در این مطلب سعی کردیم ۱۲ تا از بهترین انیمیشن های پیکسار از بین فیلمهایی که تا الآن منتشر کرده رو انتخاب و به شما معرفی کنیم. البته باید اضافه کنم این کار اصلا آسون نبود. رتبه بندی و انتخاب تعداد محدودی از فیلم های پیکسار براساس کیفیت مثل رتبه بندی کردن بچههاتون براساس میزان عشق و علاقهتون به اونهاست. هیچکدوم از فیلم های پیکسار “بد” نیست اما وقتی یه کمپانی ۲۶ تا فیلم میسازه بلاخره باید یکیشون در رتبه بیست و ششم و یکی دیگه در رتبه اول قرار بگیره.
۱۲ تا از بهترین فیلم های استودیو پیکسار
برای آماده سازی این مطلب سعی کردیم نکات مختلفی رو در نظر بگیریم؛ از سال ساخت فیلم گرفته تا ایده پردازی و نویسندگی. با توجه به این ملاک ها میتونیم ادعا کنیم بعضی از فیلم های پیکسار از بعضی دیگه بهتر و باکیفیت تر هستن؛ البته انکار نمیکنیم که همه انیمیشن های Pixar به نحوی خاص هستن و تلاش کردن پیام های ویژه ای به مخاطب منتقل کنن. خب فکر کنم دیگه وقتشه بریم سراغ اصل مطلب، شاید هم دوست داشته باشید اول با بهترین فیلم های دیزنی آشنا بشید!
۱۲/ روح (۱۳۹۹ – ۲۰۲۰)

فیلم Soul یکی از بهترین انیمیشن های پیکسار و جدیدترین کارهای این استودیو هست. پرداختن به دنیای پس از مرگ و آشنا کردن بچه ها با این موضوع قبل از این هم اتفاق افتاده بود. چیزی که باعث شد روح نسبت به بقیه فیلم های مشابه خاص تر و دوست داشتنی تر بشه پرداختن به دنیای قبل از تولد بود. روح با سادگی توضیح داد وجود هرکس در این دنیا علتی داره و هر کدوم از ما با هدف یا اشتیاقی مخصوص به خودمون به دنیا میآییم. فقط کافیه به خوبی به خودمون و اطرافمون نگاه کنیم تا اشتیاقمون رو پیدا کنیم و بعد به قدری شجاع باشیم که با وجود سختی ها باز هم به دنبالش بریم.
یکی از نکات جالبی که روح سعی داشت مستقیم یا غیرمستقیم به همه مخاطبانش بگه “لذت بردن از شادی های کوچیک” بود. توی این دوره و زمونه که بچه ها علی رغم همه امکانات و اسباببازیها و سرگرمی های متنوعی که دارن به سادگی قبلاها خوشحال نمیشن، انگار هیچکس و هیچچیز براشون کافی نیست. روح اینجاست تا به شما یادآوری کنه زندگی با شادی های کوچک اما ارزشمند پر شده؛ از عطر خوش چای گرفته تا طعم یه کیک خونگی، شنیدن موسیقیهای خیابونی و یا حتی “راه رفتن”. روح به عنوان یکی از انیمیشن های پیکسار خوب عمل کرده اما خب بهتر از اون هم هست.
۱۱/ کوکو (۱۳۹۶ – ۲۰۱۷)

