فلش یکی از مشهورترین و محبوبترین ابرقهرمانهای دیسی است. شخصیتی که بخاطر سرعت فوقالعادهاش شناخته میشود. اما با اینحال، علی رغم اینکه او سریعترین مرد زنده است، برای رسیدن به پرده بزرگ سینماها، راه طولانی و دشواری را پشت سر گذاشته است. البته این شخصیت پیش از این در فیلمهای دیگری مانند لیگ عدالت حضور پیدا کرده بود، اما این اولین فیلم مستقل او برای سالها در چرخه تولید بوده است. فیلمی که چندین کارگردان عوض کرده و چندینبار فیلمنامه آن بازنویسی شده است. به این ترتیب فلش به عنوان فیلمی درباره یک ابرقهرمان فوق سریع، به شکل ناامیدکنندهای تا رسیدن به اکران مسیر کندی را پیمود. حالا اینجا هر آنچه را که باید درباره فلش بدانید، گردآوری کردهایم.
خلاصه داستان فلش The Flash
از خلاصه داستان فیلم فلش The Flash میخواهید بدانید؟ زمانیکه بری از ابر قدرتهایش برای سفر به گذشته استفاده میکند تا وقایع قبل را تغییر بدهد، دنیاها با هم تصادم پیدا میکنند. اما هنگامیکه تلاش او برای نجات خانوادهاش بطور ناخواسته آینده را تغییر میدهد، بری در مخمصهای گرفتار میشود که در آن ژنرال زاد شرور بازگشته است و تهدید به نابودی میکند. در حالیکه هیچ ابر قهرمانی وجود ندارد تا مقابل او بایستد. مگر اینکه بری بتواند نظر یک بتمن بسیار متفاوت را جلب کند تا از دوران بازنشستگی خود خارج شود. در نهایت بری برای نجات دنیایی که در آن است و بازگشت به آیندهای که میشناسد، باید یک فداکاری بزرگ انجام بدهد. اما آیا این فداکاری نهایی برای تنظیم مجدد جهان کافی است؟
لینک دانلود در انتهای مطلب در باکس نقد و بررسی
بازیگران و عوامل فیلم فلش
ازرا میلر (بری آلن/ فلش) برای سومین بار این نقش را در دنیای دیسی بازی کرده است (اگر هر دو قسمت لیگ عدالت را در نظر بگیریم چهارمین فیلم میشود)، ساشا کایه (سوپرگرل / کارا زور-ال)، مایکل شنون (ژنرال زاد)، ران لیوینگستون (هنری آلن)، ماریبل وردو (نورا آلن)، کرسی کلمونس (آیریس وست)، آنتیه تراوه (فائورا-اول)، بن افلک (بروس وین/ بتمن) و مایکل کیتون (بروس وین/ بتمن). فلش دو نسخه مختلف از بتمن را با مخاطبان به اشتراک میگذارد. زیرا بن افلک در نقش شوالیه تاریکی دنیای توسعهیافته دیسی بازگشته و مایکل کیتون نیز نقش خود در بتمن و بازگشت بتمن از تیم برتون را تکرار کرده است.
همه کارگردانان فلش!
اندی موسکیتی ایتالیایی-آرژانتینی که در کارنامهاش کارگردانی فیلمهای ترسناکی مانند ماما و آن: قسمت اول و دوم، دیده میشود، هدایت این فیلم ابرقهرمانی را به عهده داشته است. قبل از موسکیتی، فیل لرد و کریستوفر میلر کارگردانان فیلم لگو، ست گراهام اسمیت نویسنده فیلم لگو بتمن، ریک فامویوا که کارگردانی اپیزودهایی از سریال مندلورین را در کارنامه دارد و جان فرانسیس دالی و جاناتان گلداستاین سازندگان شب بازی، قرار بود در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ فلش را کارگردانی کنند.
سایر عوامل سازنده فلش
کریستینا هادسون فیلمنامه فلش را براساس داستانی از فرانسیس دلی، گلداستاین و جوبی هارولد، به نگارش درآورده است. در کارنامه هادسون نویسندگی فیلمهایی مانند پرندگان شکاری و بامبلبی، دیده میشود. هنری برایام، فیلمبردار نگهبانان کهکشان بخش ۲ و ۳ و جوخه انتحار جیمز گان، پشت دوربین فلش قرار داشته است.
