گاهی یکی از انتقاداتی که به فیلمهای کلاسیک سینمای وحشت میشود این است که «این فیلمها آنقدرها هم ترسناک نیستند!» این انتقاد هم درست است و هم نه. طبعا با توجه به پیشرفتهای بصری و جلوههای ویژه در سینما، ژانر وحشت پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشته است و کارگردانان قادرند هر موجود قابل تخیلی را روی پرده سینما زنده کنند. بنابراین مخاطب سینما بهمرور سختگیرتر شده و امروزه با دیدن ترسناکهای کلاسیک دهههای ۶۰ و ۷۰ هالیوود نمیترسد و چه بسا به ابتدایی بودن جلوههای ویژه و گریم آنها بخندد.
اما از طرفی نمیتوان نوآوریهای قابل توجهی که در این فیلمها وجود داشت را یکسره نادیده گرفت. بسیاری از همین فیلمهایی که امروز کمدی به نظر میرسند، قواعد ژانر را تغییر دادند و شالوده سینمای وحشت امروزی را شکل دادند. بسیاری از قواعد تثبیتشده امروزی ژانر وحشت، حاصل نوآوریها و بدعتهای بزرگانی مانند «جرج رومرو»، «ترنس فیشر»، «جان کارپتنر» و «داریو آرجنتو» است و کارگردانان امروزی اصطلاحا بر شانههای این بزرگان ایستادهاند.
این مقدمه طولانی از این جهت نوشته شد که بدانید وجود سکانسهایی از فیلمهای کلاسیک در این فهرست، ادای دینی است به بزرگانی که یکی از محبوبترین ژانرهای سینمایی را ارتقاء دادند. در ادامه معرفی ۷ سکانس ترسناک برتر تاریخ سینمای وحشت را بخوانید.
ظهور صورتچرمی | فیلم کشتار با ارهبرقی در تگزاس | ۱۹۷۴
سینمای وحشت در واقع در دهه ۱۹۷۰ به اوج خود رسید: «ویلیام فریدکین» در این دهه «جنگیر» را اکران کرد، «ریدلی اسکات» شاهکارش «بیگانه» را ساخت و در همان سالی که «تاب هوپر» با «کشتار با ارهبرقی در تگزاس» جهان را وحشتزده کرد، «جان کارپتنر» اثر بیپایان «هالووین» را به دنیا هدیه داد. در بین این فیلمها، تاب هوپر با درک عالی و هوشمندانه فضای دهه ۷۰ و رواج هیپیگری در آمریکا، زیرژانر «اسلشری» را به سینمای وحشت اضافه کرد و نخستین فیلم اسلشری محبوب تاریخ را ساخت. فیلم درباره گروهی نوجوان است که با یک ون دربوداغان راهی خانهای ترسناک در تگزاس شدهاند که در آن «صورتچرمی» با آن ارهبرقی مخوفش در انتظار آنهاست.
سکانس ترسناک، کوبنده و طلایی فیلم کدام است؟ اولین ظهور یکی از مشهورترین قاتلان تاریخ سینما روی پرده: صورتچرمی ناگهان از آن اتاق ترسناک با دیوارهای قرمز بیرون میآید، در حالیکه صدایش شبیه به صدای چندشآور جیغهای یک خوک است، نخستین قربانیاش را با ضربه محکم یک چکش به قتل میرساند و جمجمه قربانی را به قمقمه تبدیل میکند!
دوقلوها | فیلم درخشش | ۱۹۸۰
شاید خود «استیفن کینگ» نویسنده رمان «درخشش»، از طرفداران اقتباس «استنلی کوبریک» از روی رمانش نبوده باشد، اما بقیه جهان با او مخالف هستند: استنلی کوبریک یک شاهکار وحشتناک مطلق با این رمان ساخته است. اجرای ترسناک و روانپریشانه «جک نیکلسون»، بازی عصبی و درخشان «شلی دووال»، موسیقی کوبنده «وندی کارلوس» و البته هنر چشمگیر استنلی کوبریک در کارگردانی و ساخت نماهای درخشان. با وجود تمام این عناصر، حضور آن دختران دوقلو ترسناکترین نکته فیلم است.
کوبریک در سکانسی درخشان، ما را پشت سر «دنی» در راهروهای سرگیجهآور هتل مشغول سهچرخهسواری میکند و طولانی بودن این سواری حتی ممکن است حوصلهمان را سر ببرد، اما در میانه یکی از آن راهروها با آن کفپوشی که برای تمام علاقمندان سینمای وحشت آشناست، وحشتی عمیق در انتظار ماست. روح دوقلوهای کشتهشده در آن هتل شوم در میان راهرو ایستادهاند و با صدایی آرام اما آزاردهنده به دنی میگویند: «بیا با ما بازی کن دنی!» نه، ممنون!
