در بررسی فصلهای قبلی پدرخوانده، نقاط مثبت و منفی ایده جدید سعید ابوطالب و گروهش را برای یک ریالیتی شوی نمایش خانگی برشمردیم. در نقد فصل دوم پدرخوانده از نقاط ضعف آن نسبت به فصل اول گفتیم اما در فصل سوم این مجموعه، نه تنها نقاط ضعف فصل دوم رفع نشد، که حتی شاهد افت شدید کیفیت این برنامه بودیم.
فصل اول مجموعه پدرخوانده با سناریوی جذاب خود توانست به موفقیت بالایی در جذب مخاطب دست یابد و رکورد شبهای مافیا، – مجموعه قبلی شوی مافیایی ابوطالب – را بشکند. قرار گرفتن پلیرهای جدید در کنار پلیرهای محبوب شبهای مافیا، ترکیبی را ایجاد کرد که ماحصل آن ۱۶ قسمت جذاب و پرهیجان بود. فصل دوم نیز با همه ضعفهایش توانست با معرفی چهرههای جدبد به عنوان پلیرهای خوب مثل سینا رازانی، فاطیما بهارمست و بهار قاسمی در کنار پلیرهای محبوب فصلهای قبل – علیرغم عدم حضور بهاره افشاری – مخاطبان را راضی نگه دارد.
اما در فصل سوم، آن نقاط قوتی که در تحلیلمان از فصل دوم ذکر کردیم اغلب حذف شده و نقاط ضعف آن به شکل بارزی به چشم آمدند و همین موجب نارضایتی مخاطبان و دلسردیشان از این مجموعه شد. یکی از این نقاط ضعف که در فصل دوم ذکر کردیم، گریم و طراحی لباس نامتعارف پلیرها بود که در فصل سوم شاهد طراحی لباس بسیار نامناسب بخصوص برای زنان هستیم که موجب فاصلهگذاری با مخاطب و عدم ارتباط آنها با پلیرهای بازی مافیا میشود.
نکته دیگری که از جذابیت فصل سوم پدرخوانده کاسته است، عدم حضور پلیرهای محبوب فصلهای قبل – بجز یکی دو نفر مثل مجید واشقانی و سینا رازانی – در کنار حضور افرادی است که به هیچ وجه از ملزومات شرکت در چنین ریالیتی شویی برخوردار نیستند. قبلا هم ذکر کردیم که حضور پلیرهای قوی در کنار پلیرهای متوسط در یک بازی اتفاقا موجب جذابیت آن میشود. چیزی که در فصل اول شاهد آن بودیم و اتفاقا بازیهای جذابی را رقم زد.
اما حضور افرادی که حتی از ابتداییترین شرایط شرکت در این بازی برخوردار نیستند و حضور آنها و شرکتشان در این برنامه، به نوعی بیحرمتی به مخاطب به شمار میرود، موجب کاهش محسوس جذابیت این برنامه شده است. گرچه تعداد بسیار معدودی پلیر خوب (کمتر از انگشتان یک دست) در این فصل معرفی شدهاند، اما انبوه بازیکنان نابلد باعث عدم شکلگیری بازیهای جذاب در اغلب قسمتها شده است.
در مطالب قبلی به اجرا و گردانندگی ضعیف کامبیر دیرباز اشاره کردیم. اجرای او به عنوان گرداننده حتی در فصل سوم شبهای مافیا نیز در حد این برنامه نبود که احتمالا سازندگان برنامه متوجه این نقصان شده و در فصل چهارم، مجددا از حضور محمدرضا علیمردانی در آن مجموعه بهره بردند. در فصلهای مختلف پدرخوانده نیز، این ضعف مشاهده میشود، گرچه در فصا اول چندان محسوس نیست اما هر چه جلوتر رفتیم ضعفهای گردانندگی کامبیز دیرباز بیشتر خود را نشان داد.