اکثر فیلم های Pixar ژانر خانوادگی دارن؛ اما تقریبا هیچوقت قبل از کوکو با این دقت و اینقدر با جزئیات ساخته نشدن. انیمیشن سینمایی Coco درباره نوجوان ۱۲ سالهای به اسم میگل (صدا پیشگی شده توسط آنتونی گونزالس) هست که به موسیقی علاقه زیادی داره اما به خاطر مخالفت ها و عقاید خانوادهاش به اجبار این علاقه رو پنهان میکنه. دلیل این مخالفت های شدید و متعصبانه به پدرِ مادرِ مادربزرگِ میگل برمیگرده، مردی که سالها پیش به خاطر عشقش به موسیقی همسر و دخترش ( مادر مادربزرگ میگل 🙂 رو رها میکنه. هیچکس صدای میگل ۱۲ ساله رو نمیشنوه پس حالا مجبوره راه دیگه ای رو امتحان کنه. تلاش میگل برای ورود به یه مسابقه موسیقی محلی، پای اون رو به یه درامای قدیمی و درحال فراموشی باز میکنه.
پیکسار با کوکو درباره دنیای پس از مرگ صحبت میکنه، آداب و رسوم و جشنواره های محلی رو معرفی میکنه و در نهایت به راه و روش ارتباط برقرار کردن توی خانواده های بزرگ و پرجمعیت رو به مخاطب آموزش میده. انیماتورهای نابغه Coco از پالت رنگارنگ و چشمنوازی استفاده کردن که شما رو در هر لحظه از تماشای فیلم خیره میکنه. تم رویایی دنیای پس از مرگ طوری سرگرم کننده است و تازگی داره که هرمخاطبی رو میخکوب میکنه. با گذشت هر ثانیه از مدت زمان کوکو بیشتر متوجه مدت زمان و انرژی زیادی که صرف تحقیق و به تصویر کشیدن “فرهنگ مکزیکی” شده، میشین. موسیقی متن و ترانه های کوکو یکی از بهترین موسیقی متن های سال ۲۰۱۷ به انتخاب وارونه هستن، طوری که پیشنهاد میکنیم حتما به پلی لیست شخصیتون اضافهشون کنین. سبک متفاوت کوکو نسبت به کارهای قبلی پیکسار مثل شگفتانگیزان ۱ و ماشین ها، یه چالش واقعی برای این استودیو محسوب میشه.
۱۰/ ماشینها (۱۳۸۵ – ۲۰۰۶)

فیلم Cars در سال ۲۰۰۶ ساخته شد، زمانی که بیش از یک دهه از فعالیت استودیو پیکسار گذشته بود. به عنوان یه استودیو ایدهپرداز و موفقِ ده ساله، مورد انتقاد قرار گرفتن و داشتن آنتیفن و هِیتر طبیعی بود. اما پیکسار با وجود مشکلاتی که داشت و همه فشارهایی که از سمت اجتماع متحمل میشد، “ماشین ها” رو ساخت. ماشینها یه فیلم کمدی – خانوادگیِ شیرین و دوست داشتنیه. این فیلم تصویر دنیایی بدون انسان رو به ما نشون میده که در اون هر ماشین عضوی از جامعه است، شخصیت و احساسات داره و میتونه توی رایگیری انتخابات شرکت کنه! توی این دنیا مککویین یه ستاره مشهور رالیه که تصادفا سر از یه شهر کوچیک و دور افتاده در میاره و به ساکنین اونجا خسارت میزنه.
مککویین مجبور میشه برای جبران خرابیهایی که به بار آورده مدتی رو اونجا سپری کنه و همین اقامت کوتاه باعث تغییرات بزرگی در اون میشه. Cars به عنوان یکی از بهترین انیمیشن های پیکسار به ما نشون میده که تجربه های کوچک و ساده چقدر میتونن تاثیرگذار و مهم باشن. اینکه ارتباط با افراد مختلف میتونه باعث بشه از هرکدوم چیزی یاد بگیرید و شبیه اونها بشید. مککویین به عنوان یه کارکتر خودشیفته و لوس و بیحوصله با اهالی شهرک وقت میگذرونه و به مرور زمان “اهمیت دادن” رو یاد میگیره. اون یادمیگیره هرکسی احساسات و تجربیات و زندگی خودش رو داره و نمیتونه خودش رو بالاتر از همه ببینه. در نهایت باید اضافه کنم تماشای رشد و تغییر و تحولات تدریجی و آهسته این کارکتر از کسی که ماشینقراضه ها رو مسخره میکرد تا کسی که بهترین دوستش یه “ماشین قراضه” است، سرگرم کننده و جذابه.
راستی شنیدین استودیو پیکسار و استودیو جیبلی میخوان باهم همکاری کنن!؟
۹/ شگفتانگیزان ۲ (۱۳۹۷ – ۲۰۱۸)

