سریال کرهای «نوزده تا بیست» که با عنوان «۲۰/۱۹» هم شناخته میشود، یک مجموعه رئالیتی (واقعگرای) نوجوانانه است که کیم جای-وون، کیم جانگ-هیون و پارک سو-جی آن را خلق کردهاند. پارک سو-جی تازهکار، اولین کارش را در کنار دو نفر دیگر تجربه کرده است. کیم جای-وون هم پیش از این فقط دستیار تدوین درام-تریلر تحسینشده بونگ جون هو با عنوان «انگل» (Parasite) بود (فیلمی که نخل طلای جشنواره کن و چهار جایزه اسکار از جمله تندیس طلایی بهترین فیلم را برنده شد). کیم جانگ-هیون هم با اینکه از سال ۲۰۲۱ کارگردانی را شروع کرده اما پیش از این، ساختن قسمتهایی از سه سریال موفق دیگر را هم در کارنامه دارد. «نوزده تا بیست» رشد و آزادی نوجوانانی نوزدهساله را به تصویر میکشد که بیست ساله میشوند و جوانی و بزرگسالی را در کنار هم تجربه خواهند کرد.
خلاصه داستان سریال نوزده تا بیست
داستان سریال نوزده تا بیست Nineteen to Twenty یا ۲۰/۱۹ داستان یک مجموعه رئالیتی است که به چند نوجوان از نسل زد (Gen Z: گروهی که بین اواخر دهه ۱۹۹۰ تا اوایل دهه ۲۰۱۰ متولد شدهاند و با اینترنت بهخوبی آشنا هستند) را دنبال میکند که از آخرین هفته نوزده سالگیشان (یا در واقع آخرین هفته نوجوانیشان) لذت میبرند و سپس اولین هفته بیست سالگی را در حالی تجربه میکنند که سال ۲۰۲۳ هم آغاز شده است. بازیگران یا در حقیقت شرکتکنندگان در «نوزده تا بیست» سال ۲۰۲۲ را با حضور در کنار دوستانشان به پایان میرسانند و بهآرامی خودشان را برای بزرگسالی آماده میکنند. آنها قرار است حضور در «مدرسه ۱۹» را تجربه کنند و درسهایی پیرامون موارد سودمند برای یک بزرگسال را بیاموزند. سپس روز اول ژانویه، همه بازیگران سریال همراه با والدین و معلمان خود به «خانه ۲۰» نقل مکان میکنند که مکانی برای استقلال و شروع سفر بزرگسالی آنهاست؛ جایی که میتوانند جذابیتهای رنگارنگ خود را به نمایش بگذارند، پیوندهای غیرمنتظرهای را تجربه کنند و خاطرات پرمعنایی بسازند.
بازیگران و عوامل نوزده تا بیست
خالقان و کارگردانان: کیم جای-وون، کیم جانگ-هیون و پارک سو-جی، نویسنده: جی هیون-سوک، بازیگران: یوجین کو (در نقش خودش)، سو-هیون لی (خودش)، کیو-هیون چو (خودش)، سی-وون جیونگ (خودش) و…
نوزده تا بیست یادآور چه سریالی است؟
این سریال گرچه بهوضوح یک مجموعه آشنایی/ قراری (Dating Shows) نیست اما قالب آن بر اساس سریال کرهای دیگری با عنوان «دوزخ تک بودن» (Single’s Inferno) طرحریزی شده است که در آن، گروهی چهارنفره از «مفسران» همراه با تماشاگران خانگی، سریال را دنبال میکنند و نظرهایی سطحی و بهنوعی زائد (مثل «آنها عالی به نظر میرسند!») درباره شرکتکنندگان میدهند و پیشبینیهای بینتیجهای (مانند «در شگفتم چه اتفاقی خواهد افتاد؟») دارند.
سریال رئالیتی کرهای «جذابتر از آن که بشود کنار آمد» (Too Hot To Handle) هم هست که آنجا هم شرکتکنندهها از هر نوع رابطه فیزیکی منع شدهاند، هرچند «نوزده تا بیست» نسخه خانوادگی آن سریال به شمار میرود.
نقد و بررسی منتقدان درباره سریال نوزده تا بیست
دیسایدِر
لیز کوکن | سریال رئالیتی جدید نتفلیکس در کره جنوبی، تجربهای دوهفتهای است از حضور هشت نوجوان نوزدهساله در یک خانه و کنار هم، در حالی که خودشان را برای ورود به بیست سالگی آماده میکنند. آنها سر کلاسهای مرتبطی میروند و با یکدیگر آشنا میشوند اما اجازه ندارند با هم قرار بگذارند. اگر حسوحال سریال رئالیتی «جذابتر از آن که بشود کنار آمد» را دوست داشتید اما برای شما کمی بزرگسالانه و نامناسب بود، «نوزده تا بیست» بهترین پادزهر ممکن است؛ سریالی که بر خلاف اغلب مجموعههای آشنایی از نجابت و شیرینی نوجوانانهای برخوردار است، هرچند که گاهی وقتها ملالآور میشود.
