در دهههای طولانی حیات سینما، فیلمهای خارقالعادهای توسط کارگردانانی کاملا توانا ساخته شدهاند، اما درخشش سازندهشان به همان فیلم محدود مانده و خالق آن دیگر نتوانسته آن کار شگفتانگیز را در آثار دیگرش تکرار کند. گویی جادوی آنها فقط یکبار اثر داشته و با همان یکبار شاهکار زندگیشان را ساختهاند ستاره بختشان افول کرده است.
اینجاست که مخاطب شک میکند آیا ساخت همان تکشاهکار هم اتفاقی و با جور شدن همه عوامل مهم رقم خورده یا اینکه بخت بد کارگردان باعث شده تا آثار بعدیاش یکی پس از دیگری ضعیف باشند. دلیلش هرچه که باشد، در تاریخ سینما کارگردانان زیادی داشتهایم که بعد از ساخت یک اثر درخشان، دیگر هیچگاه به اوج بازنگشتهاند و با همان یک فیلم در حافظه سینمایی سینمادوستان ماندگار شدهاند.
اینجا فهرست بهترین کارگردان هایی را میخوانید که تنها با یک فیلم شناخته میشوند
ریچارد کلی | فیلم دانی دارکو | ۲۰۰۱
بیدلیل نیست که «دانی دارکو» ساخته ریچارد کلی در بالای لیست ما قرار دارد. از میان همه فیلمهای حاضر، این فیلمی است که با افتخار ورود یک نابغه مؤلف واقعی را اعلام کرد؛ کسی که میتوانست در کنار افرادی مانند «پل تامس اندرسون» یا «کریستوفر نولان» قرار بگیرد. از نظر مفهومی، لحنی و زیباییشناختی، اولین فیلم ریچارد کلی یک شاهکار منحصربهفرد بود. فیلم به رهبری «جیک جیلنهال» به عنوان بازیگر اصلی، سفری زیبا و در عین حال غمانگیز درباره عشق و سفر در زمان بود.
سرنوشت «کلی» چه شد؟ پنج سال بعد «داستانهای سرزمین جنوبی» را ساخت، یک کمدی پساآخرالزمانی که قربانی جاهطلبی خارج از اندازه کارگردانش شد. کلی سه سال بعد فیلم «جعبه» را با بازی «کامرون دیاز» ساخت که یک فیلم جنایی متوسط بود و از آن زمان تا به امروز دیگر کسی خبری از آن کارگردان جسور و خوشایده ندارد که ندارد!
جیمز فولی | فیلم گلنگری گلن راس | ۱۹۹۲
با توجه به درخشش محض این فیلم، مسیری که «جیمز فولی» پس از آن در پیش گرفت، کاملا شگفتانگیز است. «گلنگری گلن راس» بر اساس نمایشنامهای به همین نام نوشته «دیوید ممت»، دنیای کوچک و در عین حال رقابتی شدید فروشندگان املاک را به تصویر میکشد.
فیلم توسط شماری از بهترین بازیگران هالیوود مانند «جک لمون»، «آل پاچینو»، «کوین اسپیسی»، «اد هریس»، «آلن آرکین» و «الک بالدوین» بازی شد و همچنان یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی تاریخ از یک نمایشنامه است. آیا این شاهکار سکوی پرتاب «فولی» بود؟ نه. او پس از این فیلم سقوط کرد و پرده آخر سقوطش، ساخت دو قسمت پایانی فیلمهای بیمایه «۵۰ طیف گری» بود.
فهرست بهترین فیلم های اقتباسی
مری هرون | فیلم روانی آمریکایی | ۲۰۰۰
این فیلم که بر اساس کتابی به همین نام نوشته «برت ایستون» الیس ساخته شده است، آنچنان تاثیرگذار بود که هنوز کاراکتر اصلی آن «پاتریک بیتمن» جزء قهرمانان شبکههای اجتماعی و یکی از رکورددارن تولید «میم»های اینترنتی است!
