این صحنهای آشنا از بسیاری از فیلمهایی است که در آن خبرنگاران روزنامه درگیر یک گزارش محققانه میشوند از جمله همه مردان رئیس جمهور. گزارشگر درگیر یک داستان بزرگ میشود. سردبیر روزنامه بدبین است. خبرنگار باید برای جلب نظر سردبیر از حیله و انواع ترنفدها استفاده کند.
این امر در فیلم جدید Boston Strangler هم رخ میدهد. ویراستار کریس کوپر سختگیر است. بازیگر بریتانیایی -کایرا نایتلی- نقش خبرنگار را بازی میکند و با یک سوال هراسناک روبرو شده است: «چند زن باید بمیرند تا این رخداد بتواند تیتر یک روزنامه شود یا توجه واقعی پلیس را به خود جلب کند؟»
حداقل ۱۱ زن از منطقه بوستون بین ۱۹ تا ۸۵ سال بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۴ مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند و کشته شدند، جنایات وحشتناکی که شهر را به وحشت انداخت و سرفصل اخبار سراسری شد. این پرونده موضوع کتابها و فیلمهای متعددی تبدیل شد، اما خفهکننده بوستون، به نویسندگی و کارگردانی مت راسکین، اولین کسی است که دو خبرنگار را که قتلها را به یک مظنون مرتبط کردند، داستان اصلی فیلم کرده است.
لورتا مک لافلین (نایتلی) و ژان کول (کری کون) از روزنامه ریکورد امریکمن Record American (از پیشینیان روزنامه بوستون هرالد) دو زنی بودند که در دنیای مردانه فعالیت می کردند.
اتاق های خبری دهه ۱۹۶۰ مردسالار بودند. یکی از اولین مقالات آنها که در ژانویه ۱۹۶۳ منتشر شد، این تیتر داشت «دو دختر گزارشگر، خفه کنند بوستون ه را تحلیل میکنند».
چند دهه بعد، مک لافلین به یاد می آورد که این چهارمین قتلی بود که «توجه مرا جلب کرد». اما سردبیر این خبر برایش جالب نبود و به گمانش آنها «هیچکس» بودند. من احساس کردم. چرا کسی باید چهار زن ناشناس را بکشد؟ این چیزی بود که مطلب را بسیار جالب کرد… آنها خواهرهایی که گمنام هستند، مثل همه ما.»
مک لافلین در ۹۰ سالگی در سال ۲۰۱۸ درگذشت. اما خانواده او مشتاقانه منتظر دیدن این فیلم هستند. پسر او، مارک مک لافلین، ۶۵ ساله، که در کیپ کاد، ماساچوست زندگی می کند، اعتراف می کند: «بیشتر مردم تصور نمی کنند که فصلی از زندگی والدینشان در یک فیلم بزرگ و توسط بازیگر مشهوری به تصویر کشیده شود.»
مارک به یاد می آورد: «دورانی بود که بسیاری از زنان به محل کار می رفتند، اما بسیاری از آنها به محض اینکه مادر می شدند کار را ترک می کردند. ما هرگز احساس تنهایی نکردیم.اما مادر فوق العاده ای بود و همچنین یک روزنامه نگار حرفه ای خوب بود.»
مارک، یک معلم انگلیسی دبیرستانی، میافزاید: «او در زمانی وارد این کار شده بود که زنان زیادی وارد آن نشده بودند و من مطمئن هستم که با افرادی برخورد کرد که در برابر آن مقاومت نشان میدادند. اما چند مرد خوب هم در پیرامون او بودند که در حکم مربی او بودند. من اعتقاد زیادی دارم که استعدادها معمولاً برنده می شوند و یک سردبیر باهوش میخواهد یک خبرنگار باهوش را تربیت کند و حرفه او را تشویق کند. افرادی بودند که با او بداخلاقی میکردند، اما افراد زیادی هم بودند که تشویقش میکردند و از کاری که او انجام میداد حمایت میکردند.»
مک لافلین متخصص اخبار پزشکی و علوم شد و در سال ۱۹۷۶ به بوستون گلوب پیوست. مارک که خود به عنوان ویراستار در گلوب کار می کرد، به یاد می آورد: «زمانی که من بچه کوچکی بودم، او یک گزارشگر جنایی بود. او بعدا یک گزارشگر پزشکی شد. زمانی که مردم سعی میکردند تا حدی درک اولیه از بیماری ایدز داشته باشند، او از انگشت شماری از خبرنگاران مهم ایدز در ایالات متحده بود.»
او هیچ کمبودی در مورد چیزها نداشت و در نهایت سردبیر صفحه سرمقاله گلوب شد. او زندگی خوبی داشت. او تقریباً تا آخر به شدت کنجکاو و علاقهمند به چیزها بود.»
