بیاغراق یکی از محبوبترین ستارههای عصر هالیوود است. پسر خوب و کمحاشیهای که به طور مرتب با کارگردانان بزرگی مثل «استیون سودربرگ»، «ریدلی اسکات» و «پل گرین گرس» همکاری کرده و بازیهایش همیشه استاندارد بوده است. ماجرای رسیدن او به شهرت هم عجیب است. احتمالا میدانید که او و رفیق قدیمیاش «بن افلک» با نوشتن فیلمنامه «ویل هانتینگ خوب» دنبال راهی برای ورود به حرفهایهای هالیوود بودند و سرانجام از طریق ساخته شدن همین فیلم دوستداشتنی به رویای کودکیشان رسیدند و اسکار بهترین فیلمنامه را هم گرفتند تا یکشبه ره صد ساله طی کنند.
کارنامه حرفهای مت دیمون قابل تحسین است. اکثر فیلمهایی که او بازی کرده هم نظر منتقدان را جلب کردهاند و هم در گیشه موفق بودهاند. فیلمهای او مجموعا رقمی بیش از ۳ میلیارد دلار در جهان فروش کرده تا ثابت شود که این جوان خوشرو، بازیگر محبوبی است. ۱۴ فیلم و ۲ سری فیلم از بهترین فیلم های مت دیمون را به شما معرفی میکنیم.
فهرست بهترین فیلم های مت دیمون بر اساس سال انتشار مرتب شدهاند
فیلم ایر | ۲۰۲۳ | Air
ایر یازدهمین همکاری مت دیمون با بن افلک رفیق قدیمیاش در مقام بازیگر است اما نخستین بار است که او مقابل دوربین بن افلک به عنوان کارگردان قرار میگیرد . نتیجه همکاری بن افلک و او در ایر، یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامه مت دیمون را رقم زده است. او در نقش سانی واکارو ظاهر میشود که دنبال بستن قرارداد با مایکل جوردن برای برند نایکی است. واکارو باید مادر شکاک مایکل جوردن بسکتبالیست جوان (با بازی وایولا دیویس) را متقاعد کند تا بتواند با او برای تبلیغات قرارداد ببندد. مت دیمون به تک تک لحظات حضور سانی واکارو روی پرده سینما انرژی میبخشد.
فیلم فورد دربرابر فراری | ۲۰۱۹ | Ford v Ferrari
درام زندگینامه، پرحادثه و باضربآهنگ تند جیمز منگولد با موضوع مسابقات اتومبیلرانی درباره کمپانی فورد برای ساخت اتومبیلی است که قرار است در تورنمنت ۲۴ ساعتهٔ لمانز در سال ۱۹۶۶ به رقابت بپردازد.اما داستان درباره رابطه کن مایلز و کرول شلبی است که اتومبیل را ساختند تا بتوانند با شرکت فراری رقابت کنند. کریستین بیل نقش کن مایلز و مت دیمون نقش کرول شلبی را ایفا میکنند، شلبی یک راننده سابق ماشینهای مسابقه است که طراحی این اتومبیل را برعهده میگیرد.
فیلم مریخی | ۲۰۱۵ | The Martian
مت دیمون در حماسه علمی-تخیلی ریدلی اسکات فوقالعاده است. در آیندهای نه چندان دور، تیمی به رهبری فضانورد «مارک وانتی» برای ماموریتی راهی مریخ میشود، اما پس از فرود بر مریخ، به دلیل بروز یک طوفان سفینه مجبور به خروج از سیاره میشود و بقیه فضانوردان که فکر میکنند کاپیتانشان مرده، او را رها میکنند. حالا وانتی است و یک سیاره خالی و تنهایی!
او باید با دانش و تجربهاش خودش را زنده نگه دارد و تیمی از دانشمندان هم باید قبل از اینکه خیلی دیر شود، او را به زمین بازگردانند. دیمون در فیلمهای زیادی درخشیده، اما طبیعی است در فیلمی که در کره مریخ تنهاست، صحنهگردانی کند. با کاریزما و طنز جذابی که شخصیت او دارد نه تنها حوصلهمان سر نمیرود، که تا ثانیه آخر منتظر میمانیم تا فرجام این شخصیت دوستداشتنی را تماشا کنیم.
فیلم مارگارت | ۲۰۱۱ | Margaret
متاسفانه «کنت لونرگان» تنها ۳ فیلم را کارگردانی کرده است که همگی درامهای فوقالعاده قدرتمندی هستند. شاهکار بزرگ او که طولانیترین فیلم اوست، «مارگارت» است که ۱۵۰ دقیقه طول میکشد. فیلم هرگز از قصهاش عقب نمیافتد و فیلمنامه بسیار هوشمندانه آن همه چیز را مانند یک ساعت مکانیکی سوئیسی دقیق به آسانی حرکت میدهد. جنس فیلم جوری است که از انگار از گذشته به امروز آمده! مانند یک کلاسیک خوشساخت با موضوعی بدون تاریخ مصرف.
