بازی از ضروریات زندگی کودکان است.
کودکان از طریق بازی افکارشان را بازگو می کنند و به همان راحتی که بزرگسالان احساساتشان را با کلمات بیان می کنند، آنان نیز همین کار را به وسیله بازی انجام می دهند. کودک در طول بازی توانایی حل مشکلات خود را پیدا می کند و به وسیله آن می تواند اعتماد به نفس و روحیه استقلا ل طلبی را در خود پرورش دهد.
آنان احساساتی چون ترس، اندوه، شادی و عصبانیت خود را از طریق بازی بیان و به این ترتیب احساس امنیت و ارزشمند بودن می کنند.
کودک در بازی نیازهای حسی ــ حرکتی خود را برآورده می سازد و انرژی خود را تخلیه می کند که این کار باعث افزایش آرامش او می شود، در غیر این صورت اگر این انرژی امکان بروز پیدا نکند، احتمالا به اضطراب، افسردگی و پرتحرکی تبدیل می شود.
در واقع بازی به اندازه تغذیه صحیح و احساس صمیمیت و امنیت برای رشد کودک مهم و ضروری است و عاملی است که به رشد تفکرات و خلاقیت های کودک کمک می کند.
ویژگی های رفتاری کودکان در بازی هایشان کاملا مشخص می شود. به عنوان مثال کودکی که در جستجوی قدرت است، معمولا در بازی نقش رهبر، رئیس، فرمانده یا حتی نقش مدیر مدرسه را بازی می کند یا یک کودک پرخاشگر ممکن است در بازی، عروسک هایش را بزند یا اسباب بازی هایش را بشکند.
پرخاشگری به صورت مستقیم و غیرمستقیم در بازی کودک نمایان می شود. کودک پرخاشگر ممکن است به وسیله چاقو یا قیچی بر میز و اسباب بازی ها حمله کرده و محیط را به یک میدان جنگ تبدیل کند. درواقع کودک دنیای خود را با اسباب بازی هایی که در دسترس دارد، فرافکنی می کند.
در بازی درمانی باید شرایطی فراهم شود که کودک به درمانگر خود اعتماد و احساس کند که افکار و احساساتش مورد توجه درمانگر قرار گرفته است.
امروزه از بازی یا بازی درمانی به عنوان روشی برای درمان مشکلات کودکان استفاده می شود. بازی درمانی به کودکان کمک می کند تا بتوانند مسائل و مشکلاتشان را حس کنند، با این هدف که ویژگی های روانی خود را بشناسند.
در این نوع درمان، به کودک فرصت داده می شود تا احساسات آزاردهنده و مشکلات درون خود را از طریق بازی بروز داده و آنها را به نمایش بگذارد.
در کودکان بی قرار حواس پرت که کنترل کمی روی حرکات بدنی خود دارند و براحتی هم متوقف نمی شوند، بازی کمک می کند تا تنش آنها آرام شود یا کودکانی که مورد ضرب و شتم و آزار جنسی قرار گرفته اند، می توانند از طریق بازی درمانی تا حد زیادی به آرامش و بهبود برسند. درمانگر از طریق بازی درمانی یک موقعیت بازی را به صورت کلی ایجاد می کند که کودک بتواند ترس و تنش خود را بیرون بریزد، در حقیقت در بازی درمانی کودک «خود درونی اش» را نشان می دهد.
شدت احساساتی که برخی کودکان در طول بازی درمانی از خود نشان می دهند گاهی بسیار تعجب آور است، احساساتی چون تنفر، ترس، تنهایی، ناامنی، احساس شکست، بی کفایتی و احساس ناخواسته بودن از این گونه احساسات است و غالبا شروع این احساسات باعث محرومیت و انحراف شخصیت کودک می شود.
در بازی درمانی پس از آن که کودک بازی با وسایل را شروع کرد، درمانگر با دقت اعمال و گفتار او را تحت نظر می گیرد و با مشاهده رفتارش در ضمن بازی به نگرانی های او پی می برد و پس از تفسیر و نتیجه گیری از عملکردهای کودک، راه حل هایی مناسب برای مشکلات او ارائه می کند.
اگر کودک تمایل به بازی نداشته باشد، مشاور باید او را تشویق کند، اگر کودک ساکت بماند و بازی نکند، مشاور بازی با اسباب بازی ها را شروع می کند و بتدریج از کودک دعوت می کند که در بازی شرکت کند.
