گزیدهای از مسیر طی شدهی ریلیتی شوها
در دهه شصت شمسی یکی از معدود برنامههای جذاب تلویزیون برنامه دیدنیها با اجرای جلال مقامی بود که یکی از آیتمهای آن، نمایش اتفاقات واقعیِ جالب یا خندهدار بود که توسط دوربینهای خانگی یا دوربینهای مداربسته ضبط شده بود. پس از ساخت فناوری دوربین مداربسته و استفاده از آن در مراکز عمومی، ثبت اتفاقات جذاب توسط آن موجب به وجود آمدن آیتمی در رسانهها به نام دوربین مخفی شد. خیلی زود این ایده طرفداران زیادی پیدا کرد.
جذابیت این ژانر باعث شد که ایده جدیدی تحت عنوان ریلیتی شو (Reality Show) پا به عرصه رسانه بگذارد. اولین رئالیتی شوی عرصه نمایش در دنیا به مجموعه «اسرار حل نشده» در سال ۱۹۸۷ که از شبکه NBC آمریکا پخش شد برمیگردد.
«به طور کلی، چهار موج متفاوت برای ترویج «تلویزیون – واقعیت» بیان شده است؛ موج اول از آمریکا به سمت اروپا که در انتهای دهه هشتاد و ابتدای دهه نود جریان یافت و مهم ترین موضوع آن، مشاغل اورژانسی (مانند پلیس یا بیمارستان) و مسائل مرتبط با این حوزه است.
موج دوم که از بریتانیا به سایر نقاط با موضوع سبک زندگی رفته است، از میانه تا انتهای دهه ۹۰ را دربر می گیرد و بر اساس موفقیت مستندهای مشاهده ای رخ داده است.
موج سوم که از شمال اروپا تا آمریکا درجریان بوده است و تا سال ۲۰۰۰ رواج داشته است،با قرار دادن چند نفر در موقعیت های کنترل شده و مشاهده عکس العمل آنها Reality Gameshows نامیده می شده است. و پس از این سه دوره، آمریکا و بخش های مختلف اروپا موضوعات مورد علاقه خود را دنبال کردند و در هر قسمت، موضوعی خاص، سردمدار بود.»
در ایران نیز چندسالی است که شاهد ارایه ریلیتی شوهای متنوع و اقبال مخاطبان به آنها هستیم. گرچه اولین اثر از این ژانر، مستند – مسابقه «سرزمین دانایی» به کارگردانی سعید ابوطالب بود که سال ۱۳۸۹ در شبکه پنج سیما تولید و پخش شد اما در اواخر دهه نود بود که مخاطبان نیز اقبال گستردهای به این ژانر نشان دادند. رئالیتی شوهایی که در شبکه خانگی – با محدودیتهای کمتر – نمایش داده شد توانست علاقه تماشاگران را بیش از پیش جلی کند.
در شبکه نمایش خانگی برنامههای رالی ایرانی و شام ایرانی، اولین مجموعهها در این ژانر محسوب میشوند. اما شاید شبهای مافیا کار سعید ابوطالب را بتوان برترین و جذابترین برنامه نمایش خانگی در این ژانر دانست. استقبال مخاطبان باعث شد ۴ فصل از این مجموعه تولید شود و کار به سناریوهای تازه بکشد تا هم از تکرار و کلیشه خارج شود و هم مخاطبان بیشتری را به این مجموعه جذب کنند.
شبهای مافیا بر اساس بازی مافیا، یک بازی استراتژیک و استدلالی مشهور به نقش مخفی، ساخته شد. بازی مافیا نسخهها و سناریوهای مختلفی دارد که کلیت آن شبیه به هم است. بازیکنان به دو گروه شهر و مافیا تقسیم میشوند و سعی میکنند در طول بازی گروه مقابل را از بازی – به روشهای مختلف خارج کنند – اما تعداد نفرات، نقشها و جزییات سناریوها ممکن است با هم متفاوت باشد.
