“کتاب روانشناسی پول: درسهای بی انتها در مورد ثروت، طمع و شادی” کتابی است که توسط مورگان هاوزل نوشته شده و در سپتامبر ۲۰۲۰ منتشر شد و تحسین گستردهای را به سبب بینش ارائه شده در آن در مورد روانشناسی انسان در پسزمینه تصمیمات مالی و انباشت ثروت به دست آورده.
مورگان هاوزل در این کتاب به بررسی جنبههای مختلف مالی شخصی و سرمایهگذاری از منظر روانشناسی میپردازد. او به عوامل رفتاری و عاطفی که اغلب بر انتخابها و تصمیمهای مالی ما تأثیر میگذارند، میپردازد. این کتاب درسهای ارزشمندی در مورد موضوعاتی مانند تحمل ریسک، نقش شانس در موفقیت مالی و اهمیت تفکر بلندمدت ارائه میدهد.
مورگان هاوزل از حکایات و داستانهای زندگی واقعی استفاده میکند تا در قالب آن نظرات خود را بیان کند و بهتر بیاموزد و کتاب را آموزنده و جذاب کند. او تاکید میکند که درک رفتار و احساسات خود برای انتخاب بهتر مالی و در نهایت دستیابی به رفاه و شادی مالی بسیار مهم است.
برخی از نکات کتاب:
هزینه بالای ناآگاهی مالی: هاوزل با تأکید بر اینکه مردم چقدر واقعاً در مورد پول و امور مالی، علیرغم نقش اصلی آن در زندگی ما، درک کمی دارند، شروع میکند. او تاکید میکند که سواد مالی فقط به اعداد و ارقام نیست، بلکه به درک رفتار انسان نیز مربوط میشود.
هاوزل بر تاثیر باورنکردنی ترکیب در طول زمان تاکید میکند. او این را با نمونههایی از افرادی که به طور مداوم پس انداز و سرمایهگذاری کردهاند نشان میدهد و نشان میدهد که تلاشهای کوچک و مداوم میتواند به انباشت ثروت قابل توجهی منجر شود.
ریسک و پاداش: نویسنده به مفهوم ریسک و نحوه درک متفاوت آن توسط مردم میپردازد. درک میزان تحمل ریسک برای انتخاب سرمایهگذاری آگاهانه بسیار مهم است.
تأثیر شانس: هاوزل نقش شانس در موفقیت مالی را مورد بحث قرار میدهد. او توضیح میدهد که چگونه بدشانسی میتوانند به طور قابل توجهی بر وضعیت مالی شما تأثیر بگذارند. شناخت نقش شانس میتواند به شما کمک کند از اعتماد بیش از حد به تواناییهای خود جلوگیری کنید.
تأثیر رفتار: امور مالی رفتاری نقش اصلی را در کتاب ایفا میکند. هاوزل سوگیریهای رفتاری رایجی را که میتواند منجر به اشتباهات مالی شود، مانند اعتماد بیش از حد، بیزاری از ضرر و سوگیری را بررسی میکند.
ثروتمند شدن در مقابل ثروتمند ماندن: هاوزل تفاوت بین ثروتمند شدن و ثروتمند ماندن را توضیح میدهد. بسیاری از مردم بر روی ثروتمند شدن تمرکز میکنند اما به دلیل تصمیمات مالی ضعیف یا اعتماد بیش از حد موفق به حفظ ثروت خود نمیشوند.
پسانداز در مقابل بازده سرمایهگذاری: البته بیشتر در جوامع غربی
انطباق با تغییر: هاوزل اهمیت انطباق با شرایط مالی در حال تغییر و تنظیم برنامه مالی خود را بر اساس آن مورد بحث قرار میدهد. انعطافپذیری و انعطافپذیری کلید موفقیت مالی بلندمدت است.
خوشبختی و پول: این کتاب با تاملی در مورد رابطه پول و شادی به پایان میرسد. در حالی که پول میتواند امنیت و آزادی را فراهم کند، تضمینی برای خوشبختی نیست. هاوزل خوانندگان را تشویق میکند تا نسخه خود را از موفقیت مالی تعریف کنند و شادی را بر ثروت بیش از حد اولویت دهند.
اهمیت صرفهجویی: هاوزل در مورد مفهوم صرفهجویی و اینکه چگونه میتواند ابزار قدرتمندی برای ایجاد ثروت باشد بحث میکند.
