رسانه ها به نقل از مقامهای انتظامی استان گیلان، محل درگذشت آقای کیومرث پوراحمد گزارش دادهاند که جسد او ساعت یک بامداد در شهرک ساحلی بندر انزلی پیدا شد و کنار جسد هم دستنوشتهای پیدا شده که حکایت از اقدام به خودکشی دارد. البته در لحظه نگارش این مقاله هنوز چگونگی این اتفاق روشن نشده اما حساب کاربری مجلهٔ «فیلم امروز» در اینستاگرام دلیل مرگ او را «خودکشی» اعلام کرده است.
گزارشهایی نیز از یافتهشدن «نامه خداحافظی هشت صفحهای» در کنار پیکر این کارگردان شناختهشده سینمای ایران منتشر شده است. شماری از کاربران شناختهشده در شبکههای اجتماعی نیز از مرگ «خودخواسته» آقای پوراحمد خبر داده و آن را نشانه «ناامیدی» و «فشارهای روحی» باوجود خلق آثار ارزشمند هنری توصیف کردهاند.
این نویسنده و کارگردان که متولد ۱۳۲۸ در نجفآباد اصفهان بود، حدود دو ماه پیش با خودداری از شرکت در جشنواره فیلم فجر خبرساز شده بود.
او باسابقهترین کارگردانی بود که فیلم آخرش «پرونده باز است»، در دوره چهل و یکم این جشنواره حاضر بود، اما کمتر از یک هفته مانده به آغاز جشنواره، با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود این رویداد سینمایی را «جشن دو سه ارگان خاص» خواند و تاکید کرد در سالهای اخیر جشنواره فجر برایش «هیچ ارزشی» نداشته است. آقای پوراحمد در این یادداشت با اشاره به این که فیلمش به خواست تهیهکننده در جشنواره فجر شرکت کرده است، نوشته بود: «با این همه داغی که بر دل داریم، دیگر چه جشنی، چه جشنوارهای؟!» و توضیح داده بود که «مالک فیلم تهیهکننده است و مثل همه جاى دنيا فقط او مىتواند درخواست حضور یا عدم حضور در جشنواره را داشته باشد».
در نشست پرسش و پاسخ «پرونده باز است» در همین جشنواره، حمیدرضا یراقچیان آهنگساز فیلم گفت کیومرث پوراحمد به او و سایر عوامل گفته این «آخرین» فیلم او خواهد بود. هرچند با توجه به تجربه خداحافظی سایر سینماگران ایرانی که مدتی بعد آن را زیر پا میگذاشتند، این نقل قول چندان جدی گرفته نشد.
نقاط قابل توجه در زندگی کیومرث پوراحمد
از نکتههای قابل توجه کارنامه آقای پوراحمد مشارکت در ساخت «خانه دوست کجاست» بود، به عنوان دستیار عباس کیارستمی آن هم بعد از آن که خودش چند فیلم سینمایی کارگردانی کرده بود.
کیومرث پوراحمد سه دهه بعد در میانه دهه ۱۳۹۰ کتاب «خانه دوست کجاست» را برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرد که وقایع نگاری او از پشت صحنه این فیلم مهم تاریخ سینمای ایران بود همراه فیلمنامه آن.
کارنامه حرفهای آقای پوراحمد در نیمه دوم دهه ۶۰ متحول شد، بعد از موفقیت فیلمهای «لنگرگاه» و «شکار خاموش» در گیشه. او که سابقه کار در تلویزیون را داشت، در پایان این دهه با «قصههای مجید» یکی از موفقترین سریالهای تاریخ تلویزیون ایران را ساخت که در ابتدای دهه ۷۰ پخش شد. مجموعهای بر اساس مجموعه داستانهایی به همین نام نوشته هوشنگ مرادی کرمانی با این تفاوت که پوراحمد داستانهای شخصیت مجید را از کرمان به اصفهان آورد و با خاطرات کودکی خود درآمیخت.
این بهرهگیری از خاطرات کودکی بخصوص در قالب شخصیت «بیبی» آشکار بود که نقشش را پرویندخت یزدانیان مادر کیومرث پوراحمد بازی کرد و در ذهن چند نسل باقی ماند.
«قصههای مجید» نه تنها یکی از پرمخاطبترین مجموعههای سیمای جمهوری اسلامی در دهه ۱۳۷۰ بود که با تحسین گسترده منتقدان سینما مواجه شد و به فاصله کوتاهی دو نسخه سینمایی هم با عنوان «شرم» و «نان و شعر» با حضور شخصیت مجید کارگردانی کرد که در اکران موفق بودند.