ارتش سری در مقابل پدرخوانده
در سال جدید سازندگان برنامه شبهای مافیا با دو سناریوی جدید در قالب دو مجموعه جدید به خانههای مخاطبان آمدند. مجموعههایی با نام ارتش سری و پدرخوانده. در این مطلب میخواهیم به مقایسه سناریوی این دو بازی/برنامه بپردازم.
هر دو بازی، بر اساس شیوه متداول بازیهای استدلالی نقش مخفی است که دو گروه طی دورهای متعدد بر اساس گفتگو و اتهامزنی به یکدیگر، سعی میکنند بازیکنان گروه دیگر را از بازی خارج کرده تا گروهشان به برتری دست یابد. اما برخلاف سناریوی مافیا که دورها به شب و روز تقسیم میشود و در شب بازیکنان چشمها را میبندند، در ارتش سری، هر دور به گفتگوی کامل تمام اعضا به نوبت اطلاق میشود و به جای اقدامات شبانه، اقداماتی مثل اتاق گفتگو و شلیک پیش چشم بازیکنان دیگر وجود دارد.
سناریوی بازی ارتش سری بر اساس سریالی به همین نام که یکی از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون در سالهای دور بود نوشته شده است. در این سناریو، به جای دو گروه شهروند و مافیا، دو گروه گشتاپو و نجات وجود دارد که گروه نجات، بر اساس گروهی به همین نام است که در سریال ارتش سری، وظیفهاش نجات و فراری دادن خلبانهای متفقین در جنگ جهانی دوم بوده که مقر مخفیشان کافهای در بلژیک بوده است. برخلاف مافیا که تمام اعضای مافیا در شب چشم باز کرده و همدیگر را میشناسند در ارتش سری، دو فرد از اعضای گشتاپو، فرد سوم که نقش کسلر دارد را میشناسند اما کسلر آن دو را نمیشناسد. از این نظر شبیه بازی راز هیتلر (یکی از محبوبترین بازیهای استدلالی پس از مافیا) است که هیتلر اعضای حزب فاشیست را نمیشناسد اما آنها او را میشناسند. گرچه باقی سناریو شباهتی به راز هیتلر ندارد.
پیچیدگی سناریوی ارتش سری (مثل بازی راز هیتلر) بسیار بیشتر از پیچیدگی بازی مافیاست. در بازی مافیا، تنها وظیفه شهروندان، شناسایی مافیاها و بیرون کردنشان از بازی یا به واسطه رایگیری روز و یا به واسطه شلیک در شب است. اما در اینجا گروه نجات (و همینطور گشتاپوها) میتوانند یکی از مشتریها (که ساید مستقلی در بازی است) را خریداری کرده و او را مسلح کنند. همچنین برنده شدن در این بازی چندین حالت مختلف دارد برخلاف مافیا که تعداد بازیکنان باقیمانده، گروه برنده را مشخص میکند.
همین پیچیدگی باعث شده شوی ارتش سری، دستکم در فصل اول خود نتواند چنان که باید و شاید مخاطبان را جذب کند. پیچیدگیهای بازی موجب شده، بازیکنان نتوانند به خوبی از پس استدلال کردن برآیند و اشتباهات فراوان و گیج شدن بازیکنان موجب میشود مخاطب نیز نتواند آن چنان که باید با آنها همراهی کند.
نمیتوان انکار کرد که بازیکنان هر فصل نیز در جذابیت بازی برای مخاطبان نقش بالایی دارند. حتی در شبهای مافیا نیز، برخی از بازیکنان باعث شدند جذابیت این شو، افزایش قابل توجهی یابد و حضور آنها در بازی – حتی اگر اشتباهاتی هم مرتکب میشدند – به گرم شدن بازی کمک میکرد. آنها کسانی بودند که بازی را جدی میگرفتند، هوش و استدلال خود را به کار میگرفتند و با حرارت برای گروه خود نقشآفرینی میکردند. پلیرهایی مثل حامد آهنگی، مجید واشقانی، بهاره افشاری، مریم مومن و … در چهار فصل شبهای مافیا، جزو این دست بازیکنان بودند.
