0
لطفاوارد شویدیاثبت نام کنیدبرای انجام این کار.

هشدار اسپویل: **برخی از سکانس‌ها و گوشه‌هایی از داستان فیلم در این یادداشت لو می‌رود**

وقتی در فیلم آب و آتش، علی مشرقی با بازی پرویز پرستویی به صورت پنهانی از داخل اتاق، شاهد جر و بحث مریم شکوهی با بازی لیلا حاتمی با مادرش است، ما شاهد این هستیم که دختر، روی مادر خود دست بلند می‌کند و او را می‌زند. چنین اتفاقی (کتک زدن والدین توسط فرزندان)، در جامعه به ندرت اتفاق می‌افتد اما تماشای آن بر پرده سینما اتفاقی از آن هم نادرتر است. این بار اما – به واسطه فیلم جدید سعید روستایی – شاهد آن هستیم که یک دختر به پدرش سیلی می‌زند و چنین تصویری – تا جایی که حافظه‌ام یاری می‌کند – برای نخستین بار بر پرده سینما نقش می‌بندد. این تصویر نمادین، می‌تواند در سال ۱۴۰۱، راویِ آغازِ یک تغییر باشد که با طغیان نسل جدیدی از دختران بر علیه نمادها و قواعد هزاران ساله‌ی پدرسالاری نطفه می‌بندد. اما باید دید آیا فیلم برادران لیلا، واجد آن خصیصه‌هایی هست که چنین تفسیری را بتوان بر روی آن بار کرد یا نه؟

14010128000037 Test NewPhotoFree

لیلا با بازی ترانه علیدوستی، چهار برادر دارد که زندگی هر کدام از آنها به خاطر توهمات و تصمیمات نابخردانه پدرشان با مصائب زیادی همراه شده اما با وجود این همه خشم از پدر، این پسران نیستند که در مقابل پدر می‌ایستند بلکه تک دختر خانواده است که جسورانه و بی‌پروا در مقابل پدر می‌ایستد تا جایی که در گوشش سیلی می‌زند. این لحظه و تصویر کردن آن می‌تواند شوکی برای مخاطبانی باشد که سال‌هاست در جامعه‌ای پدرسالار زندگی کرده‌اند جایی که در آن هیچ توجیه و جوازی برای خدشه‌دار کردن حرمت و جایگاه مقدس پدر در خانواده و اجتماع، پذیرفتنی نیست. حالا یک دختر در برابر چشمان همگان، جایگاه والای پدر را در هم می‌شکند. لیلا هم مانند برادرانش دوست دارد شرایط تغییر کند ولی برخلاف برادران لیلا که فقط آرزوی تغییر در سر دارند، او دست به عمل می زند.

هر کدام از برادران دلایل خود را برای تسلیم شدن در برابر چنین پدری که مسبب متلاشی شدن حریم خانواده است دارد. یکی به خاطر دلسوزی، دیگری از سر ترس از دست دادن و مرگ پدر، یکی به خاطر آبرو و … در نهایت تسلیم خواسته‌های پدر می‌شوند. خواسته‌ی پدر، بزرگی و سروری در فامیل است، چیزی که مخاطب فیلم درمی‌یابد موضوعی پوچ و بی‌ارزش است که حتی خود پدر هم می‌داند صد حقه و فریب، در پس این داستانِ «بزرگ خاندان« بودن نهفته است. انسان حقیری که با ذلتی همیشگی زیسته اما می‌خواهد طعم قدرت و شکوه را حتی برای یک شب بچشد و به خاطر این خواست نابخردانه، خانواده‌ی خود را به معرض نابودی و فروپاشی می‌کشاند. او در اشل بزرگ‌تر، رهبر یک جامعه است که به خاطر رویاهای پوچ قدرت‌طلبی خود، مردم کشورش را به مصیبت و بلا می‌اندازد. مردان جامعه – یعنی پسران این پدر – هر کدام به دلیلی، نمی‌توانند به او سیلی بزنند یعنی در برابر یک دیکتاتور متوهم، پیر و خرفت، بایستند. اما وقتی دختر به او سیلی می‌زند باقی پسران چندان بدشان نمی‌آید به جز یکی از آنها که خشمگین می‌شود. همان فرزندی که اتفاقا به بدن ورزیده و زور بازوی خود می‌نازد.

روستایی کوشیده کاراکتر هر کدام از برادران را با قشری از اجتماع شبیه‌سازی کند. برادری که تنومند و قوی‌هیکل است اما در برابر قدرت پدرسالار از همه مطیع‌تر و تسلیم‌تر. برادری که از همه مسن‌تر است و بیش از همه در معرض تحقیر پدر قرار گرفته اما از همه بهتر، ذات خرفت و متوهم او را می‌شناسد. برادری که به ظاهر عاقل است و حرف‌های خوبی می‌زند اما از همه محافظه‌کارتر است و اقداماتش در نهایت همه به سود پدر است. و برادری که بلندپرواز است و آرزوهای بزرگ دارد اما گرفتاری‌ها و ناکامی‌هایش از همه بیشتر است.

