ارزیابی کردهاند. سریالی که میتوانست در فیلمی دو ساعته یا دو ساعت و نیمه جمع شود و سر و شکل و هیجان بیشتری داشته باشد. به مستندات تاریخی فیلم هم خیلی ایراد گرفته شده. این که در آثار تاریخی به ملاحظات درام و نمایشی کردن فیلمنامه چیزهایی کم و زیاد میشوند جای خود، اما منتقدان میگویند سریال تاریخ را در مقاطع مهمی دستکاری کرده –اگرچه که در مورد واقعیات تاریخی مقطع کاترین اساسا ابهام کم نیست و مثلا هنوز کسی با قطعیت از دلیل مرگ پتر سوم خبر ندارد-. حضور هلن میرن هم با وجود همه درخشندگیاش کمی بالانس سریال را بهم میزند. دیگر کاراکترها در مقایسه با او کمفروغاند و نبود او در صحنههایی که بدون کاترین میگذرد به شدت احساس میشود.
ایراد مهم دیگر هم سطحی بودن صحنههای عاشقانه و توی ذوق زدن آنها برای سریالی تاریخی در این حد و اندازه است. روابطی که گاهی در حد لاس زدن دو نوجوان در گوشه خیابان تنزل پیدا میکند و آزارنده است.
سریال در عین حال در مواردی هم گنگ است و داستان را نصفه نیمه روایت میکند و این حتی کسی را که از اصل موضوع تاریخی آگاه است، اذیت میکند، چه برسد که بخواهید همه اطلاعاتتان را یکجا از همین سریال بگیرید. و خلاصه این که سریال با این دستمایه پر و پیمان و این همه واقعیات تاریخی از جنگ و عشق و عاشقی تا نکات جذاب دیگر، چسب و جادوی لازم را ندارد و بیننده را روی هوا نگه میدارد. بگذریم که از همه آن جنگها هم تصاویر زیادی در سریال نیست که بتوانید حالش را ببرید.
سریال از IMDB امتیاز ۶.۲ گرفته. از روتن تومیتوز ۶۸% و از کاربرانش ۳۳% امتیاز گرفته و از متاکریتیک ۶۱ و از کاربران این سایت امتیاز ۵.۴ گرفته است.