اما در فصلهای آغازین ارتش سری (تا زمان نگارش این متن ۴ فصل ارایه شده)، به جز یکی دو مورد استثنا، ما شاهد چنین بازیکنانی نیستیم که شور و حرارت بازی را افزایش دهند. نکته دیگری که جذابیت بازی را افزایش میدهد جدال میان بازیکنان خوب و بده بستانهای آنها در طول بازی است. بنابراین در هر بازی میبایست دو سه بازیکن با ویژگیهایی که نام بردیم حضور داشته باشد تا جذابیت بازی، علاوه بر بازیکنان، به مخاطبان نیز منتقل شود. چون برخلاف بازیهای کافهای که میتوان با شرکت در آنها لذت برد، در اینجا با یک شوی تلویزیونی مواجهیم که باید برای مخاطب جذابیت تولید کند و به این هدف ساخته شده است.
اینها مواردی است که در شوی دیگر سعید ابوطالب، با نام پدرخوانده، که این بار برای پلتفرم فیلمنت ساخته شد، رعایت شده است. ابوطالب با استفاده از تجربیاتش در شبهای مافیا و بررسی بازخوردهای بیشمار آن، توانست برای سری جدید برنامهای بر اساس بازی مافیا، حتی به جذابیت قبلی آن اضافه کند. نوع چینش بازیکنان و راهیابی تعدادی از آنها به فصلهای بعد (که گویا از شیوهی کافهای بازی مافیا اخذ شده)، باعث شده در هر بازی و هر فصل، شاهد حضور دست کم چند بازیکن قدرتمند – که باعث افزایش جذابیت تماشای بازی میشوند – در کنار بازیکنانی که پس از تولید ۴ سری شبهای مافیا، اکنون دارای تجربه بالاتری هستند باشیم و برخلاف شبهای مافیا، مخاطب دیگر با خیل بازیکنان ناوارد و نابلد در یک بازی مواجه نمیشود.
برخلاف معمول که سریهای جدید برنامهها دچار افت میشوند، پدرخوانده با سناریو و ساختار جدیدش توانست گامی رو به جلو باشد و مخاطبان را نیز بیش از پیش راضی نگه دارد. با توجه به اینکه هر کدام از این ریلیتی شوها را چندین بار تماشا کرده و بازخورهای مخاطبان را در هر قسمت بررسی کردهایم، سعی میکنم پس از ارزیابی و مقایسه این دو برنامه، به نگاه و ارزیابی مخاطبان آنها نیز بپردازم. نکته جذاب اینکه از همان قسمت اول، مخاطب، اغلب بازیکنان مورد علاقه خود را که به عنوان بهترین بازیکنان شبهای مافیا به شمار میروند را میبیند. بازیکنانی مثل مجید واشقانی، بهاره افشاری، امیرعلی نبویان، سید جواد هاشمی و … که جدالشان در بازی مافیا برای مخاطبان جذاب است.
باید توجه داشت که درباره بازیهای استدلالی، وقتی میگوییم سناریوی پیچیده میتواند از جذابیت آن بکاهد دو موضوع را باید در نظر گرفت. یک زمان مقصود ما جذابیت بازی برای بازیکنان آن است اما وقتی با یک شوی تلویزیونی طرف هستیم، هدف، تولید جذابیت برای مخاطب است. بنابراین ممکن است یک بازی پیچیده، برای بازیکنان بسیار جذابتر باشد اما مخاطب را چندان راضی نگه ندارد. یکی از محاسن بازی مافیا، در سادگی سناریوی آن است. بازیکنان گروه شهر فقط باید مافیا را تشخیص داده و بیرون کنند و گروه مافیا هم باید خود را شهر جا بزند و شهروندان را بیرون کند. فهم این سناریو بسیار آسان است. اما آن چه باعث جذابیت بازی برای مخاطب میشود، فریب دادنها و فریبخوردنهای بازیکنان، استفاده درست یا غلط از قابلیتهای نقشها توسط بازیکنان، و جدال بازیکنان است که گاه به اشتباه بازیکنان یک ساید به جان هم میافتند و گاه مافیا و شهروند با هم جدال میکنند اما باقی بازیکنان باید در این جدال تشخیص دهند کدامیک راست میگویند.