درمانگر در طول درمان و هنگام کار با کودکان، باید بپذیرد که کودک دلایلی برای هر آنچه که انجام می دهد دارد و مسائل زیادی وجود دارد که ممکن است برای کودک مهم باشد در حالی که قادر نیست آنها را با درمانگر خود در میان بگذارد.
برای این که درمانگر در بازی درمانی موفق باشد، باید دارای ویژگی هایی چون قابل اعتماد بودن، پذیرا بودن و احترام به کودک باشد. در بازی درمانی باید شرایطی فراهم شود که کودک به درمانگر خود اعتماد و احساس کند که افکار و احساساتش مورد توجه درمانگر قرار گرفته است.
در درمان کودکان، بازی به عنوان یک وسیله ارتباطی نیز به کار می رود. با مشاهده کودک هنگام بازی می توانیم به میزان توانایی و درک او در زمینه های گوناگون مانند ارتباط برقرار کردن با دیگران، درک او از مردم و همچنین درکی که از خود دارد، پی ببریم رفتارها، نظرات، احساسات و چگونگی ابراز وجود کودک در بازی به ما کمک می کند که به مشکلاتش و این که او دنیای اطراف خود را چگونه می بیند، پی ببریم
بازی درمانی فعالی (Active play therapy)
در این روش بازی درمانی به کودک تعدادی اسباب بازی محدود داده می شود و درمانگر همزمان بازی با کودک او را به سمت یک سناریو خاص سوق می دهد برای مثال کودکی که برادر یا خواهر تازه متولد شده دارد و با او دچار مشکلی است بازی مار پله یا فوتبال مناسب او نیست، بهتر است او با کودک خیالی خود بازی کند و در آن بازی کنش و واکنش های کودک سنجیده می شود.
درمان گر شروع به محبت بیش از حد به نوزاد خیالی می کند تا از این طریق حس حسادت کودک را برانگیخته کند یا از طریق اولویت دادن به نوزاد در تمامی مراحل بازی سعی می کند رفتار متقابل کودک را با فرزند تازه متولد شده بسنجد.
بازی درمانی غیرفعال (Stimulus situation)
در این بازی درمانی هیچ سناریو از پیش تعیین شده ای نیست. بازی درمانگر با مشخص کردن حیطه محدودی سعی می کند خود را در اختیار کودک قرار داده تا کودک درباره سناریوی این بازی نظر بدهد از این طریق کودک می تواند به تخیل خود جامع عمل بپوشاند و آن را بهبود بدهد.
با توجه به اینکه اسم این روش بازی درمانی غیرفعال است اما کودک و تخیل او حضور فعالی در این سناریو دارند.
حس مفید بودن یکی از مهم ترین احساساتی است که کودک می تواند از بازی درمانگر خود در این وضعیت دریافت کند.
کودک در بازی درمانی احساسات خود را بیش از پیش می شناسد احساساتی که خیلی از افراد شاید تا سنین میانسالی شناخت درستی از آن ها نداشته باشند.
براساس نظر فروید کودک با تکرار به کمال می رسد در روش بازی درمانی کودک پیاپی درگیر تکرار احساسات خود است و با شناخت هریک از آن ها و کنترلشان در موقعیت های مختلف به مهارت های مورد نیاز می رسد.
احساسات و هیجاناتى که در اثر موقعیت بازى درمانى در کودک ایجاد مى گردد به چهار صورت قابل شناسائى است. یک مشاور یا روان درمانگر باید نسبت به این احساسات توجه نموده، و بعد از شناسائى نسبت به حمایت و یاورى کودک اقدام نماید .
- کودک مسئولیت احساس خود را برعهده می گیرد که اصولا با نهاد اول شخص (من) بیان می شود: مثلا در حین بازی می گوید: من دوستت دارم، من ازت متنفر هستم، من می خوام بزنمش، من میخوام …
- کودک مسئولیت احساس خود را بر عهده نمی گیرد که این نوع بیان احساسات در کودکان به ندرت اتفاق می افتد در این روش کودک عروسک خود را وارد به اعتراف به احساسات خود او می کند. برای مثال به عروسک می گوید اعتراف کند که مادر کودک را دوست ندارد و از او متنفر است یا از زبان عروسک می گوید که مادرش را دوست ندارد.