داستان دنباله شگفتانگیزان دقیقا از لحظه تموم شدن فیلم اول ادامه پیدا میکنه که به خودیِ خودش ایده خلاقانه و تازه ای بود (چون معمولا دنباله ها با یه تایم اسکیپ نسبتا طولانی شروع میشن) اما با وجود اینکه در این فیلم هیچ جهش زمانی وجود نداره، آرت و گرافیک نسبتا متفاوت و بهروز شده ی فیلم بعد از ۱۴ سال باعث میشه مخاطب حس کنه وارد دنیای تازه ای شده. زمانی که Incredibles 2004 منتشر شد، فیلم های ابرقهرمانی خیلی خیلی کمتر از زمان حال بودن و به نوعی خاص به حساب می اومدن اما بعد از گذشت چنین مدت زمان طولانی تکرار کردن “حس خاص بودن” سخت و چالش برانگیز بود که البته پیکسار به خوبی از پسش بر اومد. استودیو به خوبی تونسته ایده اصلی شگفتانگیزان ۲۰۱۸ نسبت به قسمت اول آپدیت کنه. ایده حمله سایبری و تاثیرات رسانه ها روی جامعه موضوعی بود که پرداختن بهش جرعت زیادی میخواست!
اسکرین اسلیر، ویلین اصلی شگفتانگیزان ۲۰۱۸ یکی از ضد قهرمان های دوست داشتنی انیمیشن ها ست که نمیتونیم از اونها متنفر باشیم! انگیزه های اون دقیقه و در عین حال که منطقی به نظر میرسه میتونه احساسات مخاطب رو درگیره کنه. وجود یه آنتاگونیست خوب باعث جذابیت دو چندان این فیلم شده.
۸/ در جست و جوی نمو (۱۳۸۲ – ۲۰۰۳)

فیلم در جست و جوی نمو درست مثل بقیه انیمیشن های پیکسار مثل قرمز شدن، لوکا و روح درباره والدینیه که سعی میکنن فرزندانشون رو تحت کنترل داشته باشن و محدودیت های زیاد یا بخصوصی برای اونها تعیین میکنن. شاید تمرکز اصلی Luca و Soul روی این موضوع نبوده باشه و اونقدرها هم به روابط والد و فرزندی نپرداخته باشه اما Finding Nemo و Turning Red به وضوح روی این موضوع تمرکز کردن. قرمز شدن فیلم خوبی بود که میتونست توی لیست بهترین انیمیشن ها قرار بگیره اما به عنوان یکی از آثار استودیو پیکسار موفق نشد توقعات سطح بالای بیننده ها رو برآورده کنه.
از طرف دیگه فیلم “در جست و جوی نمو” یک شاهکار کامله! شخصیت پردازی های فوقالعاده، گرافیک زیبا و داستان یکپارچه و منسجم از ویژگی های برجسته این فیلم هستن. “اندرو استنتون” کارگردانی این داستان زیرآبیِ نوستالژی و دوستداشتنیه. استنتون یک بار اشاره کرده که ساختن این فیلم احساسی و هیجان انگیز راهی برای ابراز حس تاسف و عذاب وجدانش نسبت به پسرشه. اینکه چطور بعضی از والدین ناخواسته و با مراقبت بیش از حد به بچه های خودشون آسیب میزنن، معضلیه که باید با آگاهسازی های مناسب حل بشه و استنتون گفته بابت اینکه قدم کوچیکی در این راه برداشته خوشحاله. بچه ها باید زندگی شاد و آزادانه خودشون رو داشته باشن و ترس ها و ناراحتی های قدیمی شما نمیتونن جلوی اونها رو بگیرن.
۷/ بالا (۱۳۸۸ – ۲۰۰۹)

