در سالیان گذشته، دو مناسبت عید نوروز و ماه رمضان، جرو پرتماشاگرترین بازههای تلویزیون ایران به شمار رفته و به ویژه سریالهایی که برای این دو مناسبت تهیه و پخش میشده، عنوان پربینندهترین برنامههای صداوسیما را کسب میکردند. چند سالی است که دیگر شاهد برنامههای پربیننده در این مناسبتها نیستیم. با توجه به اینکه به طور کلی، با ظهور شبکههای مجازی و رسانههای اینترنتی (و همچنین شبکه نمایش خانگی) در کنار شبکههای ماهوارهای، تعداد تماشاگران صداوسیما کاهش چشمگیری داشته است، عدم نمایش برنامههای مخاطبپسند در مناسبتهای مهم، به این سقوط شدت بیشتری میبخشد. اما به نظر میرسد مدیران صداوسیما چارهای ندارند و تسلیم این اتفاق شدهاند.
گرچه سیاستمداران و تصمیمگیران کشور با ایجاد قوانین انحصارگرایانه کوشیدند قدرت صداوسیما را در عرصه رسانههای نمایشی بزرگ حفظ کنند اما در سالهای اخیر، نحوه مدیریت و سیاستهای مدیران این سازمان باعث شده میزان مخاطبان این رسانه کاهش چشمگیری را تجربه کند. در گذشته مثلا در ماه رمضان، سریالهای رضا عطاران و یا مجموعه پایتخت، خیل کثیری از مخاطبان را پای گیرندههای تلویزیون میکشاند و صداوسیما میتوانست گوی رقابت را در بزنگاهها از آن خود کند. پس از سال ۱۳۸۸ که رضا عطاران، همکاری خود با تلویزیون را قطع کرد، میزان مخاطبان سریالهای ماه رمضان نیز کاهش یافت.
حالا امسال، با همزمانی عید نوزور و ماه رمضان، اگر وضعیت به منوال قبل بود میبایست شاهد رشد قابل توجه تماشاگران در این بازه زمانی میبودیم. در نوروز ۹۹ با اوجگیری شیوع کرونا، سریالهای پرمخاطبی مثل پایتخت، نون خ و زیرخاکی و پخش پشت سرهم آنها، توانستند دوباره سیلی از مخاطبان را به سمت تلویزیون بکشانند. حتی مخاطبینی که در حالت عادی اهل تماشای تلویزیون ایران نبودند نیز به تماشاگران دیگر پیوستند. این برهه را شاید بتوان آخرین آزمون موفق مدیران صداوسیما دانست. پس از آن، این سیر نزولی همچنان ادامه یافت.
نوروز امسال در زمینه برنامههای نمایشی دست صداوسیما بسیار خالی بود. در حالی که قاعدتا خیل سریالها و برنامههای طنز در این برهه زمانی میبایست روی آنتن میرفت، تنها برنامه طنزی که معرفی و پخش شد سریال نون خ ۴، ساخته سعید آقاخانی بود. پس از حوادث سال گذشته بسیاری از هنرمندان و مجریان، همکاری خود را با صداوسیما قطع کردند. حتی کسانی مثل رامبد جوان و مهران مدیری، که در دوران قحطسالی، به داد مدیران این سازمان میرسیدند و تلویزیون را از بیرونقی نجات میدادند با صداوسیما قهر کردند. به نظر میرسد تنها سعید آقاخانی بود که به رغم تمام رویدادها و انتقاداتی که در طول همه این سالها متوجه تلویزیون بوده، همچنان ارتباط خود را با آنها حفظ کرده است.
سعید آقاخانی سه سال پیش سری اول سریال نون خ را ساخت و توانست مخاطبین زیادی را جذب کند. این سریال به نظر میرسید پس از افت کیفی سریال پایتخت در سریهای پنجم و بخصوص ششم، میتوانست جایگزین مناسبی برای آن باشد. پس از موفقیت سری اول نون خ، تولید فصلهای بعدی آن در دستور کار قرار گرفت. اما به لحاظ کیفی، هیچکدام از فصلهای بعدی نتوانست موفقیت فصل اول را کسب کند.