تفکر بلند مدت: این کتاب بر ارزش تفکر بلندمدت در تصمیمگیری مالی تاکید دارد. هاوزل استدلال میکند که تمرکز بر سود کوتاه مدت و رضایت فوری میتواند منجر به نتایج مالی ضعیف شود، در حالی که چشم انداز بلندمدت به احتمال زیاد منجر به موفقیت میشود.
افسانه تخصص: این کتاب مفهوم تخصص مالی را به چالش میکشد و پیشنهاد میکند که حتی متخصصان نیز میتوانند اشتباهات پرهزینهای مرتکب شوند. هاوزل خوانندگان را تشویق میکند که از اتکای بیش از حد به متخصصان مالی محتاط باشند و نقش فعالی در مدیریت امور مالی خود داشته باشند.
ارزش سادگی: هاوزل بر این باور است که سرراست نگه داشتن برنامه مالی میتواند در طول زمان به نتایج بهتری منجر شود.
روانشناسی مالکیت خانه: هاوزل پیشنهاد میکند که داشتن یک خانه ممکن است بهترین انتخاب برای همه نباشد و اجاره گاهی میتواند انعطافپذیری و امنیت مالی بیشتری را ارائه دهد. (باز هم قابل بحث در شرایط ما)
درس گرفتن از اشتباهات: هاوزل تاکید میکند که هرکسی در مقطعی مرتکب اشتباهات مالی میشود. نکته کلیدی این است که از آن اشتباهات درس بگیرید و رویکرد خود را برای جلوگیری از تکرار آنها تطبیق دهید.
چیزی که این کتاب را واقعاً استثنایی میکند، توانایی آن در تقطیر مفاهیم پیچیده مالی به داستانها و حکایات مرتبط است. استفاده هاوزل از مثالهای واقعی، اصولی را که او درباره آن بحث میکند ملموس و قابل درک میسازد. این رویکرد داستان سرایی نه تنها خواننده را درگیر میکند، بلکه درک و حفظ درسهای ارائه شده را نیز افزایش میدهد.
هاوزل دیدگاه متعادلی را در سراسر کتاب حفظ میکند. او تصدیق میکند که هیچ راه حل یکسانی در امور مالی شخصی وجود ندارد و شرایط فردی متفاوت است. این رویکرد ظریف، خوانندگان را تشویق میکند تا در مورد وضعیت مالی خود به طور انتقادی فکر کنند و تصمیمات آگاهانه بگیرند.
کتاب نسبتاً کوتاه است و در مدت زمان کوتاهی قابل مطالعه است. هاوزل مستقیماً به سر اصل مطلب میرود و بینشهای ارزشمندی را بدون اصطلاحات غیر ضروری یا پیچیدگی ارائه میدهد.
منتخبی از جملات کتاب
همه موفقیتها به دلیل سخت کوشی نیست و همهٔ فقرها به دلیل تنبلی نیست.
قدرتمندترین عوامل مشترک خوشبختی ساده بود. کمپبل آنها را خلاصه کرد: داشتن حس قوی کنترل فرد بر زندگی، در مقایسه با دیگر شرایط عینی مورد بررسی، احتمال ایجاد حس خوشبختی بیشتری را به همراه دارد. بیشتر از حقوقتان. بیشتر از اندازهٔ خانهتان. بیش از اعتبار شغلتان. کنترل بر انجام کاری که میخواهید، زمانی که میخواهید، با افرادی که میخواهید، گستردهترین متغیر سبک زندگی است که باعث شادی افراد میشود.
یک بار بیل گیتس گفت: «موفقیتْ معلم بدخواهی است. افراد را گمراه میکند تا تصور کنند شکست نمیخورند». وقتی همه چیز خیلی خوب پیش میرود، میفهمید آن قدر هم که فکر میکردید خوب نیست. شما شکستناپذیر نیستید و اگر تصدیق کنید که شانس برای شما موفقیت را به ارمغان میآورد، باید به پسر عموی شانس، یعنی ریسک، نیز ایمان داشته باشید که میتواند داستان شما را با همین سرعت تغییر دهد. اما در سمت دیگر نیز همین موضوع وجود دارد. شکست میتواند معلمی بدخواه باشد، زیرا افراد باهوش را گمراه میکند تا فکر کنند تصمیمات وحشتناکی گرفتهاند. در حالی که گاهی اوقات این موارد فقط واقعیات نابخشودهٔ ریسک را منعکس میکنند. ترفندِ مقابله با شکستْ تنظیم زندگی مالی به گونهای است که یک سرمایهگذاری بد در اینجا و یک هدف مالی ازدسترفته در آنجا شما را از بین نبرد، تا بتوانید بازی را ادامه دهید تا شانس به نفع شما شود.