میدونیم که ممکنه فکر کنید “بالا” توی جایگاه نسبتا پایینی قرار گرفته اما بیاین یه قدم عقب بریم و دوباره بهش فکر کنیم. اولین چیزی که با فکر کردن به UP به ذهنتون میرسه چیه؟ طبیعتا شما هم به تصویر رویایی و خیالی پرواز یه خونه با یه عالمه بادکنک رنگارنگ فکر میکنید؛ یا شاید هم تصویر یه سگ بامزه سخنگو به ذهنتون برسه. اما داستان اصلی راجع به هیچ کدوم از این ها نیست. پلات و موضوع اصلی “بالا” با مقدمه کوتاهی درباره زندگی مشترک کارل و الی و در نهایت تنها موندن و زندگی غمانگیز کارل در دوران پیری شروع میشه که در کل به ۱۰ دقیقه هم نمیرسه و حتی یه دیالوگ هم نداره اما میتونه به راحتی اشک شما رو دربیاره.
درسته که ادامه داستان و حضور ویلینی که از دل خاطرات بیرون اومده و انگیزه خوبی برای کشتن یه پرنده داره به خودی خودش سرگرم کننده است و مفاهیم زیادی داره اما صادقانه باید اعتراف کنیم همون سکانس های اول فیلم در کل از بقیه فیلم بهترن! متاسفانه UP به عنوان یکی از انیمیشن های پیکسار به اندازه بقیه انیمیشن های این استودیو محبوب نیست.
۶/ درونبیرون (۱۳۹۴ – ۲۰۱۵)

درون بیرون یکی از جدیدترین انیمیشن های پیکسار ست. کارکترهای اصلی فیلم InsideOut در واقع احساسات یه دختر بچه هستن. خوشحالی، ناراحتی، عصبانیت و ترس و تنفر احساسات اصلی درون ذهن “رایلی” هستن. رایلی بخاطر حس صداقت و خانواده دوستی و شیطنتش معروفه که تقریبا همه اونها به خاطر حضور “جوی” یا همون خوشحالی و خاطرات اصلی رایلی شکل گرفتن. درونبیرون مفاهیم اخلاقی و اجتماعی زیادی رو یادآوری میکنه و مشخصه که سازندگانش زمان زیادی روی تحقیق درباره مسائل علمی و روانشناسی صرف کردن. این فیلم پیکسار جزئیات زیادی داره و مخاطب با هر بار تماشای اون چیزهای کوچک اما جذاب جدیدی کشف میکنه. InsideOut هیچ کدوم از سوالات بینندگانش رو بی جواب نمیذاره. اگر علاقهمندین بیشتر درباره این شاهکار Pixar بدونین پیشنهاد میکنیم مطلب بررسی روانشناسیِ و موشکافانه انیمیشن Inside Out رو مطالعه کنید. اضافه میکنیم که قراره قسمت دوم این انیمیشن در سال ۲۰۲۴ منتشر بشه!
۵/ شگفت انگیزان (۱۳۸۳ – ۲۰۰۴)

شگفتانگیزان اولین انیمیشن ابرقهرمانی پیکسار بود که موفقیت های زیادی هم به دست آورد. این فیلم سکانس های اکشن جذاب و هیجانانگیزی داره. کارگردان Incredibles کارگردان خیلی از آثار لایو اکشن و ابرقهرمانی بوده و سبک آمریکایی و شناخته شده خودش رو داره. فکر نمیکنم کسی هم باشه که حتی یکی از فیلم های “Brad Bird” رو ندیده باشه!
شگفتانگیزان که یکی از بهترین انیمیشن های پیکسار هستش، دنیایی رو به تصویر میکشه که در اون بعضی از افراد با قدرت های خاص به دنیا میان و سعی میکنن از قدرتی که دارن بدون چشمداشتی در راه کمک به بقیه استفاده کنن، کسایی که ما بهشون قهرمان میگیم. علاوه بر این با خانواده دوست داشتنی “پار” آشنا میشیم. مخاطب با گذشت هر صحنه و پلان بیشتر با این خانواده همدلی و احساس نزدیکی میکنه و کوچک ترین جزئیات در این روند موثر هستن.
صحنه شام خانوادگی اونها در چند دقیقه کوتاه همه چیز رو روشن میکنه؛ از میزان صمیمیت بین اعضای خانواده گرفته تا کَلکلها و دعواهای خواهر و برادری دش و وایولت تا تلاش باب و هلن به عنوان پدر و مادر یه خانواده شلوغ و پر سر و صدا برای سر و سامون دادن به اوضاع، همگی موضوعاتی هستن که مخاطب به خوبی درک میکنه و باهاشون همراه میشه. شخصیت پردازی بینقص همه کارکترهای فیلم، داستان منسجم، کارگردانی عالی و انیمیت و گرافیک جذاب (خصوصا با در نظر گرفتن سال ساخت فیلم) دلایلی هستن که باعث میشن Incredibles پنجمین فیلم برتر پیکسار باشه.
۴/ سهگانه داستان اسباب بازی (۱۹۹۵ – ۱۹۹۹ – ۲۰۱۰)

