گذشتگان ما بر اساس تجربیات تاریخی، جملاتی قابل تامل به ما منتقل کردهاند از جمله این که «ظلم هرگز پایدار نمیماند». حال سوال این است: با تعمق در روایتها و حوادث تاریخ آیا این جملات قابل اتکا و باور هستند یا نه؟ سوال دیگر این است که آیا یک حکومت ناکارآمد به مدد زور و قوای قهریه، میتواند جامعه را تا مدتی طولانی به زنجیر بکشد به طوری که جریانهای مخالف نتوانند حکومت را ساقط کنند؟ مثلا خمرهای سرخ در کامبوج ناگهان یک جامعه مدنی مدرن را مثل یک طوفان درو کردند و ظرف ۴ سال بخش عظیمی از جمعیت کامبوج را قتل عام کردند. آیا وقوع چنین رویدادهایی آن هم در تاریخ معاصر، موجب سرخوردگی درونی افرادی که تاریخ میدانند و میخوانند نمیشود؟ آیا مطالعه تاریخ و تامل در سرنوشت جوامع در دورههای مختلف میتواند برای جنبشهای مدنی و حرکتهای اجتماعی امیدبخش باشد یا به عکس موجبات ایجاد یاس و سرخوردگی را فراهم میکند؟