0
لطفاوارد شویدیاثبت نام کنیدبرای انجام این کار.

بیش از ۳۰ سال از تراژدی فاجعه میدان تیان آنمن (این مطلب را بخوانید) گذشته و طی این مدت حکومت چین تمام تلاش خود را به کار بسته تا این واقعه را از خاطره جمعی و افکار عمومی پاک کند و شوربختانه تا حد زیادی هم موفق بوده. اما توسعه اقتصادی شگفت‌آور چین و فراهم آوردن رفاه اقتصادی برای مردم هم در این فراموشی بی‌تاثیر نبوده است.

زمان در چین فقط کمونیسم خالص حکم‌فرما بود و مردم چین روزهای تیره‌ای را سپری می‌کردند. جدای از فقر و رکود اقتصادی، عدم آموزش صحیح و پروپاگاندای قدرتمند حزب کمونیسم در ساختن کیش شخصیت برای مائو تسه تونگ رهبر کاریزماتیک خلق، باعث شده بود که مردم به شکل شفافی حتی نسبت به وضعیت خود آگاه نباشند.

در نیمه قرن بیستم که رنگ سرخ تمام چین را فرا گرفت و مائو و حزب کمونیست، میخ خود را بر پرجمعیت‌ترین کشور جهان کوفتند، چین کشوری فقیر و درمانده بود. مائو برای آن‌که چین را از دامن فقر برهاند برنامه‌ای با نام «جهش بزرگ به جلو» را تدوین و اجرا کرد که نتیجه‌ی آن بزرگ‌ترین قحطی تاریخ بشر و فاجعه‌ی مرگ حدود ۵۰ میلیون انسان بود.

برنامه اقتصادی مائو قرار بود سه چیز را از میان بردارد: تمایز میان شهر و روستا، میان سر و دست (یعنی کار فکری و کار فیزیکی)، و تمایز میان صنعت و زراعت. برنامه ابداعی او اما در نهایت به از میان برداشتن و نابود کردن انسان‌ها و موجودات دیگری مثل گنجشک‌ها انجامید. در یک ابتکار نابخردانه، مائو اعلام کرد که برای بهبود و رونق تولیدات کشاورزی باید موش‌ها و پشه‌ها و گنجشک‌ها را نابود کرد. حزب کمونیست در یک چیز بسیار خبره بود. بسیج کردن توده‌ها به واسطه ابزار تبلیغات و پروپاگاندای حکومتی. مردم چین از کودکان گرفته تا پیرمرها بسیج شدند تا گنجشک‌ها را از میان بردارند. یوچی‌یِن کوئان نویسنده آلمانیِ چینی‌تبار که خود در جریان انقلاب فرهنگی چین به آلمان گریخت این برنامه را این طور وصف می‌کند: «روزی را به یاد می‌آورم که همه مردم هیچ کاری نداشتند جز اینکه با قابلمه و سنج و با هر چیز ممکن دیگری که بتوان با آن سروصدا ایجاد کرد به خیابان‌ها آمدند، در میدان‌ها این سو و آن سو می‌دویدند تا گنجشک‌ها را بترسانند. تمام روز آن‌قدر سروصدا کردند تا پرنده‌ها هیچ جا نمی‌توانستند بنشینند و در نهایت [از خستگی] می‌مردند و بر زمین می‌افتادند. در آن روز میلیون‌ها پرنده کشته شد و همه ما به این کار افتخار می‌کردیم… تازه بعدها فهمیدیم پرنده‌هایی که در شهرها زندگی می‌کردند همیشه در شهر می‌ماندند و نمی‌توانستند به کشتزارها آسیبی بزنند. نتیجه برعکس شد: چون علاوه بر گنجشکانِ غله‌خوار سایر پرندگان هم مرده بودند در پی آن حشرات بلای جانمان شدند».

در نتیجه‌ی این تصمیم ابلهانه بلای حشرات به خاطر نابودی گنجشک‌ها باعث شد تا دولت مجبور شود از شوروی گنجشک وارد کند. نتیجه‌ی سیاست‌های مائو تا زمان مرگش در ۱۹۷۶، ایجاد فقر گسترده و مرگ میلیون‌ها انسان بود. همه‌ی این فجایع در دورانی رخ داد که حزب کمونیست بر تمام ابعاد زندگی مردم حاکم بود و هیچ کس نمی‌تواند خلاف آموزه‌ها و فرامین آن فکر کند، حرف بزند و عمل کند.

