مد تازه دنیای فرهنگ، فمینیسم و اقلیتهای جنسی و نژادی هستند و معلوم نیست کی از این مد رد میشویم. احتمالا تا آن زمان برسد، کارهایی شبیه سریال عملیات ویژه: شیرزنان Opers Special: Lioness زیاد خواهیم دید. این سریال جدید تیلور شریدان البته در ژانر اکشن و جاسوسی است و تقریبا همه قهرمانانش زنانی هستند که برای رسیدن به اهدف بزرگشان، چیزهایی مثل میهنپرستی یا استقلال و جاهطلبیهایشان همه چیز را فدا میکنند. در کنار اینها یک مشت مرد طماع و ترسو و بیخاصیت هم هستند که قرار است جلوی زنان را بگیرند و طبیعتا موفق نمیشوند.
Opers Special: Lioness آخرین ساخته اکران شده تیلور شریدان است. کارگردان شناخته شدهای که یک لحظه آرام و قرار ندارد و یکی از پرکارهای فیلمسازی در دنیاست. اخیرا کارهایی مثل Yellowstone و ۱۸۸۳ و Tulsa King را از او دیدهایم که هیچکدام شباهت و ربطی به Lioness ندارد. او این بار سریالی شیک و هیجانانگیز ساخته که زنهایش هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمیشناسند. آنها در برابر کلیشهها و موانع تواناییهای استثناییشان را نشان میدهند و با سرسختی و شجاعت به چیزهایی که میخواهند میرسند. یک سریال خوشساخت که در هر قسمت شما را با تعلیق و وقایع تازهای مواجه میکند و تحریکتان میکند که اپیزود بعدی را سریعتر پلی کنید.
داستانی جذاب که پیروزی زنان در چند جبهه را به تماشا میگذارد و در پایان با وجود نمایش شکنندگیها و تاثرات و عواطف زنانه، یادآوری میکند که آنها قدرتی فراتر از تصور رایج دارند و باید به این قدرت احترام گذاشت. شاید همین ایدهها هم بوده که یکی مثل نیکول کیدمن را وسوسه کرده که چه به عنوان تهیهکننده و چه بازیگر وارد این میدان شود و برای موفقیت سریال مایه بگذارد.
در سریال عملیات ویژه: شیرزنان چی قرار است ببینیم؟
«عملیات ویژه: شیرزنان» ماجرای بخشی از تیم عملیاتی CIA است که به رهبری جو، زویی سالدانا، قرار است ماموریتهای غیرممکن را انجام دهند. جو پس از به فنا دادن یکی از ماموران زبدهاش به کروز مانوئلوس با بازی لایسا د اولیویرا برمیخورد که از همان اول معلوم است میخواهد قهرمان بعدی داستان باشد. ماموریت هم شکار یکی از سرمایهداران بزرگ صنایع نفتی جهان است. یک عرب مولتی میلیاردر که (به حساب آمریکاییها) از گروههای تروریستی حمایت میکند و عابربانک آنها محسوب میشود. کروز برای رسیدن به او با دخترش طرح دوستی میریزد و خودش را به قلعه ظاهرا تسخیرناپذیر عربها میرساند. این میان جو و یک تیم از زبدهترین کماندوهای سیا نقش حمایتی را دارند و نیکول کیدمن هم قرار است به عنوان واسطه میان مدیران ارشد سیا و تیم عملیاتی، مدام کلاچ را برای شیرزنها بگیرد تا کارشان را بکنند و حتی از خط قرمزهای سیا عبور کنند و البته هر بار با موفقیت دهن مدیران کلهگنده پرحرف و بیجربزه را ببندند.
سریال مملو از صحنههای اکشن نیست ولی در هر قسمت برای این که حوصلهتان سر نرود، زد و خورد و آتش و انفجارهایی تدارک دیده شده و همه چیز با خون و کتک و کشتار پیش میرود تا برسیم به لحظه پایانی و اوج عملیات که همان مواجهه با بدمن بزرگ سریال است.