در این دهه او در اوج موفقیت و شهرت بود. با «خواهران غریب» یکی از پرمخاطبترین فیلمهای دهه را ساخت و سپس سراغ چالشی بزرگتر رفت در قالب سریال تلویزیونی «سرنخ»؛ مجموعهای پلیسی-معمایی که میتوان آن را یکی از معدود تجربههای موفق داستانپردازی پلیسی با خصلتهای بومی در ایران دانست.
بازپرس امیرحسین اوصیا با بازی جهانبخش سلطانی -بازیگر مورد علاقه پوراحمد که در قسمتهای مختلف قصههای مجید نقشهای متفاوتی بازی کرده بود- در سریال «سرنخ» شخصیتی خونسرد، دوستداشتنی و همزمان هوشمند بود که از یک سو کاملا «ایرانی» به نظر میآمد و از سوی دیگر به کارآگاههای نابغه و دقیق داستانهای معمایی آگاتا کریستی شباهت داشت.
عدهای از منتقدان «سرنخ» را کاملترین و بهترین اثر کارنامه کیومرث پوراحمد میدانند بخصوص به دلیل موفقیت در ژانری که سینما و تلویزیون ایران معمولا در آن ناکام مانده است. استعداد بازیگری محمدرضا فروتن که در همین دهه به ستاره سینمای ایران تبدیل شد، نخستین بار در یک قسمت همین سریال کشف شد و مورد توجه قرار گرفت. کیومرث پوراحمد سالها بعد تلاش کرد دنباله این سریال را بسازد که به نتیجه نرسید.

دوران افول سینمای پوراحمد
دهه ۱۳۸۰ برای کیومرث پوراحمد با یکی از نقاط اوج کارنامه سینماییاش آغاز شد، «شب یلدا» که بر اساس تجریبات شخصی خود او در مقطعی از زندگیاش ساخته شده بود یکی از موفقترین فیلمهای او بود. فیلمی با یک شخصیت که بیشتر صحنههایش در یک خانه میگذشت اما چنان تاثیرگذار و تلخ بود که هر بینندهای را جذب میکرد. این فیلم هم محبوب منتقدان شد هم در اکران نظر تماشاگران را جلب کرد.
اما تلاش بعدی پوراحمد برای ساخت «گل یخ» به عنوان فیلمی موزیکال و عامهپسند شکست خورد و دورانی در کارنامهاش آغاز شد که دیگر موفقیت مداوم نداشت. در همین دهه او چند بار قصد داشت فیلم تاریخی «شاه» را درباره دورانی از سلطنت محمدرضا پهلوی بسازد که علیرغم تغییر دادن فیلمنامه، به دلیل مخالفت برخی نهادها به سرانجام نرسید.
سریال «پرانتز باز» که بعد از انتخابات جنجالی سال ۱۳۸۸ از تلویزیون پخش شد یک اثر نه چندان موفق دیگر پوراحمد بود که به گفته خودش با بیمیلی ساخت و به اندازه سریالهای قبلی او به یادماندنی از کار درنیامد.
مهمترین فیلم او در این دهه «اتوبوس شب» محصول ۱۳۸۵ بود؛ فیلمی سیاه و سفید درباره انتقال اسرای عراقی در دوران جنگ هشت ساله که به دلیل بازی قابل توجه خسرو شکیبایی در نقش راننده اتوبوس و مایههای ضد جنگ، مورد توجه قرار گرفت.
تلاش آقای پوراحمد در ابتدای دهه ۱۳۹۰ برای تجربه متفاوت در یک فیلم جنگی دیگر با «پنجاه قدم آخر» به شدت شکست خورد و در اولین نمایش در جشنواره فیلم فجر با واکنش منفی منتقدان مواجه شد.
در سال ۱۳۹۴ روایت شخصی او از بیماری آلزایمر مادرش در فیلم «کفشهایم کو؟» بازگشتی به سینمای دهه ۷۰ خودش به شمار رفت که در اکران عمومی به موفقیت چندانی دست نیافت.
این فیلمساز در این دهه دو فیلم دیگر ساخت، «تیغ و ترمه» در سال ۹۷ که تلاشی بود برای نزدیک شدن به دغدغهها و دنیای شخصی جوانان نسل جدید اما ناموفق از آب درآمد و «پرونده باز است»، داستانی درباره «قصاص» که هنوز اکران عمومی نداشته است.
در سالهای اخیر، نام این کارگردان در پای بسیاری از بیانیههای اعتراضی هنرمندان سینما دیده میشد.
ازجملهٔ این موارد میتوان به اعتراض به جانباختن بکتاش آبتین، نویسندهٔ زندانی؛ سرکوب مردم معترض خوزستان در تابستان ۱۴۰۰؛ اعتراض به امضای سند همکاری ایران و چین؛ اعتراض به سانسور ادبیات و سینما؛ و اعتراض به زندانیکردن فعالان محیط زیست اشاره کرد.
GIPHY App Key not set. Please check settings