0
لطفاوارد شویدیاثبت نام کنیدبرای انجام این کار.


بازسازی فیلم «برپاخیزان جهنم» به کارگردانی دیوید بروکنر قرار است یک جعبه پازل خونین باشد که فرنچایز قدیمی خود را دوباره از نو احیا کند؛ اما آیا این فیلم توانسته به چنین خواسته‌ای برسد یا خیر؟! برای یافتن این پاسخ با نقد فیلم Hellraiser همراه ویجیاتو باشید.

نقد فیلم Hellraiser

ریبوت جدید Hellraiser، این فرنچایز را از تعداد زیادی دنباله‌ وحشتناک که به دلیل ضعف در کیفیت، مستقیم به نمایش خانگی می‌رفتند جدا می‌کند و اثری شایسته را به مخاطب خود هدیه می‌دهد. فیلم جدید دارای اجرای تماشایی از جیمی کلیتون در نقش «Pinhead یا سرسوزنی» است. همچنین این اثر سنگینی و پیچیدگی داستانی فیلم‌های قبلی را از بین می‌برد و فقط قصه‌ای کوچکتر در مورد «سنوبیت‌ها» و دختری که تلاش می‌کند از اعتیاد فرار کند به ما می‌دهد.

اما بیایید نقد فیلم Hellraiser را با یک شکایت آشکار از سینمای امروز جهان ادامه دهیم؛ شکایتی که در راس هرم آن کمپانی‌های هالیوودی نشسته‌اند که با پروژه دنباله‌سازی و البته ریبوت‌سازی به دنبال خالی کردن جیب مخاطب به تکراری‌ترین شکل ممکن هستند. چیزهای زیادی در این دنیا وجود دارد که من را به شدت ناامید می‌کند. و به عنوان یک طرفدار آثار ترسناک، یکی از این چیزها بازسازی‌های مدرن از آثار کلاسیک این ژانر است.

نقد فیلم Hellraiser

شنیدن اینکه برخی از فیلم‌های ترسناک مورد علاقه شما دوباره و بدون هیچ ایده تازه‌ای برای مخاطبان مدرن ساخته می‌شوند ناامید‌کننده است. اما چرا؟ چون این آثار نه از نظر فنی به پای آثار مرجع خود می‌رسند و نه از نظر خلق ایده جدید حرفی برای گفتن دارند. علت این ضعف‌ها نیز روشن است؛ به سادگی می‌توان متوجه شد که وجود چنین آثاری از اساس پولی است، زیرا آنها حکم گاوهای شیرده تضمین شده را برای کمپانی‌های سازنده خود دارند.

با این حال، از آنجایی که ما در زمانی زندگی می‌کنیم که اکثر پروژه‌ها به نوعی آی‌پی‌های گره خورده‌ به نام‌های بزرگ گذشته‌اند، آن‌وقت باید انتظار داشت این فیلم‌ها هر چند سال یک‌بار به صورت دسته‌ای از راه برسند. بنابراین امثال من پس از دیدن چندین دنباله بدون اصل و نسب، نسبت به آن‌ها بی‌حس می‌شویم. ولی چرا؟ زیرا اجتناب ناپذیر است. من یا امثال من به عنوان مخاطب ممکن است از قبل برای دیدن چنین آثاری هیجان‌زده شویم زیرا افراد با استعدادی در آن نقش دارند، اما وقتی آنها را می‌بینم، کاملاً ما را ناامید می‌کنند.

نقد فیلم Hellraiser

با همه این تفاسیر ناامید‌کننده، اکنون و در این روزها ما یک بازسازی دیگر از یک کلاسیک ترسناک دریافت کرده‌ایم. بازسازی فیلم کلایو بارکر یا همان Hellraiser که بر اساس رمان «قلب جهنمی» او ساخته شده است. یک کابوس «سادومازوخیستی» که ذهن‌ها، بدن‌ها و خواسته‌های کنجکاوی را بررسی می‌کند. اگر با فیلم کلاسیک «Hellraiser» محصول ۱۹۸۷ کلایو بارکر آشنایی ندارید، باید گفت این فیلم یک اثر تاریک، پیچیده، وحشیانه و کاملاً سادیستی است که بر اساس رمان او یعنی «قلب جهنمی» در سال ۱۹۸۶ ساخته شده است.

اما شخص من به چند دلیل نگران دیدن راه اندازی مجدد این یکی بودم. اولاً، من از دوست داران فیلم سال ۱۹۸۷ هستم و همچنین از تماشای دنباله آن Hellbound: Hellraiser II نیز لذت بردم. ثانیا، بقیه فرنچایز در وضعیت بدی قرار دارند. این یعنی بعد از آن دو فیلم اولیه، دنباله‌های ضعیف یکی پس از دیگری ساخته شدند. بنابر همین دلایل، من در مورد این که فیلم جدید چگونه خواهد بود شک داشتم.