فیلم درباره «لیزا» (آنا پاکوین)، دانشآموز دبیرستانی است که ناخواسته نقش کلیدی را در یک تصادف وحشتناک که منجر به مرگ یک زن توسط یک اتوبوس شده را ایفا میکند. بیشتر فیلم بر عواقب بعدی و تاثیر این تصادف بر زندگی لیزا تمرکز دارد. نقش دیمون در فیلم در نقش معلم ریاضی آنا، کوتاه اما بسیار پررنگ و اساسی است. پیداست که دیمون میدانسته همه چیز فیلم بینقص است و با بازی در نقشی هرچند کوتاه در آن برنده خواهد شد. مارگارت فیلمی «مارگارت» فیلمی پیچیده درباره تضاد بیپایان بین ایدههای یک فرد و واقعیت سرد و خشن دنیای واقعی است و دیمون در این دنیا در نقش مردی گرم، قابل اعتماد و شریف ظاهر شده است.
فیلم شیوع | ۲۰۱۱ | Contagion
شیوع ساخته استیون سودربرگ با موضوع یک پاندمی با حضور ستارگان مختلفی ساخته شد. فیلم خرده روایتهای متنوعی را پی میگیرد تا داستان بزرگتری را روایت کند. مت دیمون نقش میچ امهوف را ایفا میکند که همسرش(گوئینت پالترو) پس از بازگشت از یک سفر ناگهان پس از یک دوره ناخوشی کوتاه میمیرد. خیلی زود جهان درگیر بیماری ناشناخته میشود. و دانشمندان و دولتمردان به دنبال راه معالجه بیماری میگردند.
فیلم شهامت واقعی | ۲۰۱۰ | True Grit
شهامت واقعی شاید سرراستترین فیلمی باشد که برادران کوئن ساختهاند. فیلم بازسازی شجاعت واقعی( هنری هاتاوی، ۱۹۶۶) با بازی جان وین است که با فروش خوبی روبرو شد. جف بریجز نقش مارشال روستر کاگبرن را بازی میکند، نقشی که جان وین در نسخه قدیمی ایفا کرد. کاگبرن به کمک متی (هیلی استاینفلد) میآید تا قاتل پدرش را پیدا کند.مت دیمون نقش لابوف، یک تکاور اهل تگزاس را بازی میکند که همراه متی و کاگبرن میشود، او نصف زبانش را از دست داده است.
فیلم شکستناپذیر | ۲۰۰۹ | Invictus
گرچه ظاهراً فیلم زندگینامهای از نلسون ماندلا(مورگان فریمن) است، شکستناپذیر ساخته کلینت ایستوود بیشتر بر نتایج جام جهانی ۱۹۹۵ تمرکز دارد تا دستاوردهای فوقالعاده رئیسجمهور فقید آفریقای جنوبی. شکستناپذیر یک درام ورزشی الهامبخش و خوشساخت با پیامی مثبت از برابری نژادی در دنیای پسا آپارتاید است. مت دیمون در نقش فرانسوا پینار، لیدر تیم راگبی کاملا سفید پوست و متحد ماندلا ظاهر میشود. فریمن و دیمون هر دو برای شکستناپذیر نامزد اسکار شدند.
فیلم خبرچین! | ۲۰۰۹ | The Informant!
اگرچه خط داستانی خبرچین ساخته استیون سودربرگ شما را یاد «نفوذی» به کارگردانی مایکل مان میاندازد،خبرچین! شوختر و طنزآمیزتر از آن چیزی است که شما انتظار دارید. شاید به این دلیل که شخصیت اصلی آن، مارک ویتاکر (دیمون)، آنقدر مضحک است که جدیت را به چالش می کشد. ویتاکر که یک ستاره نوظهور در شرکت کشاورزی آرچر دنیلز میدلند در ایلینویز است، زمانی که سازمان فدرال آمریکا تحقیقات در مورد تثبیت قیمت نامطلوب شرکت را شروع می کند، ویتاکر به افشاگر تبدیل می شود. با این حال، او بیش از حد انتظار غیرقابل اعتماد است و با دمدمی مزاجی، پولشویی و نقشه تصاحب شرکتها، ماموران را دیوانه میکند. این نقش برای مت دیمون نامزدی گلدن گلوب را به عنوان بهترین بازیگر مرد کمدی/موزیکال را به ارمغان آورد.