درباره کمیک بوک و تاریخچه شخصیت فلش
همانطور که گفتیم فلش براساس شخصیت کمیک بوکیای به همین نام است. فلش با نام اصلی بری آلن، یک بازپرس پزشکی قانونی است که پس از برخورد صاعقه به او و سقوط قفسهای از مواد شیمیایی، قدرتهای فوقالعادهای به دست میآورد. از جمله اینکه میتواند با سرعتی مافوق تصور بدود. آلن دومین شخصیتی است که عنوان فلش را یدک میکشد. اولین آنها جی گریک بود (عضو انجمن عدالت آمریکا) و سومین شخصیت والی وست (عضو موسس تایتانهای نوجوان و بخش اصلی لیگ عدالت) است. فلش پس از بدست آوردن سرعت فوقالعاده، تصمیم میگیرد از سنترال سیتی در برابر جرم و جنایت مراقبت کند.
یکی از بزرگترین داستانهای بری در مجموعه کمیک فلش پوینت، نوشته جف جانز، اتفاق میافتد. جاییکه او به گذشته بازمیگردد تا مادرش را از قتل نجات بدهد. این اتفاق موجی در زمان به وجود میآورد که باعث پایان جهان میشود. اکنون بری قبل از اینکه خیلی دیر بشود، باید اوضاع را درست کند و راهی برای تنظیم مجدد جدول زمانی بیابد.
داستان فیلم از فلش پوینت الهام گرفته است و عناصر متفاوتی را از این داستان بیرون میکشد. اولی یک شخصیت جدید است که نقش بتمن را بازی میکند. به همین دلیل در کنار بن افلک شاهد حضور مایکل کیتون هستیم. دومی ساشا کایه در نقش سوپرگرل است که جای شخصیت سوپرمن را میگیرد.
نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم فلش
Original Cin | امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰
کریس نایت | در حالیکه فیلم در بیشتر مدت زمان طولانی خود با ریتمی عالی پیش میرود، در پرده آخر دچار لغزش میشود و از جلوههای ویژه بد و یک پایان احساساتی، صدمه میبیند.
انامئی | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
الکس فلود | فلش یک ماجراجویی سرگرمکننده مملو از اکشن با ریتمی پرشتاب است که کانون عاطفی فوقالعاده تاثیرگذاری دارد.
نیویورک پست | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
جان اولکسینسکی | این فیلم سفر در زمان کاملا سرگرمکننده و البته قابل پیشبینی از یک نقش اول قدرتمند بهره میبرد که در اکثر فیلمهای دیسی به ندرت دیده میشود.
واشینگتن پست | امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰
مایکل اوسالیوان | شوخی تکرارشوندهای که با شکاف میان خود نوجوان و بالغ بری میشود، میتواند سرگرمکننده باشد. اما خیلی زود رژه محتوای تکراریای که در چند سال گذشته در فیلمها و سریالهای ابرقهرمانی در معرض آن بودهایم، ما را نسبت به آن بیرغبت میکند.
شیکاگو تریبون | امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰
مایکل فیلیپس | کیتون کسی است که جذبهای بیتکلف و شوخطبعیای ظریف با خود به فیلم میآورد که بدون او فیلم تا حد زیادی از آنها تهی بود.
CineVue | امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰
کریستوفر ماچل | این یک فیلم اساسا سرگرمکننده، اما پوشالی و کم عمق است. اگرچه فلش شاید آخرین فیلم این فرانچایز که مدتها در حال توسعه بود نباشد، اما همان بهتر که با همین یکی به پایان برسد.
ول استریت جورنال | امتیاز: ۳۰ از ۱۰۰
کایل اسمیت | اگرچه سکانس مبارزه نهایی، همانطور که از این فیلمها انتظار میرود، واقعا تماشایی است…اما فیلم بجای اینکه هیجانانگیز باشد، آشفته و شلوغ بنظر میرسد.
سان فرانسیسکو کرونیکل | امتیاز: ۲۵ از ۱۰۰
میک لاسال | فلش بخاطر تلاشش قابل تقدیر است. زیرا این فیلم ابرقهرمانی سعی نمیکند احمقانه و گیجکننده باشد، بلکه ناخواسته به این نقطه میرسد.