- کودک بصورت مستقیم به فردی که از دنیای واقعی اوست احضار احساس می کند مانند: مامان دوست دارم، بابا دلم برات تنگ شده و …
- کودک می تواند احساسات خود را نسبت به وسائل فیزیکی یا فردی تخیلی در ذهنش نسبت دهد برای مثال با کوبیدن عروسک روی زمین باعث احساس ناراحتی خود را از اسباب بازی نشان دهد.
در حال حاضر ناآگاهی های والدین برخی کودکان سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان مانند ترس، خشم، دروغگویی، حسد، شب ادراری، وسواس، ناخن جویدن و … شیوع بیشتری پیدا کند.
در جلسات بازی درمانی منشأ اصلی این احساسات شناخته می شود و درمانگر به جای آن که احساسات و عواطف کودک را نادیده بگیرد یا انکار کند، آنها را می پذیرد و به کودک اجازه می دهد با مطرح کردن آنها، آرام و سبک شود. در درمان کودکان، بازی به عنوان یک وسیله ارتباطی نیز به کار می رود.
با مشاهده کودک هنگام بازی می توانیم به میزان توانایی و درک او در زمینه های گوناگون مانند ارتباط برقرار کردن با دیگران، درک او از مردم و همچنین درکی که از خود دارد، پی ببریم رفتارها، نظرات، احساسات و چگونگی ابراز وجود کودک در بازی به ما کمک می کند که به مشکلاتش و این که او دنیای اطراف خود را چگونه می بیند، پی ببریم.
به عنوان مثال درمانگر برای کودکی که به علت ناتوانی در بکارگیری وسایل، قوانین بازی را رعایت نمی کند، با ایجاد فرصت هایی مناسب و تشویق به او کمک می کند تا بر اضطراب خود غلبه کند و به این ترتیب کودک از طریق بازی شیوه های گوناگون کنار آمدن را یاد می گیرد.
در بازی درمانی لازم است مواردی از سوی درمانگر رعایت شود، از جمله این که رابطه حسنه ای میان وی و کودک برقرار شود، به کودک آزادی عمل داده شود، کودک به خاطر اشتباهاتش مورد سرزنش قرار نگیرد و به گفتار و احساساتش کاملا توجه شود.
همچنین انتخاب صحیح اسباب بازی مناسب، بسیار مهم است، مثلا کودکانی که وسواس دارند، میل به خمیربازی، گل بازی یا بازی های به ظاهر کثیف ندارند، درمان نکردن این کودکان باعث بروز مشکلاتی برای آنها در آینده می شود یا کودکی که بالای سن ۵ سال بوده و مشغول بازی های حسی ـ حرکتی است، ممکن است دچار اختلال «اوتیسم» یا «در خود درماندگی» باشد.
بازی درمانی تنها رها کردن کودک با اسباب بازی ها نیست.
هر گاه کودک بتواند از طریق مواجه شدن صحیح با مشکلات و رویدادهایی که موجب هیجان و اضطراب او شده اند روبه رو شود، می تواند با تنش حاصله از آن مقابله کند.
کودک اگر نتواند هنگام رویارویی با اضطراب راهی منطقی برای خود پیدا کند، دچار ترس و دلهره خواهد شد، به طور کلی می توان گفت که با کمک بازی درمانی می توان عملکردهای منفی و ناسالم عاطفی، احساسی و رفتاری کودکان را تشخیص داد و به معالجه زودهنگام ناتوانی هایی جسمی و روانی او پرداخت.
بازی با خردسالان برای احساس ارتباط، امنیت و دلبستگی اساسی می باشد. در محیط خانگی سبک فرزندپروری شاد و مفرح از میزان کشمکش بر سر قدرت می کاهد و موقعیت های تنش زا را به سمت موقعیت های لذت بخش سوق می دهند.
بازی با خردسالان برای احساس ارتباط، امنیت و دلبستگی اساسی می باشد. در محیط خانگی سبک فرزندپروری شاد و مفرح از میزان کشمکش بر سر قدرت می کاهد و موقعیت های تنش زا را به سمت موقعیت های لذت بخش سوق می دهند.
دکتر لورنس جی کوهن نویسنده فرزندپروری مفرح می گوید: “کودکان دارای اختلال نقص توجه خیل عظیمی از هشدارهای؛ “نه ها”، “موظب باش ها”؛ و “این کار را انجام نده ها” را می شوند، امر و نهی کردن و مدام نه گفتن به آنها و بازداشتن آنها از کاری موجب خستگی و دگرگونی کودکان می شود یا به عبارتی باری بر دوش آنها می گذارد، که در نتیجه این کار علایم شان رو به وخامت می رود و بدتر می شوند”.