فیلم رفتگان | ۲۰۰۶ | The Departed
اسکورسیزی بزرگ در اوج دوران کارش با دیکاپریو، ناگهان سراغ دیمون رفت تا در یکی از بهترین فیلمهایش از او در کنار دیکاپریو استفاده کند. در این فیلم این دو نفر گویی تمام مدت بدل و کپی یکدیگرند. دیکاپریو پلیسی است که در یک باند مافیایی نفوذ کرده و دیمون در نقش تبهکار جاهطلبی است که در اداره پلیس نقش نفوذی باند مافیایی را ایفا میکند. فیلم سه بازیگر همنسل دارد که سهم هرکدام نقشی پیچیده و تعداد زیادی دیالوگ معرکه است که توسط «ویلیام مانهان» نویسنده فیلم نوشته شده: دیکاپریو، دیمون و مارک والبرگ.
دیمون با استادی توانسته باهوشیِ رقتانگیز و جاهطلبی شنیعِ نقش «کالین سالیوان» را ایفا کند. مردی که هیچکس او را دوست ندارد، حتی سگ همسایهاش. مردی که حتی در عشق هم نفر اول معشوقهاش نیست و او قبلا توسط «بیلی کاستیگان» تسخیر (و حتی از او باردار) شده است. سکانس پایانی فیلم حیرتانگیز است. سالیوان که عاشق ورود به دنیای سیاست بوده، عمدا خانهای گرفته که رو به یک ساختمان مربوط به کنگره باشد. دوربین فیلمبرداری در سکانس پایانی در حالی به سمت پنجره رو به کنگره میرود که یک موش (موش در دنیای مافیا نماد انسانهای جاسوس و آدمفروش است) روی لبه پنجره راه میرود.
فیلم سیریانا | ۲۰۰۵ | Syriana
سیریانا ساخته استیون گیگان نگاهی پیچیده و جاه طلبانه به چهرههای مختلفی دارد که دستشان در صادرات نفت آلوده است. گیگان خطوط داستانی چندلایهای را در سیریانا روایت میکند تمرکز داستان روی یک مامور سازمان سیا، باب بارنز(با بازی جورج کلونی که برنده اسکار شد) و یک تحلیلگر مسائل انرژی برایان وودمن(مت دیمون) ، یک وکیل اهل واشینگتن دی سی(جفری رایت) و یک کارگر مهاجر پاکستانی(مظهر مونیر) است.فیلمنامه استیون گیگان قهرمان یا تبهکاری نمیسازد، به خصوص درباره شخصیت وودمن(دیمن)که یک شاهزاده سعودی با او قراردادی میبندد تا جبران مرگ پسر خردسال او باشد.
فیلم جری | ۲۰۰۲ | Gerry
دیمون و گاس ون سنت که با ویل هانتینگ نابغه به موفقیت مالی و اسکار دست یافتند، تا آنجا که ممکن بود در جری از فیلمسازی تجاری دور شدند. جری یک فیلم کند درباره دو مرد (دیمون و کیسی افلک که فیلمنامه را با همکاری گاس ون سانت نوشته) است که در صحرا پیاده روی می کنند و به سرعت گم می شوند. در حالی که روزها بدون آب و غذا سرگردان هستند، به زودی متوجه می شوند که جان خود را از دست خواهند داد. اگرچه برای برخی جری فیلم دیوانه کنندهای است، اما برخی دیگر تسلیم نمایش فیلم از میل متعصبانه انسان برای تسخیر طبیعت و شکست می شوند.
فیلم آقای ریپلی بااستعداد | ۱۹۹۹ | The Talented Mr. Ripley
ساخته شده براساس رمانی از «پاتریشیا هایاسمیت»، آقای ریپلی بااستعداد میزبان یکی از بهترین اجراهای مت دیمون به عنوان یک بازیگر تواناست. در فیلم مرد ثروتمندی که گمان میکند ریپلی (دیمون) دوست قدیمیای پسرش است، به او ۱۰۰۰ هزار دلار پیشنهاد میدهد تا راهی ایتالیا شود و زاغ پسرش را چوب بزند. آقای ریپلی هم که اساسا پسر مرد ثروتمند را نمیشناسد با خوشحالی این پیشنهاد را میپذیرد.
از اینجای داستان به بعد شاهد معمایی بسیار جذاب درباره مردی هستیم که عشقی نافرجام را از سر گذرانده و میل دیوانهواری دارد تا تبدیل به شخص دیگری شود. فیلم یک سفرنامه الهامبخش است و آنچنان تصویر زیبا و ملموسی از ایتالیا نشان میدهد که حس میکنید کنار سواحل مدیترانه دراز کشیدهاید. نقشی که دیمون بازی کرده بسیار پیچیده است و او در طول فیلم باید احساسات متعدد و بعضا متناقضی را بروز دهد که در کمال استادی این کار را انجام داده.