فصل دوم نون خ با شیوع کرونا همزمان شد. اما در مقایسه با پایتخت ۶ که در همان ایام ساخته شد، کیفیت بسیار نازلتری داشت. گرچه فصل سوم نون خ توانست تا حدی، افتضاح نون خ ۲ را رفع کند اما فصل چهارم نون خ باعث ناامیدی کامل مخاطبان آن شد.
فصل چهارم نون خ گویی تنها به جبر زمان ساخته شده و به خاطر همزمانی نوروز و ماه رمضان در ۳۰ قسمت تولید شد. به همین خاطر، نویسندگان و کارگردان سریال، تمام کلیشههای سالیان قبل صداوسیما را در این اثر مورد استفاده قرار دادند تا از شکست کامل پروژه جلوگیری کنند. آنها تکهها و ایدههای موفق قسمتهای قبلی سریال را با سایر کلیشههایی که سعید آقاخانی در پس سالها تجربهی کار طنز کسب کرده بود را با هم تلفیق کرده و در این فصل گنجاندند. شوخیهای وحید با کاووس، دیالوگهای سلمان و شیرین، کاراکتر تکراری شده کیوان در کنار شخصیتهای دیگری مثل نورالدین و فریبرز و .. که دیگر هیچ چیز تازهای برای ارایه ندارند در سکانسهای شلوغ گرد هم جمع میشوند و سعی میکنند با تعدادی شوخی سردستی، مقداری خنده از تماشاگر بگیرند.
اما تمام دیالوگهای سریال کاملا نخنما شده است. حتی به نظر میرسد خود بازیگران نیز در برخی اوقات از تکرار دیالوگهای نخنما خسته میشوند. وفاداری سعید آقاخانی به صداوسیما باعث ریسک بزرگی برای او شده به طوری که کل کارنامه کارگردانی طنز خود را با این اثر زیر سوال برده است. گرچه او سریال ناموفق دیگری با نام راز بقا را سال گذشته برای نمایش خانگی ساخت، اما سری چهارم نون خ میتواند تیر خلاصی بر کارنامه طنز سعید آقاخانی باشد.
در فصلهای گذشته حتی در فصل دوم که در زمان کرونا ساخته شد با یک خط داستانی اصلی به همراه چند داستانک فرعی روبرو هستیم که باعث میشود مخاطب جدای از ساختار طنز، سریال را دنبال کند اما در فصل چهارم فقدان یک خط داستانی اصلی بزرگترین لطمه را به اثر زده و تنها بر همان ایدههای قبلی و امتحان پس داده تکیه شده تا کاراکترها و تعارضات آنها بتواند تماشاگر را بخنداند. به نظر میرسد کل بضاعت صداوسیما برای نوروز امسال همین نون خ بوده و این سریال نیز همه را ناامید کرده است. حتی در پخش سریال هم آن قدر تعویق ایجاد کردند که همان اندک جذابیت آن را با این فاصله طولانی که پس از اپیزود چهاردهم ایجاد کردند از بین بردند.
بنابراین با توجه به این تجربه که برای سعید آقاخانی – از آخرین بازماندگان قدیمیهای تلویزیون – پیش آمده، سازمان عریض و طویل صداوسیما با بودجههای هنگفت خود، اکنون کمترین میزان مخاطب و بیشترین سقوط کیفی را تجربه میکند و ادامه چنین وضعیتی، موج انتقادات را به سازمانی که اکنون سالهاست عنوان صداوسیمای ملی از آن برداشته شده افزایش خواهد داد. سازمانی که علاقه، سلیقه و عقیده مردم را به کل نادیده میانگارد و تنها نماینده طیف کوچکی از یک گروه سیاسی شده و تمام برنامهها و بودجههای خود را به سیاست آلوده است.
GIPHY App Key not set. Please check settings