بازی یک راه طبیعی در برطرف کردن و آزاد کردن تحولات هیجانی روزانه کودکان است. ضمن آنکه کوهن با این نظر موافق است که لحظاتی برای آموزش وجود دارند، زمان بازی بیشتر باید به ساختن ارتباطات اختصاص داده شود.
وی می گوید “کودکان بدون یا مبتلا به بیش فعالی با میل خود به من مراجعه می کنند و آنچه در ذهن دارند را با من در میان می گذارند. اگر ما به کودکان اجازه ندهیم تا این ارتباط را از طریق بازی برقرار کنند، آنها به روشی خشمگین و ناخوانده ارتباط برقرار می کنند و بنابراین ما دست به کار تنبیه می شویم”.
کودکان مبتلا به بیش فعالی چالش های خاصی را برای والدین ذاتاً شاد و سرزنده ایجاد می کنند. به دلیل مشکلات کارکردهای اجرایی، برای آنها پیگیری قوانین و ماندن در یک پروژه از ابتدا تا انتها دشوار است.
سبک بازی آنها ممکن است خارج از کنترل باشد. والدین برانگیخته و عصبانی ممکن است بگویند “اگر درست بازی نکنی، ما هم به هیچ وجه با تو بازی نمی کنیم”.
والدین بایستی به کودک خود اجازه دهند تا آزادانه بازی کنند وگرنه آنها این پیام را دریافت می کنند: “تو نرمال نیستی؛ من نمیخوام باتو بازی کنم”.
والدین باید بگذارند کودک بیش فعال رهبر باشند و از او پیروی کنند. برای یک کودک حواس پرت که نیازمند بسط توانایی اش برای پیگیری امور می باشد، سعی کنید او را درگیر بازی های روایتی با عروسک ها و اشکال حیوانی کنید.
کوهن می گوید”به کودکتان اجازه دهید تا هرچه از شما می خواهد را به شما بگوید”. به او اجازه دهید مشتاق شوند و در مورد اینکه آیا او موجب خوشنودی شما در بازی می شود یا خیر نگران نباشد. این یک عمل متعادل سازی است.
کودکتان باید سرگروهی و مسئولیت روش را هنگام بازی بر عهده بگیرد و در صورت خارج شدنش از مسیر به آرامی او را به کاری که در حال انجامش بوده است، برگردانید؛ خواه ذهنی خواه فیزیکی.
یکی از نویسندگان بزرگ در زمینه کودکان و مادر دو دختر می گوید که اندکی بازی درمانی با دو دخترش رفتار و نگرش های آنها را بهبود می دهد. او چهار بازی را در وبلاگش توصیه می کند:
با بازی شروع کنید
من روز را با بردن دو دخترم به بیرون از منزل و بازی با آنها شروع می کنم. ما روی علف ها می دویم، سراپا خاکی و کثیف می شویم، پیاده رو ها را با گچ رنگ می کنیم و سپس به محض رسیدن به خانه به حمام می رویم و دوباره منتظر آمدن صبح هستیم. با اجرای این برنامه روتین متوجه کمتر شدن بهانه ها و هیجان های منفی کودکان شده ام.
از عروسک های مورد علاقه کودکتان استفاده کنید
هر دو دخترم عاشق عروسک خیمه شب بازی هستند زیرا می تواند هیجان های شدید آنها را هنگام عصبانیت و ناراحتی به سمت آرامش هدایت کند. دستم را در عروسک فرو می برم به طوری که قابل حرکت دادن باشد و آن را بالا می آورم. در قالب نقش به شکلی کودکانه صحبت می کنم که موجب خندیدن و شادی دخترم شود و موقعیت آشفته را جذاب کرده و تغییر می دهم.
با انجام حرکات آرامی موجب دور شدن احساسات او شوید
با زبان می توان در کودک احساس سبک بالی را ایجاد کرد، من به کودک بدعُنُقم می گویم”اوه، به افکار منفی که به ذهن تو می آیند توجه نکن. بیا همه اونا رو همین الان از خودت دور کن”. سپس با دستانم، دستان او را که در حالت دراز کش قرار گرفته بلند می کنم و از روی زمین بالا می آورم و دوباره بدنشر و به پایین سست می شود و به آرامی به او تلقین می کنم که آن ها را از خود دور کند. هر دو دخترم بر انجام این کار اصرار می کنند و حتی کسانی هم که بدخو نیستند دوست دارند یک تکان خوبی در بدنشان ایجاد شود!