پرونده حفهکننده بوستوناقب “واترگیت اسرار قتل” را به خود گرفته و هنوز هم تا حدی جذاب است زیرا هرگز به طور کامل حل نشده است، با مجموعه ای از سوالات بی پاسخ پیرامون هویت قاتل یا قاتلان.
اولین قربانی آنا سلسرز، یک زن لتونیایی ۵۵ ساله بود که در ژوئن ۱۹۶۲ در آپارتمانش خفه شده بود. طی دو سال بعد زنان بیشتری به شیوهای مشابه به قتل رسیدند، بسیاری از آنها مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند و در خانه های خود کشته شدند. در حالی که ترس شهر را فرا گرفته بود، بسیاری از ساکنان قفلهای جدید، گاز اشک آور یا سگهای نگهبان خریدند.
عامل جنایت هیچ مدرک فیزیکی واضحی در صحنه جنایت به جا نگذاشته و پلیس برای شناسایی مظنونان تلاش کرد. زمانی که مردی که ادعا میکرد خفهکننده بوستون است، شروع به تماس تلفنی با پلیس و رسانهها کرد، ماجرا به شکل عجیبی درآمد.
این مرد خود را آلبرت دسالوو معرفی کرد و مسئولیت این قتل را بر عهده گرفت. او اطلاعات دقیقی در مورد جنایات ارائه کرد، از جمله جزئیاتی که برای عموم منتشر نشده بود و باعث شد بسیاری تصور کنند که او قاتل است.
دسالوو – یک کارگر ساختمانی که در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود – در نهایت با اتهامات نامرتبط دستگیر شد و اعتراف کرد که خفه کننده بوستون است. با این حال، در اعترافات او تناقضاتی وجود داشت و او بعداً از این اعتراف خودداری کرد. برخی از کارشناسان معتقدند که او ممکن است به دروغ اعتراف کرده باشد تا جلب توجه کند.
دسالوو با جنایات نامرتبط با آنچه اعتراف کرده بود محکوم شد و به حبس ابد محکوم شد. او در سال ۱۹۷۳ در حین گذراندن دوران محکومیتش توسط یکی از هم زندانیانش با ضربات چاقو کشته شد.
چهل سال بعد، آزمایشهای DNA، دسالوو را به مرگ مری سالیوان، که گمان میرود آخرین قربانی قاتل بود،مربوط کرد. مارتا کوکلی، دادستان کل ماساچوست، اعلام کرد: “ما ممکن است به تازگی پرونده یکی از بدنام ترین قتل های زنجیره ای کشور را حل کرده باشیم.”
سالیوان ۱۹ ساله بود که در ژانویه ۱۹۶۴، چند روز پس از نقل مکان از کیپ کاد به بوستون، در آپارتمانش مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. برادرزاده او، کیسی شرمن، نویسنده و روزنامهنگار پرفروش، پنج سال بعد به دنیا آمد و میگوید مرگ او حفرهای در خانواده ایجاد کرد.
«او یک دختر جوان ۱۹ ساله بسیار باهوش و شوخ و زیبا بود که امیدها و آرزوهای زیادی داشت و آنها را از او دزدیدند، آنها را از خانواده من دزدیدند. عمه من مری سالیوان باید همین الان از نوه هایش لذت میبرد. در عوض او در ۱۹ سالگی در زمان، منجمد شد.»
شرمن زمانی که نوجوان بود پس از دیدن فیلم خفه کننده بوستون، فیلمی با بازی تونی کورتیس و هنری فوندا در سال ۱۹۶۸، شروع به تحقیق در مورد این پرونده کرد. من موضوع را برای مادرم که در آن زمان که خواهر ۱۹ ساله اش را از او گرفتند، ۱۷ سال داشت، در میان گذاشتم.
«پیوند بین دو خواهر بود حتی دهه ها پس از جنایت نمیتوانست از بین برود. همین پیوند مرا به دانشکده روزنامه نگاری در دانشگاه بوستون سوق داد و آن پیوند باعث شد تا چندین سال در این مورد تحقیق کنم.»
شرمن در مورد هر یک از قتل های خفه کننده بوستون تحقیق کرد و در مورد صحنه جنایت و گزارش های کالبد شکافی مطالعه کرد و در سال ۲۰۰۳ کتابی به نام گل سرخ برای مری: شکار خفه کننده واقعی بوستون منتشر کرد. او یک مظنون جایگزین در قتل عمهاش را که در آن زمان دانشجوی دانشگاه بوستون بود، ردیابی کرد، اگرچه این پرونده هرگز به دادگاه نیامده است.