فیلم نجات سرباز رایان | ۱۹۹۸ | Saving Private Ryan
فیلمهای خوب زیادی درباره جنگ جهانی دوم ساخته شده، اما سکانس ابتدایی هیچکدام به اندازه سکانس آغازین در ساحل اوماها در این حماسه جنگی استیون اسپیلبرگ به اندازه عاطفی ویرانکننده، به لحاظ فیزیکی تکاندهنده و به لحاظ سینمایی زیبا و خیرهکننده نیست. این سکانسِ تقریبا نیمساعته یکی از دلخراشترین سکانسهای تاریخ سینماست و آن را میتوان ویترین استعدادهای فوقالعاده کارگردان مجربش دانست.
نجات سرباز رایان درباره نجات «مت دیمون» (در نقش سرباز رایان) است، اما خود او خیلی دیر وارد جریان فیلم میشود. دیمون در این فیلم نقش سربازی را بازی میکند که به دلیل کشته شدن سه برادر دیگرش در جنگ، به صورت آنی از خدمت معاف شده و حالا گروهی باید برای نجات او و بازگرداندنش به پشت جبهه عازم عملیاتی سخت شوند. عملیاتی که در آن رسیدن به سرباز رایان مقداری سخت است و متقاعد کردنش برای بازگشت به خانه بسیار سختتر!
فیلم ویل هانتینگ نابغه | ۱۹۹۷ | Good Will Hunting
نقطه عطف زندگی مت دیمون همین فیلم است. در مقدمه هم گفتیم، او و رفیقش بن افلک فیلمنامه فیلم را نوشته بودند و دربهدر دنبال فرصتی برای ساخت آن بودند و سرانجام این فرصت در سال ۱۹۹۷ نصیبشان شد و یکی از بهترین کارگردانان آمریکا به نام «گاس ونسنت» آن را ساخت و سکوی پرتاب دو دوست جوان کرد.
دیمون تا قبل از ویل هانتینگ در پروژههای کماهمیتی به عنوان بازیگری نسبتا آیندهدار ظاهر شده بود، اما تلاش بیوقفهای کرد تا در فیلمی که خودش خشت خشت قصهاش را روی هم گذاشته بود بازی کند و بتواند در هالیوود به عنوان چهرهای جدی مطرح شود که شد. فیلم درباره ویل هانتینگ، سرایداری در دانشگاه مشهور MIT است که نبوغ عجیبی در ریاضی دارد و روزی با حل کردن مسئله لاینحلی که روی تختهسیاه یکی از کلاسهای دانشگاه جا مانده، توجه یکی از اساتید را به خودش جلب میکند. ویل در عین حال با حملات اضطرابی شدیدی سروکله میزند و راه نجاتش از این حملات، جلسات مشاورهای است که با تراپیستش «شان» (با بازی رابین ویلیامز که منجر به اسکار شد) برگزار میکند.
سری فیلمهای بورن | ۲۰۰۲-۲۰۰۴-۲۰۰۷-۲۰۱۶ | The Bourne series
شاید هیچ چندگانهی مانند فیلم های «بورن» سبک فیلمسازی اکشن با ضربآهنگ بالا را بازتعریف نکرد. هویت بورن ساخته داگ لیمان و برتری بورن( پل گرین گرس)، اولتیماتوم بورن (پل گرینگرس) و جیسون بورن (پل گرینگرس) معیاری را برای فیلمهای مستندگونه با دوربین روی دست و در عین حال با یک شخصیت اصلی متقاعدکننده تعیین کردند. دیمون در نقش مردی بازی می کند که در یک قایق ماهیگیری پر از فشنگ گرفتار شده و از فراموشی رنج می برد. او به زودی متوجه می شود که جیسون بورن است، یک آدمکش آموزش دیده سازمان سیا که حالا سازمان سیا خواهان مرگ اوست. و فیلم به فیلم، او موفق می شود از مامورانی که برای کشتن او میآیند، پیشی بگیرد.
سهگانه یاران اوشن | ۲۰۰۱-۲۰۰۴-۲۰۰۷ | The Ocean trilogy
وقتی صحبت از فیلمهای سرگرمکننده و مفرح به میان میآید، نمیتوان از سهگانه پر ستاره «اوشن» ساخته استیون سودربرگ چشم پوشید. سودربرگ برگرفته از یازده یار اوشن محصول ۱۹۶۰ و ساخته لوئیس مایلستون نخستین فیلم از سهگانه را در سال ۲۰۰۱ با گروهی از بازیگران مانند جورج کلونی، مت دیمون، برد پیت، اندی گارسیا، جولیا رابرتز ساخت. مت دیمون نقش لاینوس کالدول، پسر بابی کالدول، یکی از آشنایان قدیمی اوشن را ایفا میکند که در باند دنیل اوشن(جورج کلونی) است که میخواهند از کازینوهای شهر لاس وگاس سرقت کنند.