یکی دیگر از جذابیتهای بازی مافیا، شباهتهای زیاد آن با زندگی روزمره ما و حوادثی است که با آن مواجه میشویم. اینکه چطور یک گروه، یا یک جامعه شهروندی، با اجماع و اتحاد یا اعتماد به یکدیگر میتواند به شر غلبه کند! بنابراین ساختن سناریویی که بتواند جذابیتی به اندازه بازی مافیا ایجاد کند بسیار سخت است. دستکم تا اینجا، کسانی با تجربه گروه سعید ابوطالب، در اولین قدم با ساخت ارتش سری نتوانستند به موفقیتی دست یابند.
ارزیابی ریلیتی شوی پدرخوانده
قبلا اشاره کردیم که ساختار و چیدمان جدید در پدرخوانده (و راهیابی بازیکنان از یک فصل به فصل بعدی) به جذابیت آن اضافه کرد. اما سناریوی پدرخوانده نیز تغییرات زیادی نسبت به شبهای مافیا داشت. اغلب این تغییرات، صرفا برای جذابتر کردن المانهای بازی ایجاد شد. مقصودم این است که یک سناریو میتوانست طوری نوشته شود که بازنمایی واقعیت در بازی قویتر و غنیتر شود. به طوری که بازیکنان بتوانند با اتکا به تجربیات خود در زندگی واقعی و بهرهگیری از هوش خود، استدلال کرده و پی به دروغ و حقیقت گفتههای دیگران ببرند. اما به جای این کار، طراحان برنامه کوشیدند تا با اضافه کردن مثلا کارتی مثل فیس آف یا تغییر چهره، یک پلاگین جذاب به کار اضافه کنند.
کارت فیس آف یک المان کاملا دراماتیک است که از یک سناریوی هالیوودی اخذ شده و به نظر میرسد یک ابتکار و ایده کاملا جدید باشد که توسط طراحان برنامه پدرخوانده ارایه شده. این المان بر اساس امکان خریداری که در برخی از نسخههای کلاسیک بازی مافیا وجود داشته اضافه شده است. امکان خریداری نیز به شوی پدرخوانده اضافه شده و گروه مافیا میتواند یک شهروند ساده را خریداری کند. بدیهی است که در دنیای واقعی هم، آدم بدها میتوانند با تطمیع، یک فرد را به جمع خود اضافه کنند. در این سناریو گروه مافیا باید تشخیص دهد که بازیکنی که قصد خریدنش را دارد شهروند ساده باشد. اما در مورد تغییر چهره وضع فرق میکند. مافیا میتواند کارت تغییر چهره را جلوی هر کسی قرار دهد. بدیهی است که در دنیای واقعیت، چنین امکانی که کاراکتر (یا چهره) یک فرد با فرد دیگری تعویض شود وجود ندارد. اما در دنیای بازی باید اعتراف کرد این کارت، باعث افزایش جذابیت بازی شده است. چرا؟
بسیار اتفاق میافتاد که در پخش شدن اولیه کارتها، افرادی مافیا میشدند که گروه ضعیفی تشکیل میدادند و زود لو میرفتند. لو رفتن سریع افراد کم تجربه در مافیا، باعث کاهش جذابیت برنامه میشد. طراحان با اضافه کردن کارت تغییر چهره، این امکان را به مافیا دادند که یک فرد قوی، و یا فردی که گروه هیچ شکی روی او ندارد را به گروه مافیا اضافه کنند و بدین ترتیب، دوباره جذابیت را به بازی برگردانند. چون پیدا کردن بازیکنی که فیس آف شده تقریبا سختتر است.
