چه کسی بهتر از جوزپه تورناتوره خالق آثاری همچون «سینما پارادیزو» و «مالنا» پیدا میشود که بتواند مستندی دقیق و ماندگار از اسطورهای همچون «انیو موریکونه» بسازد. اسطورهای که موسیقی فیلم را معنایی ویژه و تازه بخشید و آثاری ماندگار همچون سری فیلمهای سرجو لئونه مثل به خاطر یک مشت دلار، به خاطر چند دلار بیشتر، خوب بد زشت، روزی روزگاری در غرب، روزی روزگاری در آمریکا و آثار ماندگاری همچون دسته سیسیلیها، حرفهای (با بازی ژان پل بلموندو) و حتی سینما پارادیزو و مالنا و هشت نفرت انگیز و… را خلق کرده است.
انیو موریکونه موسیقی فیلم حدود ۵۰۰ اثر سینمایی را خلق کرده است. آثاری که به تنهایی هویتی مستقل دارند و همزمان راه مستقلی از اثر سینمایی هم نمیروند. موریکونه چنان در تاریخ سینما مهم و تاثیرگذار است که بزرگانی همچون هانس زیمر از او به عنوان یک اسطوره یاد میکنند. هانس زیمری که خودش با موزیک فیلمهایی همچون «تلقین» و «بین ستارهای» و «گلادیاتور» و… جزو هیولاهای ساخت موسیقی فیلم تلقی میشود. بماند که بسیاری از کارگردانان آرزوی کار کردن با موریکونه را داشتند و بسیاری به این همکاری میبالند. نمونه متاخر آن «کوئنتین تارانتینو» است که در فیلم «هشت نفرت انگیز» موریکونه را کنار خودش داشت و البته که این پروژه مجسمه اسکار را هم برای موریکونه به همراه داشت.
این همه را اما با چه مرادی مطرح کردم؟ از یکسو درک اهمیت نامی که مستند حول شخصیت او ساخته شده است و از آن مهمتر برجسته کردن این مسئله که خود موریکونه و آثار ماندگارش به تنهایی برای موفق بودن یک اثر مستند پرتره ضمانت نسبی محسوب میشود. اما طبیعتا بسنده کردن به نام انیو موریکونه و پرداختن به مراحل ساخت آثار موسیقایی او برای کارگردان مستند، فضیلتی تلقی نمیشود. در بهترین حالت خوشسلیقگی و مهارت فنی مستندساز را تداعی میکند. اما تورناتوره که به وضوح عاشق سینما و کودکانگی و خلوص است، کارگردانی نیست که فرصت ساخت مستندی از موریکونه را به راحتی از دست بدهد و آن را یک پروژه ساده بپندارد. تورناتوره خودش اعتراف میکند که برای ساخت موسیقی فیلم «سینما پارادیزو» آرزوی هکاری با موریکونه را داشته و بعد از آنکه موریکونه او را به حضور میپذیرد، چنان خوشحال میشود و اعتماد به نفس پیدا میکند که بعدتر همکاری با موریکونه را ادامه میدهد. بیراه نیست اگر بگوییم موریکونه نقش بسیار مهمی در درخشش بیشتر و دوام معنادار سینمای تورناتوره داشته است. اما نکته مهم در مورد مستند «انیو» چیست؟
موریکونه به گواه اعتراف شخصی خودش، بسیار دورنگرا، خجالتی، کمحرف و گوشهگیر بوده است. پس برای نزدیک شدن به او جهت ساخت یک مستند چه باید کرد؟ تورناتوره به شکلی ظریف و به واسطه ارتباط عاطفی خوبی که با موریکونه داشته است، موفق شده تا جنبه انسانی، احساسی، خالص و حتی بکر و کودکانه موریکونه را شناسایی و استخراج کند. یک رگه مهم در این مستند قابلیت تطابق موقیعت سالواتوره (پسربچه عاشق سینمای فیلم سینمای پارادیزو) با موریکونهای است که مواجهه تصادفی و پنهانیاش از میان در نیمه باز سالن محل یکی از تمرینهای استراوینسکی بزرگ، علاقه شدید او به آهنگسازی، تنظیم و رهبری ارکستر را ایجاد کرده است. چیزی شبیه موقعیت روبرو شدن سالواتوره با نور دستگاه آپارات که از دهان مجسمه شیر در سالن سینما بیرون میآید و او را شیفته جادوی سینما میکند. اینجاست که تورناتوره توان نزدیک شدن به درونیات موریکونه را پیدا میکند و خاطرات مربوط به ارتباط موریکونه با پدر و مادرش، فقر دوران کودکی، ارتباطش با «پتراسی» به عنوان استاد و جانشین پدر و البته نقش ماریا در زندگیاش را به زبان میآورد و حتی از حسرتها و دلشکستگیهایش میگوید. پس این عاشقانه سینمایی که در قامت یک عاشقانه سینمایی-موسیقایی ترسیم شده است، یکی از ارکان انسجامبخش این مستند پرتره است.