این مرد ۵۴ ساله استدلال میکند: «یکی از مشکلات بزرگ پرونده خفهکننده بوستون در دهههای گذشته، تصورات نادرستی است که رسانهها در جهان منتشر کردند، بهویژه در مورد این توهم که یک خفهکننده بوستون وجود دارد.»
در واقع، مظنونان متعددی در پرونده خفهکننده بوستون وجود داشتند که همه با هم کار نمیکردند، بلکه به طور مستقل کار میکردند و استراتژیها و روشهای خود را از برخی جزئیات وحشتناکی که در روزنامههای آن زمان چاپ میشد، گرفته بودند. مکلافلین و کول بهعنوان گزارشگر محدودیتهای دهه ۱۹۶۰ را داشتند.
او می افزاید: «مک لافلین عبارت «خفه کننده بوستون» را مطرح کرد. قاتل همچنین «شیطان شبحمانند» و «خفهکننده جورابهای ابریشمی» نامیده میشد. خفهکننده بوستون در تیتر یک تیتر قرار میگرفت. داستانی در مورد «یک» قاتل زنجیرهای مطمئناً روزنامههای بیشتری را میفروشد تا داستانهایی درباره کپیکنندههای یک فتل با الگوی خاص.»
مقامات مجری قانون، نویسندگان و کارشناسان جنایی هنوز در مورد اینکه آیا دسالوو قاتل بوده یا اینکه آیا این قتل ها ممکن است کار افراد متعددی باشد، اختلاف نظر دارند.
سوزان کلی، ۷۳ ساله، نویسنده کتاب خفهکنندههای بوستون، به یاد میآورد: «من در کمبریج، ماساچوست زندگی میکردم. یکی از من پرسید، به نظر شما خفه کننده بوستون کیست؟ گفتم آلبرت دسالوو. وقتی بعد از خندیدن خودش را از روی زمین بلند کرد، گفت: «هیچ پلیسی در کمبریج نیست که فکر کند دسالوو خفهکننده است.» گفتم: «اوه، هوم، بیشتر به من بگو!»
کلی با مک لافلین مصاحبه کرد و همه پرونده ها را مطالعه کرد. “من به این نتیجه رسیدم که دسالوو خفه کننده نبود، زیرا او بسیاری از جزئیات جنایات مختلف را اشتباه دریافت کرده است. آنها مظنونان بسیار قوی برای بسیاری از قتل های مختلف داشتند: افرادی که می توانستند در زمان و مکان قرار داشته باشند و انگیزه و فرصت هم داشته باشند.»
این پرونده در سال ۲۰۱۶ در قالب پادکست Stranglers، یک پادکست مستند ۱۲ قسمتی، بازبینی تازه و جامعی پیدا کرد. میزبان آن، پورتلند هلمیچ، روزنامهنگار، نویسنده و تهیهکننده، میگوید: «در تمام این سالها، هنوز کاملاً مشخص نیست که آیا آلبرت دسالوو، خفهکننده بوستون که اعتراف کرده، همه این جنایات را انجام داده است یا خیر.»
« جسد او در سال ۲۰۱۳ نبش قبر شد و شواهدی از DNA وجود دارد که به نظر میرسد ۹۹.۹ درصد اطمینان وجود دارد که منی یافت شده در صحنه جرم روی پتوی مری سالیوان میتواند به او مرتبط باشد. بنابراین میتوانیم بگوییم که او آن قتل را انجام داده است، اما هیچ مدرک قطعی دیگری وجود ندارد که نشان دهد او همه قتلهای دیگر را انجام داده است.»
«او هرگز برای همه این قتلها محاکمه نشد. مظنونان احتمالی بسیار زیاد دیگری نیز وجود داشتند و هرگز هیچ مدرک قاطعی وجود نداشت. او این اعترافات شگفت انگیز را انجام داد. برخی از جزئیات عجیب و غریب بود. من معتقدم آلبرت دسالوو مرتکب برخی از این قتل ها شده است. من متقاعد نشده ام که او همه آنها را انجام داده است.»
مجموعه پادکست هلمیچ مصاحبه ای با مک لافلین داشت که معتقد بود یک نفر مسئول این قتل است. هلمیچ ۵۷ ساله که از بوستون صحبت میکند، میافزاید: «وای، چه زن باهوش، جالب و با ارادهای. من از دیدن بازی کایرا نایتلی در این نقش هیجان زده هستم. فیلمسازها در تمام فیلم را روی آلبرت دسالوو و اینکه قاتلان چه کسانی بودند تمرکز نکردند، بلکه در واقع روی زنانی تمرکز کردند که سعی میکردند این پرونده را نتیجه برسانندو».
منبع: گاردین
GIPHY App Key not set. Please check settings