چرا سریال Opers Special: Lioness را میبینیم؟
تیلور شریدان اینجا هم داستانش را تروتمیز و کمنقص تعریف میکند. از سریال نباید ماجرای معمایی/جاسوسی خیرهکنندهای مثل Homeland یا هیجان و جلوههای ویژهای مثل Top Gun انتظار داشته باشید؛ آنوقت میتوانید با لذت بنشینید و تماشایش کنید. در سریال نقشهای اصلی را بازیگران کمتر شناخته شدهای مثل لایسلا د اولیویرا و زویی سالدانا بازی میکنند. سالدانا در فیلمهای بزرگی مثل Avengers و Guardians of The Galaxy بازی کرده و در آواتارهای بعدی هم نقش گرفته. اما باید اعتراف کرد که به عنوان یکی از نقشهای اصلی سریال شیرزنان خوش درخشیده و توقعات را برآورده میکند. همانطور که لایسلا بیش از حد انتظار ظاهر میشود. سریال برای نقشهای فرعی هم مورکان فریمن، مایکل کلی و نیکول کیدمن را دارد که همین آخری میتواند برای تماشای یک مینیسریال کافی باشد (باید اعتراف کرد که ما سریالهایی مثل Nine Perfect Strangers و The Undoing را هم به یمن حضور بانو تماشا کردیم اگرنه چیز خاصی نبودند). مایکل کلی هم با House of Cards و Taboo و کلی فیلم و سریال خوب دیگر خودش را تثبیت کرده و دیدنش در نقشی وسط خانمها دیدنی است. خلاصه این که اگر از هواداران آثار اکشن/هیجانی یا درامهای نظامی و جاسوسی هستید، پس حتما دوست خواهید داشت Lioness را ببینید. سریالی که حتی شما را برای دیدن سیزنهای بعدی هم ترغیب میکند.
چرا نمیخواهیم سریال عملیات ویژه: شیرزنان را ببینیم؟
عدهای انتقاد کردهاند که چرا شخصیتهای اصلی بدنهای ورزیده ندارند و حتی سابقهای از زندگی شخصی و همکاریهای قبلی تیم عملیاتی جو در سریال دیده نمیشود. اینها قابل توجیه است. زنان سریال قرار است بیشتر از هوش و ارادهشان استفاده کنند و کار را به نمایشهای واقعی و باورپذیر نزدیک کنند. تیم عملیاتی جو هم نقص گفته شده را با دیالوگهای شیرین و بده بستانهای کلامی جبران میکند. ولی بعضی از ایرادات سریال واقعا میتواند روی اعصاب باشد.
مثلا زندگیهای شخصی جو/سالدانا و کیل/نیکول کیدمن که حتی اگر به شکل مستقل قابل قبول باشند، به سختی به داستان اکشن و هیجانی سریال میچسبند. شوهر بلاتکلیف و بچههای روی اعصاب جو به اضافه شوهر نیکول کیدمن که همیشه با لباس رسمی مقابل مانیتورهای کامپیوترش نشسته و نمودارهای بورس جهان را رصد میکند. جدا از بازی اولیویرا، شخصیت نوشته شدهاش خیلی جاها آزارنده است. این که تعریف ندارد و این که به شکلی بسیار باسمهای با آلیا/عالیه یا دختر شیطان عرب وارد رابطه میشود و احساساتی میشود و مدام روحیهاش تغییر میکند. بگذریم که خود این رابطه هم احتمالا فقط برای این در سریال گنجانده شده تا دل رنگینکمانیهای دنیا را به دست بیاورد.
خود حضور نیکول کیدمن هم با همه وزنی که به سریال میدهد، جای سوال دارد. نقشی که اگر حذف میشد هم لطمهای به داستان نمیخورد و چه بسا بهتر هم میشد. اما چون خودش تهیهکننده بوده گفته مسئولیت حمایت از این اثر زنانه را دارم و چه بهتر که جلوی دوربین هم خودی نشان بدهم و شده مثل حضور شهبال شبپره در گروه بلککتس. خنک و زورکی.
به سریال ایرادات داستانی هم میشود گرفت؛ مثلا پیچیدگیهایی که بعضا هوشمندانه نیستند. فکر کنید چرا باید برای آدمی که با یک پهباد و شلیک راحت خلاص میشود باید برنامه ترور حضوری و تن به تن بریزیم. یا نشان دادن درگیریها و انفجارها در اسکیل کوچک و کمهزینه. و بالاخره این که با همه اینها سریال نه یک درام جاسوسی تمام عیار میشود و نه اکشنی پر زد و خورد با هیجان فوقالعاده. این وسط یک جورهایی دست و پا میزند.
سریال در IMDB امتیاز قابل قبول ۷.۷ را دارد. در روتن تومیتوز امتیاز نویسندهها ۵۳% و امتیاز تماشاگران ۸۱% است که خیلی اختلاف دارد. و در متاکریتیکز از نقدها امتیاز ۵۶ را کسب کرده که خب، جالب به نظر نمیرسد.