پس از مرگ مائو امکان ایجاد اصلاحات فراهم شد. گرچه همچنان حزب کمونیست بر هستی مردم چین حاکم بود و همچنان از مائو به عنوان یک اسطوره نام برده می‌شد اما دولتمردان چین تصمیم گرفتند در زمینه اقتصاد تغییراتی ایجاد کنند و از جزم‌اندیشی ایدئولوژیک خود در مواردی کوتاه بیایند. یکی از کسانی که معمار اصلاحات اقتصادی در چین به شمار می‌رود دنگ شیائوپینگ است که بعدها لقب رهبر عالی مقام گرفت و حتی زمانی که دیگر سمتی مانند دبیر کل حزب یا رییس‌جمهور نداشت اما تا زمان حیات خود همچنان مرد شماره یک و قدرتمندترین سیاستمدار چین به شمار می‌رفت.

1570951299 tiananmen square

فاجعه میدان تیان آنمن در میانه این اصلاحات رخ داد چرا که این اصلاحات اقتصادی به سود بعضی و به زیان برخی دیگر از اقشار مردم بود. اما شیائوپینگ به واسطه سرکوب دانشجویان و سایر معترضان توانست در برابر مخالفان اصلاحات بایستد و اقتصاد چین به رشد خود با سرعت بیشتری ادامه داد اما سایر مسایل همچنان در سیطره و کنترل حکومت بود.

مهدی تدینی می‌نویسد: چین پیش‌تر اقتصادی سوسیالیستی داشت و این به معنای نفی «اقتصاد بازار آزاد» بود. وقتی اصلاحات اقتصادی و گشایش در این کشور پدید آمد، دنگ نام این نوع اقتصاد را «اقتصاد بازار سوسیالیستی» نهاد که البته تعبیر پوچی به نظر می‌رسد و فقط نوعی خوش‌نماسازیِ ایدئولوژیک است تا تعبیر «سوسیالیسم» همچنان در دهان بماند، به عنوان میراث مائو.

 

درهای اقتصاد به روی سرمایه‌گذاری خصوصی و سرمایه‌گذاران خارجی باز شد. رشد اقتصادی چین که زمانی سی و دومین کشور در میان صادرکنندگان بود و یک درصد تجارت جهان را شکل می‌داد اکنون به جایی رسیده که مهم‌ترین رقیب آمریکا به شمار می‌آید. تولید ناخالص داخلیِ واقعی چین از ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۴، «چهل‌وهشت برابر» شده است. اما سویه‌ی تلخ ماجرا آن‌جاست که برخلاف تحلیل افرادی مانند بیل کلینتون (که در زمان ریاست جمهوری خود بر ایالات متحده آمریکا کلید عادی‌سازی روابط تجاری چین با آمریکا را زد) به جای آن‌که باز کردن درهای اقتصاد به روی اقتصاد جهانی باعث شود که دموکراسی هم از گوشه‌ی آن وارد چین شود کاملا برعکس، ایدئولوژی حزب حاکم بر جهان در حال تسری به جهان آزاد است به طوری که آزادی بیان را حتی در کشورهایی مثل آمریکا به خطر انداخته است.

مهدی تدینی مثال کوچکی از این اتفاق می‌زند. دَریل موری، مدیر تیم بسکتبال هیوستون راکتس در لیگ ان بی ای، در توئیتی از معترضان هنگ‌کنگی حمایت کرد و تلاش معترضان هنگ‌کنگی را «نبرد برای آزادی» توصیف کرد. این توییت واکنش دولت چین را برانگیخت و باعث شد نه مالک تیم هیوستون راکتس از او حمایت کرد و نه ان‌بی‌ای. عملاً دریل موری پشت خود را خالی دید و به این نتیجه رسید که باید این توئیت را پاک کند. ان‌بی‌ای بیانیه‌ای صادر کرد و کوشید با چاپلوسی دل چینی‌ها را به دست آورد و توئیت دریل موری را «مایه تأسف» خواند.

حتی بعد از این‌که اعتراض برخی سیاستمداران آمریکایی به این بیانیه ذلیلانه برانگیخته شد ان بی ای در بیانیه دیگری اعلام کرد بیانیه ان‌بی‌ای درست بوده، دریل موری هم حق آزادی بیان دارد، البته دولت چین هم حق دارد اعتراض کند .