پیشرفت خیلی آهستهتر از آنکه متوجه شویم اتفاق میافتد، اما شکستها سریعتر از آنکه نادیده گرفته شوند، اتفاق میافتند. فجایع یکشبهٔ زیادی وجود دارد. معجزات یکشبه اما بهندرت اتفاق میافتند.
مهربانتر و کمزرقوبرقتر باشید. هیچکس بهاندازهٔ خودتان تحت تأثیر داراییهایتان قرار نمیگیرد. ممکن است فکر کنید که ماشینی فانتزی یا ساعتی زیبا میخواهید. اما احتمالاً فقط احترام و تحسین میخواهید و به احتمال بیشتر این چیزها را از مهربانی و فروتنی در مورد قدرت ماشین و جنس ساعتتان به دست میآورید.
موفقیت مالی از نوع علوم سخت نیست، بلکه مهارتی نرم است، بهطوری که نحوهٔ رفتارتان از آنچه میدانید مهمتر است. من این مهارت نرم را روانشناسی پول مینامم.
اوج ثروت داشتنِ این توانایی است که بتوانید هر روز صبح بیدار شوید و بگویید «امروز میتوانم هر کاری را که میخواهم انجام دهم».
آزادی بیشترین سودی که از پول به دست میآورید کنترل زمان است. اوج ثروت داشتنِ این توانایی است که بتوانید هر روز صبح بیدار شوید و بگویید «امروز میتوانم هر کاری را که میخواهم انجام دهم». مردم برای شادترشدن میخواهند ثروتمندتر شوند. شادی به دلیل تفاوت افراد موضوع پیچیدهای است. اما اگر برای شادی عامل مشترکی وجود داشته باشد ــ عامل جهانی برای شادی ــ خواست مردم برای کنترل زندگیشان است.
یک تعریف خوب از زن یا مرد نابغه در سرمایهگذاری آن است که وقتی همهٔ اطرافیانش دیوانهوار یا احمقانه عمل میکنند، میتواند بهطور متوسط کار کند.
فرصت های نادر شما را برنده میکند شما میتوانید در نیمی از زمانها اشتباه کنید و با این حال ثروتمند شوید. «من ۳۰ سال است برای یافتن پاسخ این موضوع تلاش کردهام. فکر میکنم پاسخ ساده این باشد که برخی از پروژهها مؤثر واقع میشوند و برخی دیگر مؤثر واقع نمیشوند. هیچ دلیلی وجود ندارد که روی هر کدام از آنها بیش از حد وقت بگذارید. فقط به مورد بعدی بپردازید.» برد پیت در هنگام دریافت جایزهٔ انجمن بازیگران سینما
«تاریخ هرگز تکرار نمیشود. انسانها کارهای تکراری میکنند».
مراقب باشید از چه کسانی تحسین و تمجید میکنید. مراقب باشید که به چه کسانی با دید حقارت مینگرید و آرزو دارید مانند آنها نشوید.
تاریخ به هیچ وجه نقشهای از آینده نیست. تلهای که بسیاری از سرمایهگذاران در آن میافتند چیزی است که من آن را اشتباهِ «دیدن مورخها بهعنوان پیامبر» مینامم: وابستگی بیش از حد بر دادههای گذشته بهعنوان نشانهای برای وضعیت آینده در عرصهای که نیروی پیشرفتْ نوآوری و تغییر است.