یک روز کودک دو ساله مان از نرفتن به باغ وحشی عصبانی شد و گریه کرد. به جای تلاش برای توضیح دادن آنکه هوا برای بیرون آوردن حیوانات خیلی گرم و سوزان است و نیز بدخو و عصبانی شدن خودمان، من گفتم “دوست دارم یک باغ وحش در حیات پشتی مان داشتیم، به نظرت باحال نمی شد اگر وجود داشت؟” دوست داری چه حیواناتی در باغ وحش حیات پشتی باشند؟ اوه، بله قطعاً کروکدیل ها. نظرت راجع به زرافه ها چیه؟ بله و همینطور اسب های آبی.
هی، بیا یک نقاشی از باغ وحش حیات پشتی مان بکش!” یک تصویری فانتزی و خیالی در راستای روان شدن احساسات ناکام کننده و ناامیدی هایی که اغلب منبع رفتارهای ناخوشایند است را خلق کنید.
افراد چه در سنین کودکی و چه بزرگسالی ویژگی ها و روحیات متفاوتی دارند، تجربیات مختلفی داشته و دنیا را از منظر خود متفاوت دیده اند و به همین دلیل از یک بازی خاص تجربه های متفاوتی می توانند داشته باشند.
ما در این قسمت مقاله قصد داریم چند روش بازی درمانی میان کودک و درمانگر را توضیح دهیم اما انتخاب این روش ها واقعا کاریست تخصصی و نیازمند دانش فراوان. عواملی در این انتخاب موثر هستند که عبارتند از:
- بنیادهای شخصیتی و فردی
- میزان تندرستی در انجام فعالیت های فیزیکی
- سطح رشد جسمی و حرکتی
- IQ یا EQ کودک
- دختر یا پسر بودن
- میزان خلاقیت و میزان استفاده از آن
- فرهنگ و ارزش های خانوادگی
- موقعیت جغرافیایی محل زندگی
از قدیمی ترین نوع بازی ها که اکثرا برای متولدین ایران به بازی های کوچه و خیابانی شباهت دارد. این روش بازی درمانی ابزار مخصوص به خود را دارد که هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی می تواند انجام شود، برای مصرف انرژی اضافی بدن ونجات یافتن از خستگی و کسالت بسیار مفید است و رفتارهای نا آرام و پرخاشگری توأم با عصبانیت کودک را کاهش می دهد.
کودکان در بازی های مختلف دو نوع عضله خود را درگیر می کنند هرکدام از این عضله های کاربردهای متفاوتی در تمامی سنین کودکان دارد.
کودکان مقلدین بزرگی از رفتار اطرافیان هستند، تاثیر عمل و رفتار عمیق تر از گفتار، نصیحت، امر و نهی در کودکان است.
درمان گر از روش تقلید در بازی درمانی از می خواهد که او نقش یکی از اطرافیان خود مثل مادر و پدر، برادر یا خواهر خود را انتخاب کند و شبیه آن ها رفتار کند.
کودک از ایفای نقش آنها برون ریزی می کند که از این برون ریزی می توان به علت های بسیاری از اضطراب ها، ترس ها، نقاط قوت شخصیتی یا نقاط ترس او پی برد.
برای مثال: در بازی تقلید کودکی خود را به جای پدر قرار داد که به مادر خویش می گفت این ماهیانه خانه است، برای این پول من زحمت کشیدم سعی کن وسایل آرایشی نخری و پس از آن دعوای بین پدر و مادر خود را شبیه سازی کرد. این برون ریزی نشانه از درگیری ذهن کودک بر روی مسئله شخصی بین مادر و پدر خود که به دعوا منجر شده دارد.
انسان ها در دوره های مختلف سعی می کنند برای خود مقلدی پیدا کنند. در دوره ی دبستان بیشترنقش معلمان برایشان تازگی دارد؛ در حالی که در دوره ی نوجوانی از تقلید رفتار بزرگسالان دوری می کند و به تقلید رفتار همسالان می پردازد که این خود آغازی است برای هماهنگی و همسو شدن با گروه های اجتماعی و ایفای نقش های واقعی زندگی. همانطوری که همیشه گفته می شود کودکان نوجوان علاقه فراوانه به طرفداری از یک Gang یا گروه دوستان دارند.
