دو قسمت از سریال Special Ops: Lioness فعلا منتشر شده است. اول ممکن است حضور دو هنرپیشه نامی یعنی نیکول کیدمن و مورگان فریمن توجه شما را جلب کند. اما حضور این دو ظاهرا در این سریال تزئینی است و نقشهای مهم را دیگران دارند:
زوئی سالدانا -هنرپیشه فیلمهای پرفروش آواتار (۲۰۰۹)، انتقامجویان: جنگ ابدیت (۲۰۱۸)، انتقامجویان: پایان بازی (۲۰۱۹) و آواتار: راه آب (۲۰۲۲) در نقش جو در این سریال بازی میکند.
دیگر نقشها:
لیسلا دی اولیویرا در نقش کروز مانوئلوس
دیو آنبل در نقش نیل
جیل واگنر در نقش بابی
لامونیکا گرت در نقش تاکر
جیمز جردن در نقش تو کاپ
آستین هبرت در نقش رندی
جونا وارتون در نقش تکس
استفانی نور در نقش عالیه
هانا لاو لنیر در نقش کیت
در سریال «جو» را میبینیم که یک رهبر عملیات مخفی و جاسوسی و نفوذ است. در قسمت اول یکی از نفوذیهای او لو میرود و او مجبور میشود که فرمان بدهد که بمبی رو ساختمان تروریستها انداخته شود که هم تروریستها و هم نفوذی زن او را بکشد، چرا که در هر حال این نفوذی با شقاوت و شکنجه کشته میشد.
لیسلا دی اولیویرا در نقش کروز مانوئلوس شخصیت اصلی دیگر است. او ابتدا یک رقصنده بود، اما بعد از نوع کار خود به تنگ میآید و در یک فسف فودی با حقوق بسیار کمتر مشغول به کار میشود و بعد با دوستان بدنام قبلی خود درگیر میشود و تصادفی سر از اردوگاه آموزش تنفگذاران دریایی درمیآورد و در آنجا با توجه به فیزیک بدنی عالی و نمرات فوق العاده در آزمونها که حتی از مردها هم بهتر است، جلب نظر میکند.
بعد زوئی تصمیم میگیرد که از او استفاده کند. اما او باید مراحل دشوار دیگری را طی کند. هدف این است که او دوست عالیه – دختر یکی از تروریستهای شاخص- شود و اطلاعات جمع کند.
سریال بیشتر حال و هوای طیف سریالهای تا حدی ایدئولوژیک مورد علاقه دست راستیهای آمریکا را دارد که بر میهندوستی آمریکایی و روح و رویای آمریکایی و شکستناپذیری نظامیان آمریکا و فداکاری آنها برای اهداف مقدس تکیه میکنند. یک چیزی شبیه سریال ۲۴!
بنابراین دست کم تا پایان قسمت دوم این یک طرفه بودن نگاه سیاسی ممکن است دلسردتان کند، اما ممکن است در قسمتهای بعدی طیف خاکستریتری از دو سوی درگیری ارائه شود.
همچنین در این دو قسمت ما با همسر جو آشنا میشویم که او به صورت دیگر و باز مقداری اغراق شده زندگی یک جراح مغز و اعصاب اطفال و چالشهایش را نشان میدهد.
این زوج متفاوت طبق روال سریالهای این روزهای دو فرزند دارند که یکی از آنها در بحران بلوغ نوجوانی است و سرکشی و خامیاش را باید والدیشن تعدیل کنند.
از روتینهای تکراری و شعارها و بزرگ کردن تواناییهای بدنی کروز که بگذریم، باید بگوییم سریال برای تماشا در هنگام خستگی مناسب است و وجه سرگرمکنندگی خوبی دارد. یعنی شما محتاج نیروی ذهنی زیادی برای دنبال کردن سیر حوادث نیستید و داستانها سرراست روایت میشوند.
صحنههای درگیری و خشن در سریال بسیار زیاد هستند و سریال مملو از صحنههای نمایشی است و قهرمان زن آنقدر قدرت دارد که بعد از بارها کتک خوردن برمیخیزد و بر مردان درشتاندام ورزیده میتازد که تکرار این مسئله، مقداری از وجه واقعبینانه سریال میکاهد.
سریال را میشود در طیف سریالهای متوسط معمولی ردهبندی کرد. قسمتهای بعد که داستان و هیجان در آنها به اوج میرسد میتواند نشان بدهد که میتوان به سریال نمره بیشتری داد یا سریال در طیف سریالهای ضعیف در ذهن مخاطب نزول خواهد کرد.
همچنین باید منتظر بمانیم تا ببینیم که مورگان فریمن این وسط چه نقشی بازی میکند و آیا نقش او مهمتر از کیدمن که کاملا تزئینی است، خواهد بود.
یک مقدار هم از اینکه کیدمن اینچنین نقشهای فرعی بیاهمیت را بازی میکند و دیگر نقشهای خوب به او پیشنهاد نمیشوند یا خودش به خاطر بحران مواجهه با پیری دیگر زیاد شوقی نشان نمیدهد، تاسف میخوریم.