در جهانی که هوش بیش از حد رقابتی است و بسیاری از مهارتهای فنی پیشین به صورت اتوماتیک درآمدهاند، مزیتهای رقابتی به سمت مهارتهای ظریف و نرم مانند ارتباطات، همدلی و شاید مهمتر از همه انعطافپذیری متمایل شده است. اگر انعطافپذیری داشته باشید، میتوانید برای فرصتهای خوب، هم در حرفهتان و هم در سرمایهگذاریهایتان، منتظر بمانید. در صورت لزوم، شانس بیشتری برای توانایی یادگیریِ مهارتی تازه خواهید داشت. احساس اضطرار کمتری برای پیشیگرفتن از رقبایی خواهید داشت که کارهایی را که شما نمیتوانید میتوانند انجام دهند، و برای یافتن علاقه و تخصصتان مهلت بیشتری در آرامش دارید. میتوانید روالی تازه و با سرعت کمتری پیدا کنید و با مجموعهای از پیشفرضهای متفاوت به زندگی فکر کنید.
هنگام تصمیمگیریهای بلندمدت، باید دو نکته را به خاطر بسپارید. باید از اهدافی که در حدود مرزی برنامهریزیهای مالی قرار دارند اجتناب کنیم. فرض راضیشدن با درآمد بسیار کم، یا انتخاب ساعتهای کاری بسیار زیاد برای کسب درآمد زیاد، احتمال پشیمانی در آینده را افزایش میدهد.
هزینهٔ موفقیت را تعریف کنید و آمادهٔ پرداختاش باشید. زیرا هیچ چیزِ ارزشمندی رایگان نیست. و به یاد داشته باشید که اکثر هزینههای مالی برچسب قابل مشاهدهٔ قیمت ندارند. عدم اطمینان، تردید و افسوس هزینههای رایج در دنیای مالی است. این هزینهها اغلب ارزش پرداخت دارند. اما آنها را باید بهعنوان کارمزد (هزینهای که ارزش پرداخت در ازای بهدستآوردن چیز خوبی را دارد) و نه بهعنوان جریمه (جریمهای که باید مانع آن شوید) در نظر بگیرید.
زمان قدرتمندترین نیرو در سرمایهگذاری است. زمان باعث رشد و بزرگشدن چیزهای کوچک و محو اشتباهات بزرگ میشود. زمان نمیتواند شانس و ریسک را خنثا کند اما نتایج را به آنچه مردم شایستهاش هستند نزدیکتر میکند.
وقتی همهٔ کارها درست پیش میروند، تلاش کنید فروتن باشید و در صورتی که اشتباه پیش میروند بخشش/ شفقت داشته باشید. زیرا اتفاقات هرگز بهاندازهای که به نظر میرسند خوب یا بد نیستند. جهان بزرگ و پیچیده است. شانس و ریسک هم واقعیاند و هم تشخیصشان دشوار است. هنگام قضاوت دربارهٔ خودتان و دیگران نیز همینطور عمل کنید. قدرت شانس و ریسک را بپذیرید و در این صورت برای تمرکز بر روی چیزهایی که واقعاً میتوانید آنها را کنترل کنید شانس بیشتری خواهید داشت. همچنین شانس بیشتری برای پیداکردن نقش صحیح الگوها خواهید داشت.
دانیل دفو در کتاب رویدادنگاریِ سال طاعون بزرگ لندن در سال ۱۷۲۲ نوشت: مردم بیش از گذشته به غیبگوییها و جادوی ستارهها، رؤیاها و قصههای پیرزنان خو گرفته بودند … تقویمهای آینده آنها را بهشدت میترساند … ستون خانهها و گوشهٔ خیابانها با تبلیغات پزشکان و افراد نادان پوشیده شده بود و مردم را دعوت میکردند برای درمان به آنها مراجعه کنند، و بهطور کلی با این نوشتهها پر شده بودند: «قرصهای قطعی پیشگیری از طاعون»، «محافظ قطعی در برابر عفونت»، «داروی قطعی در مقابل سرایت از طریق هوا». طاعون در طی ۱۸ ماه یکچهارم مردم لندن را کشت. وقتی با ریسک زیاد روبهرو شوید، تقریباً هر چیزی را باور میکنید.
یک بار دانیل گیلبرت، روانشناس هاروارد، گفت: در هر مرحله از زندگی ما تصمیماتی میگیریم که عمیقا بر زندگی افرادی که قرار است بشویم تأثیر میگذارد و سپس وقتی تبدیل به آن افراد میشویم، همیشه آن تصمیمات ما را راضی نمیکند. بنابراین، جوانان برای ازبینبردن خالکوبیها پول خوبی میپردازند، در حالی که نوجوانان برای داشتن آن خالکوبیها پول زیادی میپردازند.