نقد فیلم Hellraiser

اما دیوید بروکنر کارگردان خوبی است که می‌داند چگونه عناصر دراماتیک را به درستی مدیریت کند. اثری قبلی او، The Night House بسیار غافلگیرکننده و ترسناک بود و لحظات وحشتناک مؤثری را از طریق آینه‌ها و سراب‌ها ارائه می‌کرد. در نتیجه همین عملکرد، اجرای دیوید بروکنر از داستان Hellraiser، بهترین فیلم از زمان دو فیلم اول این فرنچایز است. این یک بازگویی مدرن و یک راه خوب برای ادغام در جهان جهنمی فیلم اول است. البته فیلم کامل نیست، اما در واقع به شما احساس پیچ و تاب زننده فیلم‌های اصلی را که با آنها آشنا هستید، می‌دهد.

با این حال، گفتن این موضوع برای طرفداران کافی نیست. مطمئناً این فیلم از همه دنباله‌های دیگر بهتر است، اما هنوز از چند جهت احساس کمبود می‌کند. جدیدترین فیلم اضافه شده به این فرنچایز، زندگی قهرمان داستان، یعنی رایلی با بازی اودسا آزیون را روایت می‌کند که معتادی در حال بهبودی است که در یک رابطه بی پروا با فردی قرار دارد که او را مجبور می‌کند تا با وعده‌های پول‌های بزرگ از گاوصندوقی سرقت کند.

در طول این سرقت، آنها یک جعبه پازل عتیقه را می‌یابند که به نظرشان ارزش زیادی دارد و قصد دارند آن را بفروشند. جعبه‌ای که برای این دو ناشناخته بود، مسیر زندگی آنها را تغییر می‌دهد. چرا که پس مدتی برادر رایلی ناپدید می‌شود و او شروع به دیدن اجمالی Pinhead یا سرسوزنی می‌کند.

نقد فیلم Hellraiser

فیلم Hellraiser جدید ادعایی مشابه با نسخه اورجینال را دنبال می‌کند، اما طرحی متفاوت را الگو خود قرار می‌دهد. باید قبول کرد بازسازی‌های ترسناک عملی فوق‌العاده سخت هستند، به خصوص اگر متریالی که در حال بازسازی آن هستید، کلاسیک در نظر گرفته شود. شما باید ثابت کنید که فیلم شما ارزشمند است. شما باید ادای احترام به اصل بازی کنید. شما باید جزئیات بیشتری را به دنیای گسترده و اساطیر منبع بدهید. شما باید یک داستان اورجینال بسازید که مخاطبان را درگیر و باورپذیری در فرنچایز را زنده نگه دارد.

و همه این موارد از دل یک فیلمنامه متعادل و خوب بیرون می‌آید. البته این فیلمنامه کاملاً متعادل، اگرچه ایده‌آل است، اما شاید تقریباً غیرممکن باشد، ولی ظاهراً تنها راه برای خوشحال کردن مخاطبان فهیم امروزی است. در طول دهه گذشته، هالووین، جمعه سیزدهم، و کابوس در خیابان الم، همه این کار تقریبا غیرممکن را انجام داده‌اند. با تولید سطوح مختلف کیفیت و موفقیت، دستور غیرممکن فوق (در صورت موفقیت آمیز بودن) ثابت کرده است که مؤثرترین راه برای جذب مخاطب جدید و در عین حال دلجویی از طرفداران آثار قدیمی است.

با این دیدگاه، شخص دیوید بروکنر به عنوان نویسنده و کارگردان، وظیفه غیرممکنی را بر عهده دارد که بازسازی جدید Hellraiser است. اثری که به خودی خود یک کار دلهره آور است. ممکن است داشتن یک فیلمساز مستقل آثار ترسناک با تنها چند فیلم بلند که یک فرنچایز بزرگ را کارگردانی کند، یک ریسک به نظر برسد، اما شاید نشان دهد که هالیوود به تازه‌‌کار‌های موفق نیز توجه دارد.

دیوید بروکنر در حال حاضر صدای هیجان انگیزی در ژانر ترسناک است و Hellraiser به عنوان جدیدترین اثر افزوده شده به فیلموگرافی او تفاوتی با دیگر آثار موفق این کارگردان ندارد. در نتیجه این فیلم نیز از نظر زیبایی شناختی با طرح‌های موجوداتش مسحورکننده است.

نقد فیلم Hellraiser

در این میان بدون شک سنوبیت‌ها، از جمله پین‌هِد، بهترین بخش از فیلم هستند. اگر به عنوان یک مخاطب عشقِ سنوبیت‌ها نگران بودید که در این فیلم قرار است کسی به جز داگ بردلی لباس سوزنی پین‌هِد را بر تن کند، پس می‌خواهم جیمی کلیتون را به شما معرفی کنم. این بازیگر ممکن است وقتی برای بازی در نقش Pinhead انتخاب شد، «جنجال» به راه انداخت. در واقع اگر «قلب جهنمی» و توصیف آن درباره Pinhead را بخوانید متوجه این نگرانی خواهید شد.

