0
لطفاوارد شویدیاثبت نام کنیدبرای انجام این کار.

فوتبال یکی از جذاب‌ترین ورزش‌های جهان است. علاقه زیاد مردم به این ورزش باعث شده تا حجم بزرگی از منابع مالی وارد آن شود. از این رو بسیاری فوتبال را نوعی صنعت می‌دانند؛ اما از آن گذشته، این سطح از توجه افکار عمومی به فوتبال، برای اهالی سیاست هم وسوسه کننده است. اگر فوتبال می‌تواند توجه سرمایه‌گذاران و مصرف‌کنندگان را به خود جلب کند، چرا از آن برای بسیج کردن افکار عمومی استفاده نشود؟ این دقیقا موضوعی بود که برخی از سیاستمداران به آن دقت داشتند. از جمله؛ موسیلینی در دوران حکومت فاشیستی ایتالیا.

در حالی که به دلیل برخی رفتارهای نژادپرستانه رابطه بین فوتبال و فاشیسم اخیراً مورد توجه قرار گرفته است، اما باید توجه داشت که آن‌ها پیش از این و به لحاظ تاریخی همیشه با هم مرتبط بوده‌اند.

بنیتو موسیلینی پس از راهپیمایی رم و به قدرت رسیدن در سال ۱۹۲۲، رژیم فاشیست را بنیان نهاد و تا سال ۱۹۴۳ در ایتالیا حکومت کرد. او به‌خوبی نشان داد که فوتبال یکی از قوی‌ترین ابزارهای تبلیغاتی برای یک حکومت ایدئولوژیک است. با بررسی ایتالیای فاشیستی می‌توان به برخی از روش‌های استفاده حکومت‌ها از فوتبال پی برد.

در سال‌های اولیه حکومت فاشیستی، موسولینی علاقه کمتری به فوتبال ایتالیا داشت. از اوایل دهه ۱۹۲۰، پس از سرکوب مخالفان سیاسی و پس از پی بردن به پتانسیلی که فوتبال در انتقال ایدئولوژی فاشیستی به مردم ایتالیا دارد، او به فوتبال بیشتر علاقه‌مند شد.

فوتبال محبوب‌ترین ورزش کشور بود و پتانسیل تبلیغاتی آن برای موسولینی بسیار فریبنده بود. در این شرایط رهبر فاشیست ایتالیا دیگر نمی‌توانست آن را نادیده بگیرد.

skysports italy world cup 4317855

(بنیتو موسیلینی با کت و شلوار سفید در مرکز عکس قرار دارد)

با این حال، زمانی که فاشیست‌ها در این ورزش مداخله کردند، فوتبال باشگاهی ایتالیا در وضعیت وخیمی قرار داشت. مسابقات خشونت‌بار بود و این پرخاشگری حتی بر نتیجه بازی‌ها نیز تأثیر می‌گذاشت.

 سیمون مارتین، محققی که دوران فاشیستی ایتالیا را بررسی کرده است، از بازی بولونیا و جنوا به‌عنوان نمونه وحشتناکی از این اتفاق یاد می‌کند. در طول این بازی، شبه‌نظامیان فاشیست پس از یک تصمیم بحث‌برانگیز داوری، با اسلحه به زمین حمله کردند. این اقدام منجر به تغییر تصمیم داور شد و بولونیا درنهایت توانست بازی را با پیروزی پشت سر بگذارد. تکرار مواردی مانند این نمونه، منجر به اعتصاب داوری در سال ۱۹۲۶ شد که البته با مداخله فاشیست‌ها موضوع حل شد!

رژیم سعی کرد مسابقات فوتبال را با «مفهوم انقلابی» آمیخته کند و جمعیت حامی فوتبال را تحت کنترل درآورد. برای رسیدن به این مقصود مدیریت فوتبال را نیز در اختیار خود گرفت.

 مدیریت جدید تحت کنترل فاشیست‌ها، دارای استقلال کامل و سیطره بر تمام مسائل فوتبال بود. مدیرانی که قدرت آن‌ها مستقیماً از خود موسولینی نشات می‌گرفت. ماهیت اقتدارگرایانه جایگزین سیستم قبلی شد. تا پیش از آن هر باشگاه در مورد مسائل مربوط به مدیریت فوتبال رای می‌داد؛ اما سازمان جدید فوتبال منعکس‌کننده ایده‌های ایدئولوژیک فاشیستی بود و تشویق به اطاعت بی چون و چرا از رهبر حزب را تبلیغ می‌کرد.

ساختار لیگ تغییر کرد و این تغییرات بر اساس اصول ایدئولوژی فاشیستی، انقلابی انجام شد. در یک دوره سه ساله که در سال ۱۹۲۹ به اوج خود رسید، لیگ جدید فوتبال ایتالیا با شرایطی جدید تشکیل شد.

این امر به منطقه‌گرایی سیستم لیگ ایتالیا پایان داد و تضمین کرد که همه بهترین باشگاه‌های این کشور در یک ساختار لیگ ملی رقابت می‌کنند. لیگ ملی فوتبال ابزاری بود که رژیم امیدوار بود یک جامعه ملی قوی و فاشیستی در سراسر کشور ایجاد کند و به بومی‌گرایی که نفوذ موسولینی را تهدید می‌کرد، پایان دهد. در تلاشی ایدئولوژیک برای از بین بردن تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی و منطقه‌ای، فوتبال وارد عمل شد. پالرمو و کاتانیا نیز برای تضعیف هویت سیسیلی هواداران خود مجبور به رقابت در این لیگ ملی شدند.

