سریال TWD مرغ تخمطلایی AMC است و مشخص است که شرکت حاضر نیست از آن دل بکند. ستارگان مردگان متحرک و زامبیهایش یکی از بزرگترین موفقیتهای قابل تصور را برای AMC به دنبال داشتند. سریالی که ۱۱ فصل طول کشید و با وجود همه بالا و پایینها، بیشترین بینندگان و درآمد را برای سازندگانش داشت. حالا با اسپینآفهایی طرفیم که هر کدام قرار است دو هدف را نشانه بروند؛ هم بینندگان و طرفداران کالت The Walking Dead را با خود همراه کنند و هم در حد توان بینندگان تازهای برای کمپانی دست و پا کنند.
اعتراف زودهنگام من این است که نورمن ریدوس (داریل دیکسون) در سریال ۶ قسمتی تازهاش تماشایی است و حتی برای عدهای بیش از حد انتظار بوده. کسانی که مثل من فکر میکردند فصلهای آخر TWD (سریال مردگان متحرک) به تکرار افتاده و ملالآور شده و در عین حال اسپینآفهای قبلی نتوانستهاند مثل سریال اصلی آدرنالین لازم را به تماشاچی تزریق کنند. حتی Dead City که با حضور زوج طلایی مگی و نیگان چندان دندانگیر نبود. با گذشت فقط چند هفته از آن سریال میتوانیم بگوییم که شخصیتهای جنبیاش به راحتی فراموش شدهاند و داستانش جز یک مشت درگیری برای نجات پسر مگی و تسویهحسابهای نیگان، نکته قابل اشارهای نداشته است. سریالی که در نیویورک میگذشت اما از فضای نیویورک هم به خوبی استفاده نشده بود. محل وقوع داستان میتوانست هر جای دیگری هم باشد. بلغارستان یا کانادا یا سانفرانسیسکو.
اما اینجا در سریال مردگان متحرک: دریل دیکسون The Walking Dead: Daryl Dixon ما به خوبی سفر به فرانسه را احساس میکنیم. فقط لهجه آدمها و تفاوت آب و هوا نیست که فرانسوی است، بلکه سازندگان توانستهاند به خوبی از لوکیشن تازه استفاده کنند، آن را نمایش دهند و با تاکید بر ویژگیهای اروپا دنیای جدیدی خلق کنند. استفاده بجا از موسیقی سرد و سنگین، نمایش پاریس پاییزی و برج ایفل و رود سن و همه دخمهها و کانالها و کلاب شبانه زیرزمینی با اجرای ترانههای فرانسوی فقط بخشی از این جهان تازه هستند. داستان این بار برخلاف Dead City روایتی مستقل است و نیازی نیست که شما همه ۱۱ فصل قبل را دیده باشید تا از نفرت بین مگی و نیگان و بقیه جزییات سر دربیاورید. حالا بینندگان تازه از راه رسیده هم میتوانند به راحتی با سریال همراه شوند.
دریل دیکسون همان قهرمان کمحرف و به ظاهر بیاحساس گذشته است که این بار به عنوان محور داستان به خوبی توانسته همه ناامیدی و ارادهای را که از او میشناختیم به نمایش بگذارد. یک کاراکتر با اتوریته بالا که حتی تکانهای کوچک سرش برای کنار زدن موهای انبوه و ژولیده هم تماشایی است و میتواند درونیاتش را به بیننده منتقل کند. شاید همه دوست داشتیم این بار هم کارول (ملیسا مکبراید) در کنارش باشد و از شیمی میان این دو نفر لذت ببریم. مکبراید حذف شده است اما نورمن ریدوس به خوبی کار را درمیآورد. یک سریال آخرزمانی پرهیجان که به خوبی رمز و رازهایش را به جلو میبرد و حتی اگر تماشایش مثل یک نوشیدنی انرژیزا شما را احیا نکند، مثل یک چای خوش عطر در عصر پاییزی میتوانید از مزمزه کردنش لذت ببرید.
در سریال سریال مردگان متحرک: دریل دیکسون با چی طرفیم؟
اگر کسی بخواهد یک سریال زامبیدار بسازد، یکی از بهترین ایدهها این است که قهرمان یا قهرمانان داستان بخواهند یک شخص بیمار یا کودک را از میان جهنم زامبیها به سلامت رد کنند. اما این همان ایدهای است که The Last of Us در اوایل امسال استفاده کرد و با آن تا مرز انفجار پیش رفت. در کمال تعجب داریل دیکسون هم از روی همین ایده ساخته شده. این بار البته شاید از جهاتی جذابتر هم باشد. کودک این ماجرا یک «نجاتدهنده» یا مسیح جدید است که حتی نیروهای ماوراءالطبیعه هم دارد.