قرن گذشته را بدون این اتفاقات تصور کنید: رکود بزرگ جهانی جنگ جهانی دوم پروژهٔ منهتن واکسنها آنتی بیوتیکها ARPANET (شبکهای که مبنای اینترنت بود) یازده سپتامبر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چه تعداد پروژه و رویداد در قرن بیستم رخ داده است؟ میلیاردها، تریلیونها، چه کسی میداند. اما تنها این هشت مورد از لحاظ بزرگی، تأثیر بسیار بیشتری از دیگر اتفاقات بر جهان گذاشتهاند.
جهان مملو از افرادی است که به نظر متوسط میآیند اما در واقع ثروتمند هستند و افرادی که پولدار به نظر میرسند اما در لبهٔ تیغ ورشکستگی زندگی میکنند. این موضوع را هنگامی که دربارهٔ موفقیت دیگران سریع قضاوت میکنید و وقتی اهداف خود را تعیین میکنید، به خاطر داشته باشید.
زمانی که در اواسط دههٔ ۲۰۰۰ در لس آنجلس پیشخدمت بودم، ظاهر مادی از همهچیز مهمتر بود. اگر اتومبیل فِراریای را که در خیابان حرکت میکرد میدیدید، احتمالاً صاحب ماشین را فرد ثروتمندی میپنداشتید ــ حتا اگر به آن خیلی توجه نمیکردید. اما وقتی با برخی از این افراد آشنا شدم، فهمیدم همیشه این طور نیست. بسیاری از آنها افراد موفق متوسطی بودند که درصد بسیار زیادی از درآمد خود را صرف خرید یک ماشین کرده بودند.
راکفلر یکی از موفقترین بازرگانان تمام ادوار بود. او انسانی گوشهگیر بود و بیشتر وقت خود را صرف خودش میکرد. بهندرت صحبت میکرد، عمداً خود را از دسترس خارج میکرد و وقتی توجهاش را جلب میکردید، ساکت باقی میماند. یک کارگر پالایشگاه، که گاهی اوقات با راکفلر حرف میزد، یک بار گفت: «او اجازه میداد دیگران صحبت کنند، در حالی که خودش مینشست و چیزی نمیگفت.» هنگامی که از راکفلر در مورد سکوتش هنگام جلسات سؤال میشد، اغلب این شعر را میخواند: جغد پیر عاقلی روی درخت بلوط زندگی میکرد، هر چه بیشتر میدید، کمتر حرف میزد، هر چه کمتر حرف میزد، بیشتر میشنید، چرا همهٔ ما مثل آن پرندهٔ پیر خردمند نیستیم؟
کمپبل میخواست عواملی را که باعث شادی مردم میشوند بداند. کتاب او که در سال ۱۹۸۱ با عنوان حس خوشبختی در امریکا منتشر شد و با اشاره به این موضوع شروع شد که مردم بهطور کلی از آنچه بسیاری از روانشناسان تصور میکنند خوشحالتر هستند. اما برخی افراد بهوضوح از دیگران عملکرد بهتری دارند. و لزوماً آنها را نمیتوانید از نظر درآمد، جغرافیا، و یا تحصیلات گروهبندی کنید، زیرا بسیاری از افراد در هر یک از این گروهها همیشه ناراضی هستند. قدرتمندترین عوامل مشترک خوشبختی ساده بود. کمپبل آنها را خلاصه کرد: داشتن حس قوی کنترل فرد بر زندگی، در مقایسه با دیگر شرایط عینی مورد بررسی، احتمال ایجاد حس خوشبختی بیشتری را به همراه دارد. بیشتر از حقوقتان. بیشتر از اندازهٔ خانهتان. بیش از اعتبار شغلتان. کنترل بر انجام کاری که میخواهید، زمانی که میخواهید، با افرادی که میخواهید، گستردهترین متغیر سبک زندگی است که باعث شادی افراد میشود.
کتاب روان شناسی پول
نویسنده:مورگان هاوزلم
ترجم:حسین عزیزطائمه- سودابه خادمی
انتشارات:انتشارات دیدآور
انتشارات نسل نواندیش – انتشارات:میلکان -انتشارات سبزان هم کتاب را ترجمه و منتشر کردهاند.