در فصل سوم، کامبیز دیرباز به عنوان گرداننده، از شوخیهای بیشتری در طول بازی استفاده میکند، مانند فصل دوم، که حتی در نقاط حساس بازی با شوخیهای بیجای خود، باعث لطمه به هیجان و جذابیت بازی میشود. او به عنوان گرداننده نه تنها از جدیت لازم برخوردار نیست بلکه حضور او در اغلب اوقات بازی، اضافی است و پلیرها، به راحتی قوانین بازی را نادیده میگیرند و حتی با هم حرف میزنند. برخلاف محمد بحرانی که اجرای درخشانی در مجموعه زودیاک داشته و توانسته با جدیت خود، جذابیت و هیجان بازی را افزایش دهد و با جملات به جای خود موجب افزایش درام بازی مافیا شده، حضور کامبیز دیرباز، بیشتر، بازی مافیا را به یک برنامه کمدی نچسب تبدیل کرده است.
همه اینها را اضافه کنید به خطاهای بسیار او در امر گردانندگی. جدای از مواردی مثل فراموشی استعلام رایگیری در آغاز روز که گاهی به بازی لطمه میزند یکی از چیزهایی که به شکل غیرحرفهای روند بازی را مخدوش میکند هنگام اعلام بازیکن لو رفته به عنوان مافیا توسط استعلام همشهری کین است. او با تعلل در اعلام پلیر مربوطه به جای اطلاق سریع، موجب میشود در بسیاری مواقع، مافیاهای دیگر نیز لو بروند و این امر، مخالف قواعد و رول بوک بازی است که تاکید بر بیطرفی گرداننده و عدم تاثیرگذاری حرکات، جملات و افعال او بر نتیجه و سایدهای بازی دارد.
در نهایت نیز باید به آخرین نقطه ضعف این فصل اشاره کنیم که به سناریوی این فصل برمیگردد. در این فصل شاهد تغییر زیادی در سناریو نیستیم به جز آنکه مثل هر فصل، کاراکتر مستقل بازی تغییر کرده است. این هم یکی از نقاط ضعفی بود که برای فصل دوم به آن اشاره کردیم که در این فصل، باز هم به شکل منفی تغییر کرده است. یعنی کاراکتر جک در فصل دوم که دارای ضعف هایی بود با کاراکتر شرلوک عوض شد که اساسا، کاراکتر بیهودهای است که نه تنها به جذابیت بازی اضافه نمیکند بلکه حتی میتوان گفت مخل هیجان و جذابیت بازی است.
حضور جک در سناریوی فصل دوم، دستکم از این جهت تاثیرگذار بود که میتوانست شهروندان را سردرگم کرده و در هنگام یافتن مافیای آخر، کار شهروندان را سختتر و پیچیدهتر کند. کاراکتر شرلوک اما کاملا بیفایده است چون او فقط میتواند به جای یک شهر یا مافیا بنشیند یعنی چیزی که میتوانست از همان ابتدای بازی با تقسیم کارت رخ دهد و این فرد در نقش یک شهر یا مافیا بازی کند، حالا در اواسط بازی رخ میدهد که در بسیاری از بازیها، ممکن است تا پایان هم این کاراکتر نتواند نقشی بگیرد و در همان نقش خنثی باقی بماند.
جمعبندی
در این مطلب به برخی از نقاط ضعف فصل سوم مجموعه پدرخوانده از جمله پلیرها، ضعف گرداننده، سناریو و .. اشاره کردیم. ضعفهای این فصل به همینها ختم نمیشود و جزییات دیگری مثل چینش پلیرها و نزدیکی بیش از اندازه آنها به همدیگر نیز وجود دارد. برخلاف چینش بسیار خوبی که در مجموعه شبهای مافیا: زودیاک شاهدش بودیم، در فصل سوم پدرخوانده پلیرها چنان به یکدیگر چسبیدهاند که امکان دریافت اکت شب بسیار افزایش مییابد. این نوع چینش، حتی از جذابیت بصری برنامه و بازی نیز میکاهد.