اول از هر چیزی باید توضیح بدم که چرا گفتیم “سهگانه” و داستان اسباب بازی ۴ رو وارد ماجرا نکردیم. خب، قضیه از این قراره که نظرات ضد و نقیض زیادی راجع به قسمت چهارم این مجموعه وجود داره پس اینکه اون رو توی لیست قرار بدیم یا نه یه طورایی سلیقهای میشه پس اون رو به سلیقه خود شما میسپریم تا بعد بهمون بگین که باید به لیست اضافه بشه یا نه! پس کامنت یادتون نره!
و داستان اسباب بازی (!)، فیلمی که ۲۵ سال از انتشار قسمت اول اون میگذره اما همچنان یکی از بهترین انیمیشن های پیکسار هست. این فاصله باعث میشه وقتی که دارین دوباره اون رو تماشا میکنین حس کنید بعضی از موسیقی های متن رندی نیومن ترسناکن یا گرافیک و انیمیشنی که زمانی پیشرفته محسوب میشدن دیگه ابتدایی و ساده به نظر بیان. با همه اینها قسمت اول Toy Story یه کمدی آمریکاییِ فوقالعاده سرگرم کننده با سبک دهه ۹۰ میلادیه که تماشای اون به راحتی حس نوستالژی رو به شما القا میکنه. امضای Pixar به وضوح از اولین فیلم اون قابل لمسه: احساسات عمیق و بامعنا، صحنه های اکشن و هیجان انگیز کوتاه و پراکنده، پرداختن به مفاهیم اخلاقی و انسانی و خنده شدید و شاید بعضی اوقات شوخی های احمقانه اما به یاد موندنی. درگیری بین وودی و باز در فیلم اول به ترس از جایگزین شدن؛ اصرار جسی به وودی برای رفتن به موزه در فیلم دوم به افسردگی و گیرکردن و اتفاقات گذشته و دانشگاه رفتن اندی به تغییر و ادامه داشتن زندگی اشاره میکنه. آدم ها به زندگی شما میان و میرن و تنها خاطراتی از اونها باقیمیمونه و مهم اینه که شما بتونین به راهتون ادامه بدین.
تیم صداپیشگی هیچوقت بهتر از “داستان اسباب بازی” نبوده و مطمئن نیستم بعدها هم تیمی به این خوبی تشکیل بشه یا نه. تیم آلِن در داستان اسباب بازی ۱ بهترینِ خودش رو ارائه داده و احتمالا تام هنکس با وجود جوایز مختلف و اسکارهایی که گرفته بخاطر ایفای نقش وودی جاودانه میشه.
۳/ موش سرآشپز (۱۳۸۶ – ۲۰۰۷)