بنابراین باید گفت که سازندگان برنامه در طراحی یک سناریوی جدید موفق عمل کردند. کاری که یک ریسک بزرگ به شمار میآمد چون معمولا برنامهسازان سعی میکنند ریسک نکنند و از المانهای تجربه شده و موفق قبلی استفاده کنند اما این ریسک این بار جواب داد. گرچه در سناریوی جدید باگهای کمی نیز وجود دارد اما در کل باید گفت طراحی یک سناریوی پیچیده با کمترین باگها و اشکالات ممکن، یکی از نقاط قوت برنامه پدرخوانده محسوب میشود.
از نقاط منفی یا همان باگهای سناریو هم اگر بخواهیم نام ببریم میتوانیم به همان المان فیس آف اشاره کنیم. در یکی از بازیها، علی صبوری که جزو گروه مافیا بود با کارت تغییر چهره از یکی از شهروندان مواجه شد و میبایست که نقش شهروند را بازی کند. اما گروه مافیا در شب او را شات نکردند. در چنین حالتی تمام گروه مافیا به سادگی لو میرود. اگر چنین اتفاقی در ابتدای بازی میافتاد جذابیت بازی کاملا از بین میرفت. گرچه معمولا گروه مافیا، اگر یکی از اعضایش با تغییر چهره مواجه شود او را شات میکند اما به هر حال میتوان این را یک باگ در نظر گرفت چون در قوانین بازی تعریف نشده است.
مقایسه کلی و نظرات مخاطبان
با توجه به اینکه شوی ارتش سری و سناریوی آن برای اولین بار تجربه و ارایه شده است، شاید در ادامه و با تغییراتی که در قوانین و ساختار بازی، بر اساس بازخوردها و تجربهها صورت میگیرد شاهد افزایش جذابیت آن باشیم. اما به عنوان اولین تجربه، میتوان به آن نمره قبولی داد اما در مقایسه با پدرخوانده، بدون شک در جایگاه پایینتری قرار میگیرد.
مخاطبان نیز (ارزیابی مخاطبان به واسطه دستکم ۵ سایت و پلتفرم مختلف و همچنین شبکههای اجتماعی تحلیل شد) استقبال کمتری از ارتش سری داشتند و البته این را نباید برهانی بر عدم کامیابی ارتش سری گرفت به خاطر اینکه بدون شک بازی مافیا مخاطبان بیشتری دارد و ساختار و المانهای بازی در طول سالها تجربه، بهبود یافته است و ارتش سری به عنوان نخستین تجربه، توانست ۸۵٪ از رضایت مخاطبان ریلیتی شوهای استدلالی را کسب کند و این به هیچ عنوان رتبه کمی نیست.
اما اگر قرار است ارتش سری، به موفقیتی در حد شبهای مافیا و پدرخوانده دست یابد، میبایست ابتدا بازیکنان مناسبتری را برای هر قسمت انتخاب کند و چینش و ترکیب بازیکنان به صورتی باشد که خود آن ایجاد جذابیت کند. چنانکه حضور حسین مهری و مریم مومن در یکی از فصلها، جذابیت بازی و رضایت مخاطبان را به شکل محسوسی افزایش داد.
از سوی دیگر بهتر است با یک بررسی دقیق در بازخوردها، قوانین بازی و همچنین نظرخواهی از بازیکنان، قوانین ارتش سری کمی روتوش شود و باگها برطرف گردد و قابلیتهایی که باعث جذابیت بیشتر میشود به بازی اضافه شود. با انجام این نکات میتوان امید داشت که ارتش سری نیز به اندازه مافیا، بتواند مخاطبان را به خود جذب کند.
به نظر میرسد شوی پدرخوانده میتواند تا چند فصل دیگر نیز با همین ساختار، مخاطبان را به دنبال خود بکشاند و همین حالا نیز بسیاری از مخاطبان این بازی، منتظر ارایه فصلهای بعدی هستند. بازیکنان زیاد دیگری هستند که مخاطبان منتظرند آنها را در سناریوی جدید پدرخوانده در مقابل یکدیگر ببینند. در کنار آن، میتوان بازیکنان جدیدی نیز برای حفظ تنوع به بازی اضافه کرد.