نقد فیلم فلش برگرفته از سایت اسکرین دیلی
تیم گریرسون | دیسی اینبار روایتهای مولتیورس را در فلش امتحان میکند. یک فیلم ماجراجویانه سرگرمکننده که به لطف یک حس شوخطبعی بازیگوشانه و حضور یک شخصیت آیکونیک در یک نقش مکمل، از زرق و برقهای روایی آشنای این داستانها پیشی میگیرد. ازرا میلر به عنوان یک ابرقهرمان چابک و سرعتی قانعکننده است، اما عملکرد مایکل کیتون نیز به همان اندازه اهمیت دارد. جاییکه کیتون برای اولینبار، بعد از بیشتر از ۳۰ سال، دوباره به عنوان بتمن بازمیگردد و هنگامیکه مرد جوانتر با مداخله در زنجیره فضا-زمان، ابعاد مختلف و دشمنان خطرناک را کنار هم قرار میدهد، به شکل غافلگیرکنندهای نقش راهنمای او را ایفا میکند.
برادران وارنر در ۱۶ ژوئن در بریتانیا و آمریکا از فیلم رونمایی کرد و میلر که در سالهای اخیر بیشتر از فیلمهایش به واسطه حواشی و بازداشتش مشهور شده، دوباره در مرکز توجه قرار گرفته است. باید ببینیم که این حواشی چقدر بر واکنش مخاطبان تاثیر میگذارد. بری آلن/فلش (میلر) به زندگی به عنوان کسی که با جرم و جنایت مبارزه میکند خو گرفته است، حتی اگر از اینکه به اندازه ابرقهرمانی مانند بتمن (بن افلک) محبوب نیست، آزرده باشد. اما همچنین چیزهای دیگری هم فکر و ذهن او را مشغول کرده است. از جمله اینکه پدرش هنری (ران لیوینگستون) بخاطر قتل همسرش نورا (ماربیل وردو)، بطرز ناعادلانهای به زندان افتاده است. بری نمیتواند بیگناهی پدرش را ثابت کند، اما متوجه میشود با قدرتهایی که به عنوان فلش دارد میتواند به گذشته سفر کند. جاییکه او اگر یک تغییر جزئی در گذشته ایجاد کند، مادرش به قتل نمیرسد و پدرش متهم به جنایت نمیشود.
متاسفانه، نقشه بری نتیجه معکوس میدهد و موجهای غیرمنتظرهای را در مولتیورس ایجاد میکند و به این ترتیب او خود را در یک جدول زمانی تازه میبیند. جاییکه دشمن سوپرمن، زاد (مایکل شنون)، بازگشته است تا خرابی به بار آورد – و هیچ سوپرمنی نیست که جلوی او را بگیرد -. در این جهان موازی – که بری با نسخهای جوانتر و نابالغتری از خودش روبرو میشود – او به دنبال بتمن میگردد، اما با یک جنگجوی شنلپوش متفاوت مواجه میشود؛ همانی که کیتون در فیلمهای تیم برتون بازی کرده بود.
فلش خدمات زیادی به طرفداران ارائه میدهد. به عنوان نمونه فیلم نه تنها به بتمن ۱۹۸۹، بلکه همچنین به مرد پولادین که شخصیت زاد مایکل شنون در آن حضور دارد، ادای احترام میکند. خوشبختانه، اندی موسکیتی کارگردان، به شکل قابلتحسینی اطمینان حاصل میکند که این انحرافات داستان را تحت تاثیر قرار ندهند. او تا حد زیادی بر سفر احساسی بری برای نجات والدینش تمرکز میکند و بعد از اینکه او متوجه اشتباهش شد، تلاش او برای محافظت از سیاره در برابر شرارت بیرحمانه زاد را نشان میدهد.
میلر در فیلمهای باید درباره کوین صحبت کنیم (We Need to Talk About Kevin) و مزایای گوشهگیر بودن (The Perks Of Being A Wallflower) در نقش مردان جوان آسیب دیده عملکرد خوبی از خود نشان داده و در اینجا این ابرقهرمان را با حساسیت و به شکلی کنایهآمیز به تصویر کشیده است. تماشای بازی میلر در دو نسخه از بری تا حدی سرگرمکننده است – و اینکه واقعیت موازی بری بطور تصادفی قدرتهای شخصیت اصلی را از او سلب میکند، یک چرخش هوشمندانه بنظر میرسد. در حالیکه فیلمنامه کریستینا هادسون، لحظات مفرح خود را دارد، اما این کمدی که عمدتا حول خط داستانی کمیک آدمی در موقعیت اشتباهی ساخته شده، بجای اینکه کاملا خندهدار باشد بیشتر تمایل به شوخ بودن دارد.