یکی از حیطه های جذاب برای کودکان در بازی درمانی، نمایش است. بسیار ساده می توانید با درست کردن نقاب های مختلف انسان و حیوان به اجرای نمایش های مرتبط با کودک بپردازید.
برای انجام این بازی ها می توانید به داستان های صوتی ما گوش داده و با ساخت نقاب های آن ها به بازی نمایشی با کودک خود بپردازید. سعی شده در هر داستان صوتی، کاردستی های مرتبط با آن ها قرار داده شوند.
تخیل در کودکان حرف اول را می زند، اصولا خلاقیت در کودکان از همین تخیل نشئت می گیرد. یکی از سوالات مهم مادرها و پدرها این است:
- آیا اجازه دهیم کودک ما، انقدر خیال پردازی کند که این خیال پردازی ها منجر به دروغ گفتن نیز شود؟
- تا چه سنی مرزی برای خیال پردازی های کودک خود قرار ندهیم؟
- اکر خیال پردازی کودک ما منجر به آسیب به اطرافیان شد چگونه او را متوجه کنیم؟
و سوالات بیشمار فراوانی که همگی در طی یک گفت و گوی دوستان با خانم بیتا صدیقیان پاسخ داده می شوند.
اما چگونه می توان خیال پردازی و نمادی سازی را در بازی های کودک به کاربرد؟
پاسخ به این سوال راحت است، کودک برخی اوقات با یک لیوان پلاستیکی آب خوری ادای یک هواپیما را در می آورد که در هوا پرواز می کند.
یا با یک خودکار یک پروانه را شبیه سازی می کند.
یک قوطی کبریت را به یک ماشین تعبیر می کنند
برای کمک به خیال پردازی های کودک خود سعی کنید، سعی کنید از کاردستی شروع کنید، کاردستی ها می توانند شبیه سازهای بسیاری خوبی برای کودکان باشند.
برای مثال ساخت ماشین با شیشه نوشابه خانواده، ساخت ماهی های مختلف با کاغذ رنگی، و…
کودکان با خلق یک وسیله به ابراز احساسات خود می پردازد. موسیقی، نقاشی، خمیر بازی، شن بازی یا حتی داستان گویی همه راه هایی برای ابراز احساسات کودک شما است. بسیاری از روانشناسان از روی نقاشی کودکان می توانند به ترس و اضطراب های آن ها آشنایی پیدا کرده و راه های درمان متفاوت تری را پیش بگیرند یا از روی اشکالی که از طریق خمیربازی می سازند نیز به احساسات او دسترسی پیدا کنند.
با توجه به تاثیرات محیطی مثل تعداد کم فرزندان در یک خانه یا خانواده، تمام شدن عمر تعامل در حین بازی با همسالان در کوچه به دلیل ساختار زندگی های امروزی، مواظبت بیش از حد خانواده ها از فرزندان خود، بسیاری از کودکان ایرانی به مشکل خود محورى (Ego centerism) دچار می شوند.
بازی درمانی گروهی یکی از راه های تضمین شده از بین بردن این مشکل در کودکان امروزی است.
به مرور کودک با افزایش توانائىهاى شناختى علاوه بر یادگیرى راههاى ایجاد رابطهٔ سالم و مناسب از خود محورى خارج شده و گرایش به جمع و گروه دوستان را به بازىهاى انفرادى ترجیح می دهد.
آکسلین اعتقاد دارد که بازى درمانى گروهى براى کودکانى که مشکلات و ناسازگارىهاى اجتماعى دارند به همان میزانى که بازىدرمانى انفرادى در درمان عاطفى کودکان تأثیر دارد مناسب مىباشد.
بازی درمانی گروهی بر دو نوع متجانس و نامتجانس است. در بازی درمانی متجانس تمام شرکت کنندگان دارای مشکلات مشابهی هستند در صورتی که در بازی درمانی نامتجانس شرکت کنندگان هیچ مشکل مشابهی می توانند نداشته باشند.
در بازی درمانی گروهی نامتجانس کودکان فرصت یادگیری مهارت های اجتماعی بیشتری خواهند داشت.