اما به جرات می‌توان گفت که او کاملاً در این فیلم نقش سرسوزنی یا همان شرور ترسناک پین‌هِد را به خوبی اجرا کرده است. رهبر واقعی سنوبیت‌ها نیازی ندارد که یک شرور قاتل باشد، آنها فقط باید شامل تصویری از یک نیروی تقریبا غیرقابل توقف و غیرطبیعی باشند. و این به صورت دقیق چیزی است که جیمی کلیتون آن را اجرا می‌کند. جدا از بازیگری، مدل کارگردانی، نمایش‌ نما‌های جالب، گریم مناسب و به طور کلی فرم بصری خوب از نکات مثبت این اثر است.

Hellraiser

با این حال، تنها چیزی که به نظر می‌رسد کارگردان کنترل خود را بر آن از دست داده است، عناصر ترسناک درون فیلم است که بزرگترین ناامیدی آن هستند. این فیلم با ظاهری تمیز و ساختار فرمولی که برخی پیچ و تاب‌های داستان خود را از بین می‌برد، مانند معجونی از صحنه‌های ترسناک جریان اصلی است. این یعنی در بازسازی جدید، شما هرگز آن حس وسوسه‌انگیز فیلم اورجینال را ندارید. دلیل چیست؟ جواب روشن است آن دو فیلم اول فرنچایز برای تناسب با مضامین تیره خود از ظاهری کثیف بهره می‌بردند. اما در این بازسازی شاهد چنین شاخصی نیستیم.

قسمت جدید Hellraiser طولانی‌ترین فیلم این مجموعه با اختلافی بسیار زیاد است که به طرز غیرمعمولی ۱۲۱ دقیقه طول می‌کشد – تقریباً نیم ساعت بیشتر از نسخه اصلی سال ۱۹۸۷. اگر بروکنر راهی برای توجیه این زمان گسترده با کاوش عمیق در سنوبیت‌ها پیدا می‌کرد، شاید این زمان مناسب بود. با این حال فیلم او بیش از حد زمان اجرا خود را صرف کارکردن به عنوان یک فیلم اسلشر نسبتاً فرمولی و یک فیلم ترسناک رازآلود می‌کند.

Hellraiser

به طور خاص اولین اکت کمی شلوغ است، تمرکز بیش از حد روی دسته کانونی شخصیت‌های انسانی در حالی که پین‌هد (جیمی کلیتون) و سایر سنوبیت‌ها را تقریباً به طور کامل خارج از صفحه نمایش نگه می‌دارد، نکته مثبتی نیست. از اساس هیچ راه حلی برای بهبود شخصیت‌های انسانی وجود ندارد. اکثر شخصیت‌ها در این فیلم کاملاً مسطح، بی روح و تک بعدی هستند، که به ویژه با توجه به مدت زمانی که ما با آنها سپری می‌کنیم بسیار نگران‌کننده است.

تنها استثناها، قهرمان معتاد به مواد مخدر، رایلی (اودسا آزیون) و تاجر ماکیاولیستی رولاند وویت (گوران ویشنیچ) هستند، در حالی که بقیه بازیگران غیرسنوبیتی، رک و پوست کنده، مشتی انسان کم حوصله‌ هستند. بازیگران عمدتا متشکل از برادر رایلی، مت (براندون فلین)، دوست پسر او تروور (درو استارکی) و چند دوست دیگر هستند که علیرغم حضور برجسته‌شان در صحنه‌های فیلم، شخصیت‌های متفاوتی ندارند که بتواند حضورشان را ارزشمند کند. در نهایت اکثر آنها فقط خوراک سنوبیت‌ها هستند، با این حال فیلمنامه به وضوح فضایی برای انجام کار جالب با آنها داشت. در عوض، آنها کاملاً پوچ هستند.

بنابراین، در پایان باید گفت: بروکنر وجود این بازسازی را با کاوش در داستان‌های ترسناک فیلم که سخت‌ترین چالش پیش روی او و گروهش بود، توجیه می‌کند. با این حال، فیلم از نظر ترکیبات ژانر ترسناک برای توجیه زمان اجرای طولانی‌اش بسیار بد عمل می‌کند. فیلم جدید Hellraiser ممکن است لحظات جذاب خود را داشته باشد؛ اما در بیشتر موارد، بازسازی دیگری است که عدالت موجود در نسخه اصلی را دنبال نمی‌کند، و برای آنچه که ممکن است بین هواداران فتنه ایجاد کند، از رفتن به مسیر‌های جدید خودداری می‌کند.



Source link

ابزارهای کاهش پینگ رایگان؛ آموزش بهبود تضمینی پینگ به کمک برنامه
روش‌های آنلاین ماندن در هنگام اختلال یا قطعی اینترنت

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

GIF