حضور کیتون مطمئنا برای طرفداران نوستالژیک بتمن دریغانگیز است، اما این بازیگر نامزد اسکار جذبهای ملموس را برای به تصویر کشیدن بروس وین به ارمغان میآورد؛ یک شخصیت منزوی پا به سن گذاشته که مدتها قبل شنل را آویزان کرده بود. در این واقعیت موازی، بروس از سوپرمن یا دیگر ابرقهرمانان آگاه نیست، اما با پیوند مجدد با گذشته شکوهمند خود در قالب جنگجوی شنلپوش، به تهدید زاد واکنش میدهد. موسکیتی به ویژه در احضار عظمت حزنانگیز و دلگیر فیلمهای برتون، عملکردی چشمگیر دارد و از موسیقی خاطرهانگیز دنی الفمن برای یک تاثیرگذاری عالی بهره میبرد، در حالیکه این بتمن مسنتر از بری مراقبت و حمایت میکند. از آن سو فلش بیشتر از سوی یک کریپتونی، که بجای سوپرمن یک سوپرگرل است، کمک دریافت میکند. ساشا کایه در اجرایی که بیشتر بنظر میرسد برای برانگیختن اشتیاق ما برای فیلمهای اسپینآف بعدی طراحی شده است، با شور و میلی بسیار شخصیت سوپرگرل را به تصویر میکشد.
از آنجاییکه مارول از محبوبیت مولتی ورس در تعدادی از فیلمهای بلاکباستری اخیر خود سود جسته است – ناگفته نماند که فیلم مستقل تحسین شده همهچیز همهجا به یکباره نیز در قلمرو مشابهی عمل میکرد -، بنابراین رویکرد سفر در زمان در فلش چندان تازه محسوب نمیشود (فیلم در این زمینه تا حدودی خودآگاهانه عمل میکند و ارجاعات آشکاری به فیلم بازگشت به آینده دارد). اما فلش، همانند شخصیت عنوانش، ریتم پرشتابی دارد، اگرچه گهگاهی برای تعمق در مخمصه تلخ و دشوار بری مکث میکند. اگر او اجازه بدهد مادرش بمیرد، جهان دوباره توازن خود را به دست میآورد، اما خانواده خودش متلاشی میشود. فیلم در پرداختن به کشمکش درونی او دلسوزانه عمل میکند. جاییکه چشمان ماتم زده میلر دریچهای به رنج و اندوه فرساینده این شخصیت تندرو است.
امتیازهای فیلم The Flash
تا زمان آماده سازی مطلب
وبسایت | میانگین امتیاز |
IMDB | ۷.۱ از ۱۰ |
کاربران متاکریتیک | ۵.۶ از ۱۰ |
منتقدان راتن تومیتوز | ۶۳ درصد بر اساس ۳۵۶ نقد |
کاربران راتن تومیتوز | ۸۳ درصد |
منتقدان متاکریتیک | ۵۶ درصد براساس ۵۴ نقد |
مصاحبه با کارگردان فیلم فلش
از همان ابتدا به فیلم باور داشتم
- شما نمیتوانید فیلمی بسازید که استعداد و غریزه شما را منعکس نکند. البته این تنها به غرایز و استعدادهای من به عنوان یک فیلمساز مرتبط نمیشود. کریستینا هادسون فیلمنامهنویس و بازیگران شگفتانگیز هستند. ازرا نقش زیادی در موفقیت فیلم داشت. منظورم موفقیت باکس آفیس نیست زیرا هنوز درباره آن چیزی نمیدانم. اما فکر میکنم بخاطر ترکیب غرایز و استعدادهای همه ما، یک موفقیت سینمایی است.
- ازرا بازیگر فوقالعادهای است و چیزهای زیادی به شما میدهد. ما بداههپردازیهای زیادی انجام میدادیم که باعث شد صحنهها بیش از حد انتظار طولانی شوند، بطوریکه به یک فیلم چهار ساعته ختم شد. بنابراین برای کوتاهتر کردن فیلم تدوینهای مختلفی انجام دادیم. فرایند تدوین جایی است که چیزها واقعا در آن شکل میگیرند.
- اگر قرار به ساخت دنبالهای باشد، حتما ازرا حضور خواهد داشت. فکر نمیکنم کسی باشد که بتواند این شخصیت را بخوبی او بازی کند.
- من عاشق لنزهای واید هستم، چون عمق زیادی ایجاد میکنند و پرسپکتیو به شخصیتها نزدیکتر است. این فیلم تماما درباره احساسات است و من میخواستم دوربین آنقدر به بازیگرها نزدیک شود که انگار روح آنها را میبینیم.
- من از همان ابتدا آنقدر به این فیلم باور داشتم که میدانستم وقتی مردم آن را ببینند، عاشق آن خواهند شد.