0
لطفاوارد شویدیاثبت نام کنیدبرای انجام این کار.

 

فرهاد قنبری

مارکو فرری کارگردان معروف ایتالیایی فیلمی به نام “شکم چرانی بزرگ” در کارنامه خود دارد. شکم چرانی بزرگ داستان زندگی چهارمرد ثروتمند و عیاش است که تصمیم گرفته اند در ویلای بزرگی گرد آمده و آنقدر بخورند تا بمیرند.
این فیلم به مانند “سالو” پازولینی از فیلمهای جنجالی تاریخ سینمای اروپاست و در همان سال اکران سروصدای زیادی در پی داشته است.. در وصف فیلم همینقدر بس که تماشای آن باعث تنفر انسان از بسیاری از غرایز از جمله غذا خوردن می شود.

“شکم چرانی بزرگ” نمایش اجبار به لذت بردن است. اجباری که کم کم لذت را به امری مشمئزکننده و حال به همزن تبدیل می نماید. در این فیلم غدا خوردن به بلعیدن و نشخواری حیوانی، سکس و شهوت به عملی چندش آور، ویلای بزرگ و اعیانی به توالتی کثیف و فیتیش و علاقه شدید به خودرو، کنشی به شدت نفرت انگیز جلوه گر می شود.

“اجبار به لذت بردن” منطق جهان مصرفی است. لذت از خرید، لذت از خوردن، لذت از سکس، لذت از سرعت و…
منطق مصرف گرای سرمایه داری با ابزارهای رسانه ای و تبلیغاتیش تلاش خود را به کار گرفته است تا به مخاطبان خود بقبولاند که آن لذت واقعی در مصرف کالایی است که ما آن را می فروشیم، لذت واقعی در خرید این خانه، این خودرو، این مارک، این ژل و قرص تاخیری، عمل جراحی زیبایی و.. است.

اما در اینجا باید منطق روانی اجبار به لذت توجه داشت. همانگونه که شکم چرانی نتبجه معکوس دارد و باعث دلپیچه و نفرت از غذا می شود، اجبار به لذت بیشتر در هر غریزه دیگری نیر نتیجه ناخوشایندی در پی دارد
اسلاوی ژیژک می گوید:”وقتی لذت بردن اجباری می‌شود دیگر چندان خوشایند نیست” ژیژک برای توضیح ایده خود، به نمایش نحوه‌ی آموزش جنسی در فیلم “مانتی پیتون” اشاره می‌کند.

در اینجا به‌جای آموزگاری که با حالتی شرم‌زده درباره‌ی جفت‌گیری پرنده‌ها و زنبورها با دانش‌ آموزان سخن بگوید و آن‌ها هر هر بخندند، آموزگاری را می‌بینیم که آمیزش جنسی را بدون رودربایستی و به طور آشکار برای شاگردان تشریح می‌کند، حتا تا آن‌جا که پیشنهاد می‌کند آن‌را به صورت عملی نشان دهد… تا آن‌جا که به شاگردان مربوط می‌شود، آن‌ها یا شرم‌زده هستند یا کسل شده‌اند و سرانجام، چنان‌که در یک درس عادی و کسل کننده معمول است، خود را با نگاه کردن به بیرون از پنجره سرگرم می‌کنند”

پایان و نتیجه “اجبار به لذت” یا “غرق شدن در لذت” همین است. رخوت، خمودگی، کسالت و پوچی..
انسان امروزی رفاه، ثروت و آزادی بیشتری نسبت به انسان جهان ماقبل مدرن دارد اما به مراتب انسانی افسرده، بی عشق و تهی تر است که “وفور لذت” را جایگزین “لذت اصیل” کرده است.

لینک منبع

مرا مناقشه‌انگیزترین و سانسورشده‌ترین نویسنده‌ی چین نخوانید
نمی‌توانستم از مرگ خواهرم بنویسم، تا آنکه از هوش مصنوعی کمک گرفتم

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

GIF