رگه مهم دیگر که با ظرافت در فیلم جاری شده، رگه ارتباط موریکونه با پدر و مادرش است و قرینهسازی آن با ارتباط موریکونه با پتراسی و ماریا است. پدر موریکونه و مادرش نقش مهمی در احساس تحقیرشدگی در کودکی او داشتهاند. احساسی که تا بزرگسالی دست از سر او برنداشته است. پدر، انیو را مجبور میکند به جای پزشک شدن، سراغ نواختن شیپور برود و خرج زندگی را تامین کند. روندی که باعث میشود موریکونه به ازای غذا و محل خواب، به نوازندگی بپردازد. از سوی دیگر یک جمله مادرش همواره در ذهن او مانده است و آن اینکه «انیو تو باید تلاش کنی موزیک خوبی بسازی تا بتونی معروف و موفق بشی». پس موریکونه همواره در حال پیدا کردن پدر و رهایی از بار تایید مشروط توسط مادر بوده است. اینجاست که ماریا نقش همسری و مادرانگی را در زندگی او برعهده میگیرد. گواه این مدعا اینکه موریکونه از جایی به بعد برای ارائه اتودهایی که برای فیلمها ساخته بوده است، ابتدا نظر ماریا را میپرسد و بعد قطعه مورد تایید ماریا (بخوانید تایید جانشین مادر) را برای کارگردانها ارسال میکرده است. البته که موریکونه در هنگام دریافت اسکار یک عمر دستاورد هنری هم به ماریا ادای دین میکند.
از سوی دیگر نقش پتراسی به عنوان تاثیرگذارترین استاد در مسیر کاری موریکونه ، جنسی از رابطه پدر و فرزندی را تداعی میکند. رابطهای که بعد از سالها فراز و فرود، بالاخره با تمجید پتراسی از موریکونه سر و شکل میگیرد، باعث میشود تا موریکونه نفسی به راحتی بکشد و احساس حضور پدر در کنار خودش را درک کند و حس خلاصی از بار ناکامیهای عاطفی دروان کودکی را تجربه کند. این همه اما از چه مسیری پیش روی مخاطب قرار میگیرد؟ پاسخ واضح است. درایت توناتوره برای انتخاب زاویه نگاه زندگی و شخصیت موریکونه و توان درک و نزدیک شدن او به موریکونه کبیر.
جالب اینکه ویژگی مهم موریکونه به گواه بسیاری از دوستان و همکارانش، توان درک و همدلی با انواع و اقسام کارگردانها با روحیات و اخلاقیات مختلف است. روحیهای که باعث میشد در ابتدا کارگردانها را به لحاظ حسی و اخلاقی درک کند و بعد ادراکش از آنها، به خلق اثر برای آثارشان بپردازد. همین ویژگی هم باعث میشد تا همواره موریکونه موزیکی برای آثار کارگردانها خلق کند که کاملا منطبق بر خواست آنها باشد. به قول یکی بزرگان سینما آثار موریکونه چیزی بیش از موزیک بود در فیلمها کارکرد شخصیتپردازی و حتی نقش دیالوگ ناگفته در فیلمنامه را پیدا میکرد. بسیاری از کارگردانها موریکونه را یک روانشناس متبحر میدانند. حالا تورناتوره هم از همین ویژگی برای نزدیک شدن به انیو و کشف جهان درونیات او بهره برده است. تورناتوره عمیقا انیو را درک کرده، با او همدلی به خرج داده و پس از به دست آوردن اعتماد این پیرمرد کمحرف و گوشهگیر، مجوز سفر به جهان شخصی او را کسب کرده است. مجوزی که همزمان برای مخاطب این مستند هم اعتبار دارد و میتواند در این سفر با تورناتوره شریک شود.
انیو موریکونه در سال ۲۰۲۰ چشم از جهان فروبست اما آثار بزرگ و ماندگار او دوام زنده بودن نام او را تضمین کرده است. آهنگسازی که تارانتینو در وصف بزرگی او میگوید که باید انیو را با شوپن، شوبرت و بتهوون مقایسه کرد. و البته که پیرمرد متواضع و کمحرف هیچ وقت این تمجید را نپذیرفت و اعلام کرد که زمان مشخص خواهد کرد که من لایق این تمجید هستم یا خیر. هر چه که هست هیچ کس نمیتواند در بزرگی و تاثیرگذاری انیو موریکونه ذرهای تشکیک کند. در همین راستا عمیقا پیشنهاد میکنم هیچ سینمادوستی، لذت تماشای مستند «انیو» را از خودش دریغ نکند.