اما چه چیز باعث شد یک نهاد در قلب آمریکا این‌طور حقیرانه در برابر چین رفتار کند؟ بله مساله فقط پول و ترس از دست دادن مشتریان چینی است. حتی این بیانیه ذلیلانه نیز باعث نشد دولت اقتدارگرای چین راضی شود و پخش مسابقات لیگ حرفه‌ای بسکتبال آمریکا از رادیو و تلویزیون چین متوقف شد. مثال‌ها و توضیحات بیشتر درباره خطرات و تهدیدهایی که رشد اقتصادی چین، جهان را با آن روبرو می‌کند را در مقاله دیگری با عنوان چینی‌زاسیون مطالعه کنید.

حالا می‌خواهیم به سراغ مساله و چالش اصلی این مقاله برویم. چگونه چین توانسته بدون آن که ذره‌ای از چارچوب‌های ایدئولوژیک و مشی اقتدارگرایانه خود در حوزه سیاست کوتاه بیاید، اقتصاد خود را به قله‌های اقتصاد جهانی نزدیک کند؟ حکومت چین پس از سرکوب اعتراضات ۱۹۸۹ و کشتار در میدان صلح جهانی (تیان آنمن) توانست تمامیت آن جنبش را نابود کند به طوری که دیگر هیچ جریان سازمان‌یافته‌ای در مخالفت با حاکمیت شکل نگیرد. همچنان آزادی بیان و حقوق بشر در چین در وضعیت اسف‌باری به سر می‌برد اما در عین حال تکنولوژی، فناوری اطلاعات و شبکه‌های اجتماعی در چین رشد چشمگیری داشته‌اند و از بیرون که نگاه می‌کنی قواعد سرمایه‌داری بر سازوکارهای اجتماعی و اقتصادی چین حکمفرماست.

حکومت چین ثابت کرده رشد اقتصاد، بخش خصوصی و سرمایه‌داری در یک جامعه بسته هم امکان‌پذیر است و توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی و تحت لوای یک حاکمیت توتالیتر هم قابل دست‌یابی است. برای آن‌که بتوانیم نحوه عملکرد دولت چین در زمینه این دو جریان ظاهرا متعارض را کشف کنیم به یک مساله نمونه‌ای می‌پردازیم. سرمایه‌داران بزرگ غیر دولتی در چین حال‌شان چطور است؟

یکی از مسایلی که شکل ظاهریِ جوامع سرمایه‌داری مثل آمریکا را با جوامع توسعه نیافته متمایز می‌کند قدرتی است که سرمایه‌داران بزرگ در آمریکا پیدا می‌کنند. تا جایی که یک سرمایه‌دار بزرگ مثل ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا می‌رسد و یا در مقابل، مالکان ثروتمند شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر و فیسبوک، تا آن حد قدرتمند ظاهر می‌شوند که در مقابل همان رییس‌جمهور می‌ایستند و او را زمین می‌زنند. (اشاره به حذف پست‌ها و حساب کاربری ترامپ در زمان ریاست‌جمهوری اش و قطع ارتباط او و طرفدارانش در شبکه‌های اجتماعی دارد)

وقتی چین به یک قدرت اقتصادی هم تراز با آمریکا تبدیل شد، نام شرکت‌های غول‌آسای چینی هم مانند شرکت‌های آمریکایی بر زبان‌ها افتاد. کمپانی‌های عظیم چینی در برابر شرکت‌های بزرگ آمریکایی مثل هوآوی در برابر اپل و علی بابا در برابر آمازون. اما آیا مالکان این ابرشرکت‌ها در چین هم مانند آمریکا قدرتمند هستند؟ پاسخ این سوال را شاید بتوان در بخش‌هایی از مصاحبه یک تاجر ثروتمند چینی در سال ۲۰۱۹ پیدا کرد جایی که می‌گوید: تنها دو چیز در انتظار تمامی میلیاردرهای چینی است: یا به قتل می‌رسند یا دستگیر می‌شوند!

سرنوشت عجیب میلیاردرهای چینی است که آن‌ها را از رقبای آمریکایی خود ممتاز می‌کند و نشان‌گر یک تفاوت مهم در این دو جامعه است: شکل حکومت.

در بخش بعدی این نوشتار سرنوشت غریب و تکان‌دهنده برخی از این ثروتمندان بزرگ چینی را روایت می‌کنیم و در ادامه سعی می‌کنیم پاسخ سوال بالا را بیابیم که حکومت چین چگونه توانست درهای اقتصاد جهانی را به کشور باز کند اما درهای آزادی را نه.

اعترافات هدی رسمی؛ سرانجام پروژه فم تریپ و حس کردن ایران از نزدیک
برترین بازیکنان شب‌های مافیا (بخش دوم)

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

GIF