علیرغم این اقدامات، تلاشهای رژیم برای ترویج هویت یکنواخت ایتالیایی فاشیستی، مانع پیشرفت فوتبال نشد. صرف‌نظر از کیفیت تبلیغات رژیم فاشیستی، اما اقدامات آن‌ها در تأمین اهداف حکومت موثر بود. شاید اولین فکری که یکی از هواداران یوونتوس پس از گل دقایق پایانی ناپولی به ذهنش می‌رسید این بود: «من از جنوبی‌ها متنفرم! درود بر ایتالیا و رهبر فاشیست آن.»

بیگانه هراسی فاشیستی در سال ۱۹۲۷ و زمانی که همه بازیکنان خارجی از حضور در لیگ ایتالیا منع شدند، خود را بیش از پیش به نمایش گذاشت. موسولینی از این قانون به عنوان یکی از دلایل قهرمانی ایتالیا در جام جهانی سال های ۱۹۳۴ و ۱۹۳۸ تجلیل کرد.

فاشیست‌ها همچنین سعی کردند زبان عامه را تغییر دهند تا بر ماهیت کاملاً «ایتالیایی» فوتبال تأکید کنند. پروپاگاندا منشأ انگلیسی این ورزش را رد و ادعا کرد که فوتبال از یک بازی ایتالیایی باستانی برگرفته شده است. زبان مورد استفاده در طول بازی نیز با واژه‌های ایتالیایی جایگزین شد. اصطلاحاتی مانند «گُل»، «کرنر» و «هند» به دلیل ریشه غیرایتالیایی خود حذف شدند و از ترجمه آن‌ها در فوتبال استفاده می‌شد. این ترجمه‌ها گاهی سخت و نامأنوس بودند. آن‌ها تنها از طریق سرمایه‌گذاری گسترده رژیم در برنامه‌های رادیویی گسترش یافتند. جای تعجب نیست که این تغییرات پس از سقوط رژیم در سال ۱۹۴۳ دوام نیاورد و به‌سرعت از بین رفت.

یکی از میراثی که فاشیسم بر جای گذاشت، تعهد رژیم به ساخت استادیوم‌های فوتبال بود. استادیوم لیتوریاله بولونیا، استادیوم آرتمیو فرانچی فیورنتینا و ورزشگاه المپیک تورینو شهر تورینو، همگی در زمان قدرت موسولینی ساخته شده‌اند و تا به امروز پا بر جا هستند. اگرچه ساخت این تعداد استادیوم به نیاز ایتالیا برای میزبانی جام جهانی ۱۹۳۴ مرتبط است، اما حکومت امیدوار بود که این استادیوم‌ها در طول فصل رقابت‌های باشگاهی بتواند کارکرد تبلیغاتی داشته باشند.

در سال ۱۹۲۸، دولت فاشیست مجموعه‌ای از قوانین را تصویب کرد که دولت در آن‌ها متعهد به ساخت استادیوم‌های بزرگ، اما ارزان قیمت در هر یک از شهرهای بزرگ ایتالیا شد. این استادیوم‌ها محل تلاش‌های رژیم برای هماهنگی بیشتر اوقات فراغت مردم ایتالیا شد. جمعیت قبل از مسابقه با تبلیغات ناسیونالیستی بمباران می‌شدند. فاشیست‌ها همچنان فوتبال را به‌عنوان ابزار ایدئولوژی خود می‌دانستند. هر بازی با نمایش شعارهای فاشیستی، خواندن سرود فاشیستی و البته اهتزاز پرچم‌های حزب برگزار می‌شد.

در واقع، رژیم با ساخت استادیوم‌های فوتبال، به دنبال ایجاد فضای ایده‌آلی برای پخش تبلیغات «فاشیستی» و کنترل اوقات فراغت مردم ایتالیا بود. خود استادیوم‌ها نیز نقش بسیار ظریف‌تری در تبلیغات رژیم داشتند. به‌جز نوشتن شعارهای ایدئولوژیک بر در و دیوار ورزشگاه ها، از نظر معماری نیز، سازه‌ها به‌طور خاص برای انعکاس ایدئولوژی فاشیستی طراحی شده بودند و استادیوم‌ها به‌منظور تشویق حضور توده‌های مردم، برگزاری سخنرانی‌ها و انجام اعمال مذهبی استفاده می‌شدند.

فوتبال همچنین نشان دهنده تلاش‌های رژیم برای ترویج ایده برتری تاریخی ایتالیا بود. شکوه و جلال تاریخی رم، موضوعی تکراری در سخنرانی‌های موسولینی بود و کنترل فاشیست‌ها بر تماشای فوتبال، ابزار گسترش این شعار مهم بود.

اما با پایان حکومت فاشیستی، کنترل حکومت بر فوتبال نیز پایان یافت و ورزش به جایگاه پیشین خود بازگشت. اگرچه برخی از تبلیغات فاشیستی به فرهنگ عمومی فوتبال دوستان ایتالیایی رسوخ کرد که همچنان هم باقی است، اما در گذر زمان وضعیت بهبود یافته است و دیگر اخبار کمتری از رفتارهای فاشیستی در میان هواداران فوتبال ایتالیا می شنویم.

با این حال نکته قابل تامل این است که روش پروپاگاندای حکومت فاشیستی و استفاده ابزاری از فوتبال، امروزه نیز با تغییراتی جزئی همچنان مورد استفاده حکام تمامیت‌خواه است.

بهترین فیلم های جنگ جهانی اول و دوم تاریخ سینما
تیم ملی کره شمالی و جام جهانی ۶۶؛ از صعود به مرحله بعد تا مرگ در اردوگاه کار اجباری

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

GIF