در بداههپردازی قانونی وجود دارد که میگوید: شخصیتی را بازی نکنید که دستپاچه است. دلیلش هم این است که تماشای چنین فردی روی صحنه معمولا باعث آزار تماشاگر میشود. «نوزده تا بیست» بسیار کند شروع میشود و هشت شرکتکنندهی بهشدت دستپاچه را نشان میدهد که برای اولین بار با هم دیدار میکنند و قرار است دو هفته (و شاید بیشتر) را به عنوان همکلاسی و دوست با هم سپری کنند؛ اما در طول قسمت اول، احساس اصلی و غالب، دستپاچگی است و حتی با اینکه هر هشت نوجوان خیلی ملیح و دوستداشتنیاند اما بخش اعظمی از تنش موجود به خاطر تشویش و تردید آنها در صحبت کردن و بروز احساساتشان در ارتباط با دیگری است. حتی با اینکه من واقعا از ساختار سریال لذت بردم و مولفه فرهنگیاش به نظرم جذاب آمد، ولی متاسفانه باید بگویم که سریال بهسختی پیش میرود؛ و با اینکه فکر میکنم به دلیل ضرباهنگ کند سریال همه آن را دوست نخواهند داشت، اما خوشحالم که «نوزده تا بیست» ساخته شده است چون خوشحالم که چنین آدمهایی وجود دارند و در رئالیتی تیوی به آنها بها داده شده است. گاهی وقتها ملیح و دوستداشتنی بودن، ضروری است ولو اینکه در نتیجه آن، اتفاق چندانی روی ندهد.
موویزآر
نیها کریشنا | ۳ قسمت اول سریال، شرکتکنندهها/ بازیگرانش را نشان میدهد که سعی میکنند از هم شناختی به دست بیاورند و اولین برداشتهایشان از یکدیگر را شکل دهند. لحظههای تردید و دستپاچگی زیادی در جریان شکلگیری این رابطههای جدید دیده میشود اما لحظههای نابی هم از برقراری ارتباط میان این دختران و پسران جوان شکل میگیرد.
یکی از موضوعهایی که «نوزده تا بیست» را از دیگر سریالهای رئالیتی متمایز میکند شیوهای است که به شرکتکنندههایش اجازه میدهد تا درونیترین افکار و احساساتشان را سهیم شوند. البته این امر توامان میتواند نو و نیروبخش، و ناخوشایند و دستپاچهکننده باشد اما در نهایت باعث میشود که سریال واقعیتر شود و ارتباط گرفتن با آن آسانتر.
موضوع دیگری که درباره این سریال تحسینبرانگیز است، مدل مواجههاش با مساله آشنایی و قرار گذاشتن است. در اغلب سریالها و برنامههای رئالیتی، قرار گذاشتن بخش اصلی است؛ اما در «نوزده تا بیست» شرکتکنندهها اجازه قرار گذاشتن ندارند. این موضوع کشمکش و تعلیق زیادی خلق کرده است چون شرکتکنندگان دائم میکوشند احساساتشان را از هم مخفی کنند. من از تمرکز سریال بر احساسات و تجربههای واقعی قدردانی میکنم. با وجود این، به نظرم «نوزده تا بیست» میتوانست در چند زمینه هم بهتر عمل کند؛ از جمله چالشها که میتوانستند جالبتر باشند و برخی در سه قسمت اول، بیش از حد ساده و سرراست برگزار شدهاند. ضرباهنگ هم میتوانست سریعتر از این باشد.
رِدیاِستِدیکات
آماندا گوآراگی | سریالهای رئالیتی خیلی سرراست هستند و اجازه نمیدهند بازیگرانشان به عمق چندانی برسند و مثلا روابطی پیچیده و خاص را تجربه کنند یا در واقع به نمایش بگذارند. همه بیستساله شدن خودشان را به خاطر دارند و میدانند که چقدر زندگی را تغییر میدهد. شما نوجوانی را پشت سر گذاشتهاید و بهتدریج بزرگسال میشوید. با وجود این، همان اشتباههای نوجوانی را مرتکب میشوید با این تفاوت که حالا عواقب بیشتری انتظار شما را میکشند. در «نوزده تا بیست» هم یک گروه، آخرین هفته نوجوانیشان را با هم شریک میشوند و اولین هفته بیستسالگیشان را کنار هم سپری میکنند؛ و آزادی و تمام «اولینها»ی بزرگسالی را تجربه میکنند. جالبترین جنبه سریال این است که آنها واقعا به این دانشجویان مهارتهای زندگی میآموزند و قانون اصلی هم این است که آنها نمیتوانند با کسی قرار بگذارند. به عبارت دیگر، آنها باید روابطشان را بدون مهارت عمومی زندگی یا مدرسهای بنا کنند. آنها در نوزدهسالگی در مدرسه هستند و وقتی بیستساله میشوند به خانه جدیدی در شب عید میروند تا بتوانند آزادیای را تجربه کنند که با بزرگسالی میآید. آنها آنچه را که میآموزند در دنیای واقعی به کار میگیرند که حقیقتا دنیای واقعی هم نیست چون از زندگی اصلیشان جدا شدهاند.