جدیدترین فیلم جنیفر لارنس دوستداشتنی پس از ماهها انتظار پخش شد و ما به عنوان یک ایرانی با تفاوتی چند ماهه نسبت به کل دنیا، این سعادت را به دست آوردیم تا آن را تماشا کنیم. آن هم چه سعادت سطحی و سادهای. فیلم No Hard Feelings اثری ساده، پُر خرج و سطحی است که بعد از اتمام سریع از ذهن مخاطب پاک میشود. در ادامه متن با نقد و بررسی فیلم No Hard Feelings همراه ما باشید.
در تیتر این یادداشت نوشتهام: عشق شوپنهاوری. اما این به چه معناست؟ شوپنهاور فیلسوف بزرگ آلمانی میگوید که ما عاشق افرادی میشویم که از آنها پدر و مادر خوبی درمیآید. یعنی ما به دنبال افرادی کاملا متضاد با شخصیت خود میگردیم. حال اینکه این حرف چقدر علمی است کاری ندارم. جانکلام بنده ربط دادن این موضوع به پلات یا طرح اصلی داستان است. جنیفر لارنس در این فیلم نقش دختری شیطون و جذاب را ایفا میکند که عاشق شخصیتی کاملا متضاد خود میشود. پرسی پسری خنگ، منزوی و جامعهگریز است که به عشق مدی (جنیفر لارنس) پاسخی مشابه میدهد. خب تا اینجا قبول؛ اما سوالی که پیش میآید، برای همراه شدن با این کاراکترها چه چیزی لازم است؟ کاراکترهایی که تمام و کمال به مخاطب معرفی شوند. آیا فیلم No Hard Feelings میتواند چنین کند؟ نه. ما نه شخصیت مدی را به خوبی میشناسیم و نه شخصیت آن پسر را؛ فیلم دوست دارد سریع به وسط داستان عاشقانه خود بِپرَد.
سوال درباره این کاراکترها زیاد است: چرا مدی نتوانسته پول مالیات را بدهد؟ چرا نمیتواند شغل بهتری پیدا کند؟ چرا اینقدر زندگی بی سر و سامانی دارد؟ فیلم فقط با اضافه کردن یک مشکل مربوط به پدرش (فرویدی) سعی میکند از دست این سوالات بگریزد. اما کاراکتر پسر نیز چنین است. چرا او یک انسان منزوی است؟ چگونه این انسانِ جامعهگریز از جنیفر لارنس درخواست قرار میکند؟ چگونه این انسان منزوی مقابل این همه آدم استادانه مینوازد و میخواند؟ دقت میکنید، اینها همه ضعف در فیلمنامه است. سازندگان این اثر نتوانستهاند به خوبی و درستی به کاراکترهای خود بُعد بدهند و صرفا قصد دارند با قرار دادن جنیفر لارنسِ جذاب در مرکز تصویر، توجه مخاطب را به خود جلب کنند.
درباره جنیفر لارنس بیشتر از اینها میشود نوشت. او بازیگری بسیار فوقالعاده است که از خود این کشش را نشان داده که میتواند در هر نقشی بازی کند. او در این فیلم بسیار خوب به ایفای نقش میپردازد و دقیقا همین مسئله مشکل است! شاید این حرف من کمی عجیب به نظر برسد اما اجازه دهید تا از این نظر خود دفاع کنم. بازی یک بازیگر باید در خدمت فُرم باشد؛ نه بیشتر و نه کمتر. یعنی خوب بودن یک بازیگر به قدری نباشد که بد بودن فیلم را فریاد بزند. بگذارید یک مثال فوتبالی بزنم: فرض کنید رونالدو در محله ما فوتبال بازی میکند. او هرچقدر که حرفهای و خوب باشد صرفا دارد یک مشت بچه را دریبل میزند! یعنی حضور رونالدو در جمع بچهها حاکی از این است که این بچهها چیزی از فوتبال نمیدانند. جنیفر لارنس نیز دقیقا همین حکم را در این فیلم دارد. او به قدری بازی خوب از خود نشان میدهد که بازیگر نقش مقابل (پسر منزوی) حتی نمیتواند به گرد پای آن برسد. بازی خوب او، بازی بدِ پسر را برجستهتر میکند. درست است که جنیفر لارنس تنها دلیل موفقیت نسبتی کمدی این فیلم است اما این خوب بودن او از کل فضای فیلم پیشی میگیرد.
عشق میان پسر و جنیفر لارنس، اصلا حس نمیآفریند. همهچیز سریع اتفاق میافتد و اصلا به این سوال پاسخ داده نمیشود که چرا مدی عاشق این پسر شد؟ در او چه دید؟ و همین عشق و عاشقی، آن کمدی خوبِ اولِ فیلم را تباه میکند. فیلم No Hard Feelings رفته رفته کمدی خود را از دست داد و سعی کرد تا جدی باشد و بتواند عشق را معصومانه به تصویر بکشد، اما نتوانست. چون این عشق کلیشهای است و ما مثلاش را در فیلمهایی مانند The Girl Next Door دیدهایم. فیلم No Hard Feelings عملا هیچ چیز تازهای برای گفتن ندارد و همانطور که گفتم فیلم تنها سعی میکند موفقیتاش را معطوف به جنیفر لارنس کند. اما جنیفر لارنس نیز با کم شدن فشار کمدی از فضای فیلم، نمیتواند در مخاطب حس بیافریند و به قولی منِ مخاطب عشق میان این دو را باور نمیکنم.
در پایان میشود گفت فیلم No Hard Feelings اثری جذاب در ۱۰ دقیقه نخستین خود است و در ادامه، در دام کلیشه میافتد و حتی جنیفر لارنس نیز نمیتواند آن را نجات دهد. فیلم No Hard Feelings اثری نه چندان جدی و در کلامی ساده، معمولی رو به بالاست. فیلم No Hard Feelings این قابلیت را داشت تا بهتر از اینها شود و تنها کاری که لازم بود انجام دهد، دقت در نگارش فیلمنامه بود. اما به هر حال این فیلم با تمامی کمی و کاستیهایش اکران شد و در گیشه نیز نتوانست آنچنان هم که باید بفروشد، فیلم در مقابل بودجه ۴۵ میلیونی دلار خود (۲۵ میلیون آن فقط دستمزد جنیفر لارنس بود) تنها توانست ۸۵ میلیون دلار بفروشد. در آخر شما عزیزان نیز نظر خود را در بخش کامنت برای ما بنویسید.