این فیلم به شخصه و برای من خاطرات زیادی رو زنده میکنه. راتاتویل یا موش سرآشپز در سال ۲۰۰۷ ساخته شد و تونست با موسیقی و گرافیک بینظیرش ما رو به یه سفر فرانسوی ببره. فرانسه به دلایل متفاوتی یکی از شناخته شده ترین کشورهای دنیاست؛ دلایلی مثل فضای عاشقانه اش، هنر و موسیقی جذابش و غذا! جلوه زیبا و خوشمزهی غذا و آشپزی حتی یه موش کوچک توی یه شهر کوچکتر رو هم جذب و شیفته خودش میکنه. پیکسار با Ratatouille میخواد به بچه ها یاد بده “حتی غیرممکن هم ممکنه”. حتی اگه یه موش ناچیز هم باشی میتونی سرآشپز بزرگترین و معروف ترین رستوران پاریس بشی، پس معطل چی هستی؟ دست به کار شو!
۲/ کمپانی هیولاها (۱۳۸۰ – ۲۰۰۱)

مدال نقره و جایگاه دوم لیست بهترین انیمیشن های پیکسار تعلق میگیره به فیلم Monsters’ Inc یا همون کمپانی هیولاها. این فیلم بعد از “زندگی یک حشره” منتشر شد که متاسفانه یکی از فیلم های فراموش شده پیکساره. عده زیادی فکر میکردن پیکسار بعد از داستان اسباببازی ۱ و ۲ به پایان راه خودش رسیده. البته اوضاع واقعا هم به این وخامت نبود اما زندگی یک حشره علی رغم محتوی خوبی که داشت مورد پسند بعضی از افراد قرار نگرفت. انتشار کمپانی هیولاها به نوعی یه نفس تازه برای پیکسار بود. توجه ها دوباره متمرکز این استودیو شد و اسم اون یک بار دیگه و این بار پررنگ تر از همیشه سر زبون ها افتاد.
ایده دنیایی که هیولاها با ترسناک بودن در اون خرج زندگیشون رو درمیارن و برق تولید میکنن جذابیت زیادی داشته و داره. داستان زمانی جالب تر میشه که مخاطب میفهمه هیولاها هم متقابلا از بچه ها و ورودشون به دنیای هیولاها میترسن! و حالا چی میشه اگه یه بچه توسط ترسناکترین هیولای کمپانی وارد دنیای هیولاها بشه و از اونها نترسه؟
۱/ والای (۱۳۸۷ – ۲۰۰۸)

رقابت کمپانی هیولاها و والای برای به دست آوردن جایگاه اول خیلی شدید و تنگاتنگ بود. انتخاب بین این دو گزینه سخت بود اما به هر حال کاری بود که باید انجام میدادیم و خب تا حدودی همه میدونیم این جایگاه در نهایت متعلق به والای بود. والای خاص ترین و اوریجینالترین ایده پیکسار بوده و هست. نیم ساعت اول فیلم به سادگی داستان تخریب شدن و از بین رفتن سیارهمون و پیشرفت های چشمگیر نوع بشر رو تعریف میکنه؛ اون هم بدون اینکه حتی یه دیالوگ داشته باشه و این به معنای واقعی کلمه فوق العاده ست. قبل از این درباره ده دقیقه اول فیلم UP صحبت کردیم و اینکه انتقال مفاهیم و احساسات چقدر عالی و بینقص انجام شده و حالا در والای میبینیم که چطور این پدیده توی مقیاس بزرگتر و با جزئیات تر و کامل تر انجام شده.
بعد از چشماندازی که از دنیای سال ۲۸۰۵ دیدیم، نوبت به والای و شخصیتپردازی اون میرسه. یه ربات ساده با یه برنامه ریزی ساده تر برای جمع کردن زباله ها! ربات ساده ای که به بشریت، آینده و زندگی دوباره انسانها روی زمین بیشتر از خود انسان ها امیدواره. فیلم Wall-E یه دستاورد بیسابقه و اوج خلاقیت و نوآوریه. قبل از این، فیلم های زیادی درباره ربات ها ساخته شده و بعد از این هم فیلم های زیادی ساخته خواهد شد اما Wall-E همیشه خاص ترین داستان و خالص ترین احساسات رو به نمایش میذاره و مطمئنا همیشه بهترین خواهد بود.