فیلم بیانیهای بود علیه آمریکای دهه ۸۰، فرهنگ پاپ آن دوره و شرکتهای بزرگ سرمایهدار. «کریستین بیل» در روانی آمریکایی نقش یک بانکدار والاستریت را بازی میکرد که مرتکب جنایات بسیار فجیعی (عمدتا علیه زنان) میشد. «مری هرون» کارگردان کانادایی این فیلم با درک کامل رمان و شخصیت آن، اثری یگانه و دیدنی را خلق کرد، اما بعدا هرگز نتوانست حتی به موفقیت این فیلم نزدیک شود و از نظرها محو شد.
چارلز لاتن | فیلم شب شکارچی | ۱۹۵۵
پس از گذشت ۲۰ سال از بازی در برخی از تحسینشدهترین فیلمهای تاریخ سینما، «چارلز لاتن» تصمیم گرفت قدرت خود را در کارگردانی امتحان کند و عجب شاهکاری هم ساخت! فیلم که اقتباس از کتابی به همین نام بود، درباره یک قاتل زنجیرهای ترسناک (رابرت میچم) بود که در زندگی عادی نقش یک واعظ مذهبی را دارد.
جسور، رویایی و به شدت ترسناک! این فیلم شبیه یکی از آثار اولیه «دیوید لینچ» است که ترکیبی از یک طرح محکم با سکانسهای بسیار اکسپرسیونیستی را تقدیم بینندهاش میکند. متاسفانه ارزشهای فیلم در زمان اکرانش مطلقا درک نشد و لاتن که سرخورده شده بود، کارگردانی را کنار گذاشت.
مارلون براندو | فیلم سربازهای تکچشم | ۱۹۶۱
درست خواندید، «مارلون براندو» که عمری به عنوان یک بازیگر مورد تحسین گسترده عالم و آدم بود، فیلم هم ساخت. «سربازهای تکچشم» تنها اثر براندو به عنوان یک کارگردان است و نکته عجیب اینکه فیلم بسیار خوبی هم از کار درآمده!
با بازی براندو در نقش اصلی، فیلم یک یاغی به نام «ریو» را دنبال میکند که از یک زندان در مکزیک بیرون آمده تا از کسانی که او را دوبار اذیت کردهاند، انتقام بگیرد. این فیلم محبوبیت جهانی دارد و «کوئنتین تارانتینو» حتی آن را به عنوان یکی از سه فیلم وسترن مورد علاقه خود معرفی کرده است. پس چه اتفاقی افتاد که براندو دوباره سراغ کارگردانی نرفت؟ شاید میخواست فقط قدرتش را در این عرصه هم به رخ دیگران بکشد و برگردد سراغ بازیگری!
نیل بلومکمپ | فیلم منطقه ۹ | ۲۰۰۹
کارگردان در این فیلم ترسناک، از تکنیک محبوب و آزمودهشده «ویدئوی پیداشده» استفاده کرد. (یک ژانر فیلم که در آن تمام یا بخشی از اتفاقات داستان از طریق ویدئوهایی که توسط شخصیتهای داستان ضبطشده یا در حال ضبط است، روایت میشود.) فیلم درباره شهر «ژوهانسبورگ» است که توسط موجودات فرازمینی اشغال شده و نکته کلیدی ساخت آن این بود که بلومکمپ، استادانه و بهشکل بسیار معقول و بهاندازهای از جلوههای ویژه استفاده کرد.
نتیجه یک تریلر میخکوبکننده بود که مضامین عمیق و پیچیده را با صحنههای اکشن و خیرهکننده تلفیق میکرد. از آهنگسازی تا اجرا، فیلم یک شاهکار سینمایی بود، اما متاسفانه تمام آثار سینمایی بعدی بلومکمپ به گرد پای این یکی نرسید و در حد آثاری معمولی و حتی زیر متوسط باقی ماند.
جاش ترنک | فیلم تاریخچه | ۲۰۱۲
در سال ۲۰۱۲، «جاش ترنک» ژانر ابرقهرمانی را با ساخت فیلمی در مورد سه دوست که قدرتهای ماوراءطبیعی را در خود پرورش میدهند، زیرورو کرد. فیلم او خام، صریح و در عین حال به همان اندازه هیجانانگیز و تماشایی بود، و با الهام از انیمیشن Akira، نوعی از تراژدی شکسپیری را به ژانر ابرقهرمانی پیوند زد.
