نوشتن نقد و یادداشت بر فیلمهایی که در سالهای اخیر دچار مشکلاتی در مسیر اکران شدهاند (که تعدادشان هم اصلا کم نیست) کار دشواری شده است. حواشی پیرامونی این دست فیلمها چنان زیاد است که هرقدر تلاش کنی تا این حاشیهها وارد متن یک یادداشت درباره فیلم نشوند، ممکن نیست. چهارسال فاصله میان زمان ساخت و اکران فیلم و بعد حاشیههایی که در طراحی پوستر و پلاکاردهای سردر سینماها بهوجود آمد، بر جذابیتهای بیرون از خود اثر افزوده است. ضمن آنکه احتمال دارد بخشهایی دچار ممیزی شده باشند که همین نکته احتمالی، کار را برای تحلیل اثر دشوار میسازد.
جنبش هنری پاپ آرت (Pop Art) جنبشی هنری در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی در آمریکا و اروپا بود که دستمایههای خود را از فرهنگ همگانی و هنجارهای اجتماعی میگرفت. پاپ آرت (که ابتدا در هنرهای تجسمی شکل گرفت و در ادامه به گونههای هنری دیگر هم سرایت کرد به دنبال بازیافت نمادها و نشانگان فرهنگ عامه (که در گذر زمان و از فرط تکرار مبتذل شدهاند) و تبدیل آنها به یک فرم هنری اندیشمندانه و هنرمندانه است. به نظر میرسد که فیلم «عامه پسند» ساخته سهیل بیرقی هم چنین رویکرد و نگاهی را در پیش گرفته است. تقابل ازلی و ابدی سنت و مدرنیته –زنی که در پایتخت بیآنکه نُرمهای اجتماعی را زیرپا بگذارد سبک زندگی بیش و کم متجدد و امروزی را در پیش گرفته و شهری که تا بن دندان مسلح به انگارههای سبک زندگی سنتی است- با بهرهگیری از نشانهشناسی عناصر و مؤلفههای این تقابل میکوشد نگاهی نو و مدرن از این کشاکش فکری به تصویر بکشد. ایدهای خوب، اجرایی نسبتاً خوب و ساختاری قابل قبول هم دارد.
فیلم حتی در مرحله انتخاب نام یک استراتژی منسجم و پیوسته را در نظر گرفته اما یک نکته ساده و بدیهی را در بطن فیلمنامه نادیده گرفته که این نادیده انگاشتن ضربهای جدی بر پیکره فیلم وارد ساخته است. بیتوجهی به انگیزه شخصیت اصلی و کنش مبهم او در فیلم همین عامل بازدارنده است. حکایت فیلم از این قرار است: زنی میانسال به دلیلی که نمیدانیم از همسرش جدا میشود. او که یک پسر بزرگ هم دارد، تصمیم میگیرد به زادگاهش شهرضا برگردد و آنجا با مشکلاتی مواجه میشود و…
نقطه ضعف فیلم در همین جا عیان میشود. ما به عنوان تماشاگر فیلم باید دلیلی قانع کننده بر بازگشت فهیمه پس از سالها به زادگاهش داشته باشیم. آیا میخواهد نزد والدین و خانه و خانواده بازگردد؟ شخصیت فهیمه بر اساس آنچه فیلم نشانمان میدهد پدر و مادرش را از دست داده است؟ خانواده؟ خواهری، برادری؟ نه. تنها دخترِ یکی از دوستان قدیمیاش آنجاست که به او کمک کند. آیا ملک و املاکی یا ارثیهای دارد که به سراغش برود؟ فیلم نشانهای از این موضوع بهدست نمیدهد. آیا فهیمه به شهر زادگاهش بازگشته چون به آن اقلیم و آن فرهنگ و سبک زندگی تعلق دارد؟ شمایل ظاهری، لباس پوشیدن و رفتارهایش نشان میدهد که کمترین سنخیتی با آن محیط ندارد و غریبهای نیمچه مدرن است در یک جامعه سنتی و محافظهکار. از چیزی یا کسی در تهران فرار کرده؟ نه. در ادامه دردسرها و مشکلاتی برای فهیمه پیش میآید که جوهره اصلی ماجراست و همینجا این پرسش برای مخاطب پیش میآید که او چه انگیزهای از بازگشت به زادگاهش داشته؟
باید به بازیهای فیلم هم اشاره کنیم. فاطمه معتمد آریا در نقش فهیمه همچون همیشه بازی استاندارد و در بعضی لحظات چشمگیری ارائه میکند. تا جایی که تنها چند سکانس پس از آغاز فیلم، شخصیت فهیمه را جز در شمایل و هیبت او نمیتوان تصور کرد. معتمد آریا از عوامل جذابیت و تماشایی شدن فیلم است. شاید مهم ترین نکته مثبت فیلم «عامه پسند» هماهنگی فیزیک ظاهری، میمیک چهره، شکل و شمایل و کنشهای بازیگر با شخصیت و فیلمنامه باشد. فهمیه «عامه پسند» با بازی معتمد آریا از جمله نقشها و بازیهای قابل توجه بازیگران زن سینمای ایران در سالهای اخیر بهشمار میرود. «عامه پسند» فیلم بدی نیست. اما اگر انگیزه شخصیت اصلیاش برای تماشاگر اقناع کننده میبود، فیلم بهتری هم میشد.