با توجه به تاریخ ساخت فیلم، به نظر می‌رسد فیلم سعید روستایی یک جنبه پیشگویانه نیز دارد. وقتی زنان برعلیه دیکتاتور پیشگام می‌شوند، مردان نیز از آنان حمایت کرده و یک شورش تمام عیار برعلیه نمادهای پدرسالاری به راه می‌اندازند. گرچه به لحاظ عرف و سنت، به نظر می‌آید تصاویر فیلم با یک خانواده سنتی جور درنمی‌آید: برادر نه تنها به سیگار کشیدن خواهر انتقاد نمی‌کند بلکه خود، سیگار به دست او می‌دهد. برادران بزرگ‌تر نه تنها، سلطه‌جویی مردانه را بر خواهرشان اعمال نمی‌کنند بلکه از او در بسیاری از موارد حرف‌شنوی دارند. فیلم سعید روستایی، جامعه‌ی امروز را به تصویر می‌کشد. جامعه‌ای که گرچه بر اساس سنت‌ها و ظواهر پدرسالارانه و به دست حاکمیتی پدرسالار اداره می‌شود اما تمام تاروپودش را امیال و خواست‌های ضد پدرسالار فراگرفته و مهیای یک انفجار درونی برعلیه این بافت فرسوده و سنت‌های کهنه است. در این شورش و انفجار، زنان پیشقراول می‌شوند و مردان از آنها تا پای جان حمایت می‌کنند. اتفاقات این فیلم را – جز پایان بندی‌اش – گویا در سال ۱۴۰۱ به چشم دیده‌ایم.

14010307000147 Test PhotoN

در فیلم سعید روستایی، یکی از برادران، مانع از خواست و اراده‌ی خواهر، که استیلا بر پدر خانواده است می‌شود. برادری که به ظاهر از همه منطقی و خردمندتر و در واقع محافظه‌کارتر از دیگران است (با بازی نوید محمدزاده). او گرچه طرف برادران و خواهر خود است، اما در نهایت کاری را می‌کند که دل پدر می‌خواهد. او حتی برادران خود را راضی می‌کند که برعلیه پدرشان عمل نکنند. اما این خود اوست که پس از نیستیِ پدر، شادی را آغاز می‌کند. با توجه به نکات مطرح شده به نظر می‌رسد روستایی، کاملا آگاهانه سناریو را چیده و خانواده‌ی داستان او تعریضی بر جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند. اما واقعیت این است که این اثر گرچه برخوردار از نمادهای اجتماعی و سیاسی جذابی است اما در ساختار سینمایی حرکتی رو به عقب برای سعید روستایی محسوب می‌شود.

سعید روستایی در فیلم کوتاه مراسم، مشابه این داستان را روایت می‌کند. آن فیلم کوتاه گرچه به لحاظ نمادهای جامعه‌شناختی، به انسجام برادران لیلا نیست، اما به لحاظ فرم سینمایی و ساختار سناریو، به مراتب قوی‌تر و جذاب‌تر است. در آن فیلم کوتاه، مادر خانواده، کسی است که برای حفظ آبرو، خانواده خود را در خطر می‌اندازد. در واقع فیلم کوتاه مراسم، به لحاظ ساختار سینمایی به دو فیلم قبلی روستایی نزدیک‌تر است تا برادران لیلا. که تصویر دقیقی از یک خانواده فقیر و سنت‌های کهنه و فاقد ارزش و روابط بیمار ارایه می‌دهد و از بازی تا دیالوگ‌ها، همه به این انسجام یاری می‌رسانند.

5746530

در برادران لیلا اما در بسیاری اوقات، دیالوگ‌ها حالت تصنعی می‌یابند و مخاطب را به یاد دیالوگ‌های فیلم «ابد و یک روز» می‌اندازند. کش و قوس‌های داستان و حوادث فرعی در حد یک فیلم دو ساعت و نیمه نیست و همین باعث کشدار شدن بیش از اندازه فیلم می‌شود و برخی داستانک‌ها مثل شورش کارگران یا طعنه‌های سیاسی به افزایش قیمت سکه و … از سناریو بیرون می‌زنند و در دل فیلم جا نمی‌افتند. با همه اینها، بازی خوب سعید پورصمیمی و برخی بازیگران دیگر و جذابیت‌های نشانه‌شناسیک فیلم، برادران لیلا را به فیلمی قابل تماشا بدل می‌کند.

(این قسمت را بهتر است بعد از تماشای فیلم بخوانید) یکی دیگر از نقاط جذاب فیلم برای تماشاگر ایرانی، آن چهل سکه‌ای است که سمبل دارایی آن پدر فرتوت و در واقع حق فرزندان اوست که برای کسب بزرگی و قدرت دروغین برای خود، تباهش می‌کند و آن بزرگیِ تصنعی که با پول به دست آمده – آن هم پولی که می‌تواند زندگی فرزندانش را دگرگون کند – به خوبی در فیلم نمایش داده می‌شود که مخاطب، آن را به شکل دریوزگی و گداییِ قدرت مشاهده می‌کند. عطش قدرت و بزرگی‌طلبی یک پیر متوهم، که دودمان خانواده‌اش را بر باد می‌دهد. شادمانی تصنعی خانواده او در مراسم عروسی پسرعمویشان را مقایسه کنید با شادمانی پس از مرگ پدر که احساسی غریب را به ما منتقل می‌کند. شادمانی اول، گرچه دروغین است اما برادران لیلا بدون ترس و محافظه‌کاری یا عذاب درونی خود را رها می‌کنند و می‌رقصند، اما شادمانی برادر لیلا پس از آن‌که پکی به سیگار پدر می‌زند با نوعی فشردگی همراه است. او می‌داند حالا دیگر آزاد شده‌اند، اما محافظه‌کاری ذاتی‌اش اجازه نمی‌دهد که بدنش و روحش را رها کند و با لبی خندان و بدنی رقصان برقصد. شادی واقعی، از آنِ لیلاست که گرچه حرکتی به بدن خود نمی‌دهد اما لبخندش را پنهان نمی‌کند. او می‌داند با نبودن پدر که نماد و ستون پدرسالاری بوده، اکنون دیگر نه تنها او بلکه تمام برادران لیلا نیز به معنای واقعی آزاد شده‌اند.

Ai created this post
تصاویری از دستگیری خیالی دونالد ترامپ در توییتر توسط هوش مصنوعی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

GIF