این فیلم هم در گیشه و هم نزد منتقدان بسیار محبوب بود و به نظر میرسید آینده کاری کارگردانش تا آخر عمر تضمین شده است. اما عملکرد کارگردانش سر مسائل ناگوار زندگی شخصی و عملکرد جنجالبرانگیزش در توییتر شدیدا آسیب دید. ترنک یک نسخه از «چهار شگفتانگیز» را ساخت یک فاجعه و شکست تمامعیار بود، بعد هم در سال ۲۰۲۰ فیلمی براساس زندگی «آل کاپون» کارگردانی کرد و پس از شکست این یکی، عطای سینما را به لقایش بخشید و به شبکه نمایش خانگی رفت.
دنیل مایریک و ادواردو سانچر | فیلم پروژه جادوگر بلر | ۱۹۹۹
چه آن را دوست داشته باشید چه از آن متنفر باشید، کسانی که اکران «پروژه جادوگر بلر» را به خاطر میآورند، نمیتوانند شوک بیسابقهای را که این فیلم در سینما ایجاد کرد را انکار کنند. این فیلم ترسناک کمهزینه که به طور موثری ژانر «ویدئوی پیداشده» را دوباره ابداع کرد، درباره آخرین ساعات سفر کمپینگی سه دختر و پسر جوان است که برای ساخت مستندی درباره یک واقعه شوم در گذشته، راهی یک سفر کمپینگی در جنگل شدهاند.
فیلم که با بودجه ناچیز ۶۰هزار دلاری ساخته شده بود، نزدیک به ۲۵۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و به یک اثر انقلابی تبدیل شد و به نظر میرسید آینده هالیوود ازآن کارگردانان نابغهاش خواهد بود. علیرغم این امیدواری، دو کارگردان از هم جدا شدند و هرکدام شماری از بیمزهترین و بیهویتترین فیلمهای ترسناک سالهای اخیر را ساختند که بعید است حتی اسم آنها را هم شنیده باشید!
بن زایتلین | فیلم جانوران حیات وحش جنوب | ۲۰۱۲
در سال ۲۰۱۲، یک فیلمساز جوان ناشناخته به نام «بن زایتلین» فیلمی کارگردانی کرد که میتوان آن را فخر ژانر «رئالیسم جادویی» در سینما دانست. داستان در محیطهای تیرهوتار واقعگرایانه میگذشت، اما به کمک سبک بصری خارقالعادهاش از واقعیت عبور میکرد و مرز بین خیال و واقعیت را از بین میبرد.
فیلم واقعا نفس تماشاگرانش را گرفت و تمام توجهات را به خودش اختصاص داد. «جانوران حیات وحش جنوب» هم جایزه دوربین طلایی جشنواره کن را برد و هم نامزد اسکار شد، اما کارگردانش بعد از ساخت آن به شکل عجیبی برای هشت سال کاملا از صفحه هالیوود محو شد و سال ۲۰۲۰ با ساخت فیلم زیرمتوسط «وندی» بازگشتی بیهیاهو به دنیای سینما داشت.
پیتر هیوئیت | فیلم رعدوبرق | ۲۰۰۲
هیئویت که سال ۹۶ شروع امیدوارکنندهای در سینما داشت و یک اثر اقتباسی قابل قبول را کارگردانی کرده بود، با ساخت «رعدوبرق» یگانهشاهکارش را ساخت و بعد هم هیچوقت به موفقیتهای این فیلم نزدیک نشد.
فیلم هم قصه بسیار بامزه و خوبی داشت (که خود هیئویت آن را نوشته بود)، هم کارگردانی بازیگوشانه و جذابی. یک اثر کودکانه جذاب با سبک حسی و بصری منحصربهفرد که سینمای بریتانیا را به ظهور یک کارگردان خوشفکر جدید امیدوار کرده بود. اما ستاره بخت هیئویت خیلی زود افول کرد، او اول یک نسخه فاجعهآمیز از فیلمهای «گارفیلد» را ساخت و بعد هم به دنیای نمایش خانگی کوچ کرد و حتی آنجا هم موفقیتی بهدست نیاورد!