بقیه افراد دور و بر او هم از فرقهای مذهبی به نام اتحاد امید هستند. دریل دیکسون طی ماجرایی که احمقانه به نظر میرسد و اول قصه گیجمان میکند، ناگهان خود را در سواحل فرانسه پیدا میکند. در ادامه داستان او به صومعهای میرسد که افراد فرقه در آن ساکنند. در اینجا او با ایزابل (کلمنس پوزی) و دوستانش مواجه میشود که میخواهند لوران (لوییس پوچ سیگلیوززی) را به جایی امن برسانند. دریل که میخواهد به آمریکا برگردد از آنها کمک میخواهد و در ازای آن حاضر میشود به ایزابل و لوران کمک کند تا به هسته اصلی فرقه بپیوندند. در این راه او مجبور است با دسته اشرار مبارزه کند و البته زامبیها هم همه جا هستند. زامبیهایی که برخلاف اقوام آمریکایی خود اینجا در فرانسه رشد پیدا کردهاند و تماسشان میتواند مثل اسید سوزاننده باشد. سرعتشان هم بیشتر شده و خلاصه آمادهاند تا آخر شب شما را حسابی هولناک کنند.
چرا سریال The Walking Dead: Daryl Dixon را میبینیم؟
همانطور که در تعریف سریال مردگان متحرک: دریل دیکسون گفته شد، این یک اسپینآف سرحال و خوب پرداخته شده است که در فضای فرانسوی/پاریسی خود میتواند به خوبی شما را سرگرم کند. دریل دیکسون میتوانست با کارول از سریال اصلی TWD یک زوج دوستداشتنی را تشکیل بدهد. اما نورمن ریدوس اینجا توانسته به خوبی نقش خود را بسط بدهد و از تواناییهایش استفاده کند. مطمئنا چهره او نسبت به دریلی که ابتدای سریال TWD شکسته شده و حالا چین و چروک چهرهاش آنقدر زیاد است که میشود در آنها گوجه و خیار کاشت! اما او توانسته با رشد و پیشروی داستان شخصیتی کاملتر از خود نمایش دهد.
در این سریال هم با ایزابل زوج خوبی را تشکیل میدهند که هر لحظه انتظار داریم جرقهای بین آنها شکل بگیرد اما کم و بیش مثل رابطه با کارول سرمای دریل همه چیز را روی لبه باریکی از عطوفت و جدایی نگه میدارد. گیجی و سردرگمی ابتدای داستان هم که به آن اشاره کردیم به خوبی و نرمی در اپیزودهای بعد باز میشود و مشخص است که سازندگان با هوشمندی آن را تعبیه کردهاند تا در طول ماجرا ذره ذره از کشف جزییاتش لذت ببریم. فضای فرانسوی و استفاده از نمادهایی مثل موسیقی فرانسوی و تابلوهای هنری هم از شیرینیهای کار هستند که البته نسخه ایرانیزه شده ممکن است شما را از بخشی از آنها محروم کند.
چرا سریال سریال مردگان متحرک: دریل دیکسون را نمیبینیم؟
جدا از قصه زامبیها و خون و کثافتی که فضا را فرا گرفته و ممکن است برای عدهای ناخوشایند باشد و قید چنین سریالهایی را بزنند، خود سریال Daryl Dixon با فضای آخرالزمانیاش و شباهتهای ناگزیری که با The Last Of Us دارد، برای خیلیها تکراری و ملالآور خواهد بود. به خصوص کسانی که از همان اول با واکینگدد هم حال نکردهاند. سریال هم نکات قابل تاملی دارد. این که بازیگران اغلب فرانسوی و ناشناختهاند و این که هر کدامشان تا به نورمن ریدوس میرسند و میبینند او آمریکایی است شروع میکنند مثل بلبل انگلیسی حرف میزنند!
تمرکز داستان روی ۳ نفر اصلی و مسیح کوچک هم برای طرفداران شخصیتهای متعدد و پرقدرت زیاد گیرا و مثبت نخواهد بود. اما همین که سریال ۶ قسمتی به نیمه پخش نرسیده، مهر تمدید خورده و قرار است ادامهاش ساخته شود، نشان میدهد برای سازندگانش کار کرده و مخاطبان به تعداد مکفی آن را پسندیدهاند. حسن دیگر ماجرا این است که با دیدن این سریال مردگان متحرک: دریل دیکسون بیشتر مشتاق شدیم تا The Walking Dead: The Ones Who Live اسپینآف بعدی این فرانچایز با حضور ریک گریمز و میشون یا آندره لینکلن و دانای گوریرا را ببینیم که میتوانند اصل جنس باشند.
راستی The Walking Dead: Daryl Dixon از IMDB نمره ۸ گرفته. از متاکریتیک نمره ۷۰ و از روتن تومیتوز نمره ۸۱% تا ۸۷% که مخاطبان آن را پسندیدهاند.