ترکیدن سینه | فیلم بیگانه | ۱۹۷۹
صحنههای وحشتناک بیشماری در این ترسناک علمی-تخیلی کاملا مهم و پیشگامانه از ریدلی اسکات وجود دارد، اما بدنامترین و معروفترین صحنه، صحنه بدنام «ترکیدن سینه» است و دلیل خوبی هم دارد. شخصیت «جان هرت» پس از آنکه آن موجودات عجیب به صورت و دهانش میچسبند، به کما میرود تا شاید بلافاصله بعد از جدا شدن آن موجودات به زندگی عادی برگردد و کنار بقیه همکارانش یک بشقاب اسپاگتی نوش جان کند.
اما شروع میکند به سرفههای جگرخراش شدید، تا جایی که همکارانش او را سفت میچسبند که اتفاقی برایش نیفتد. در همین حال ناگهان قفسه سینه او منفجر میشود و موجودی بسیار ترسناک از قفسه سینهاش بیرون میآید تا مخاطب جلوی پرده میخکوب شود.
نوار ویدیوی نفرینشده | فیلم رینگو | ۱۹۹۸
سینمای وحشت هالیوود تا مدتها از نگاه به تولیدات مشابه سایر کشورها و الهامگیری از آنها امتناع میکرد تا اینکه فیلمی به نام «رینگو» در سینمای ژاپن ساخته شد. ژاپنیها روی موضوع بسیار داغی دست گذاشته بودند: ترس از فناوریهای رایج. در رینگو، یک خبرنگار میخواهد داستان یک نوار ویدیویی نفرینشده را کشف کند که میگویند اگر کسی هفت روز آن را تماشا کند، مرگی تلخ در انتظارش خواهد بود.
این فیلم با نام «رینگ» (حلقه) در سال ۲۰۰۲ توسط هالیوود بازسازی شد، اما حقیقتا نسخه ژاپنی آن بهمراتب ترسناکتر است. ترسناکترین سکانس آن هم لحظهای است که آن موجود (دخترک موبلند) اثیری و نفرینشده برای اولینبار خودش را روی صفحه تلویزیون به نمایش میگذارد و از صفحه خارج میشود.
چرخش سر | فیلم جنگیر | ۱۹۷۳
شاهکار «ویلیام فردکین» سرشار از صحنههای جهنمی و ترسناک است و واقعا میتوان ۱۰ سکانس از آن را در رده بهترین صحنههای ترسناک تاریخ سینما قرار داد. فیلم داستان دخترکی به نام «ریگن» است که روحش توسط شیطان تسخیر شده و شروع میکند به بروز رفتارهای عجیب و شیطانی. حال یک کشیش به همراه دستیارش مامور شدهاند تا جسم دخترک را از شر شیطان رها کنند و این تازه شروع وحشت است.
در انتهای فیلم و در اوج نبرد بین دو کشیش و شیطان رقم میخورد. این سکانس جهنم واقعی است، کشیشها مشغول خواندن دعا و ورد هستند و شیطان تمام تلاشش را میکند که بر آنها پیروز شود و در واپسین تلاشهای خود، سهمگینترین چشمه از مهارتهایش را به نمایش میگذارد: در اوج کشمش، ناگهان سر دخترک ۳۶۰ درجه کامل روی گردنش میچرخد و ما هم به اندازه دو کشیش زهرهترک میشویم!
جنازه شناور | فیلم زیر پوست | ۲۰۱۳
سومین فیلم «جاناتان گلیزر» کارگردان چیرهدست بریتانیایی یک قطعه جواهر ۲۴ عیار است. آنچه عجیب است این است که «زیر پوست» به لحاظ ژانر در رده فیلمهای ترسناک نیست و یک فیلم علمی-تخیلی محسوب میشود.
در این فیلم «اسکارلت جوهانسون» یک بیگانه مخفی است که در خیابانهای گلاسکو در جستجوی مردانی است که آنها را اغوا کند و سپس بکشد. در فیلم صحنهای وجود دارد که بهوضوح نشان میدهد شخصیت «لائورا» چه بلایی سر مردانی که فریبش را خوردهاند میآورد.
در این صحنه مردی که از طریق هیپنوتیزم توسط بیگانگان مسخ شده، خودش را در فضایی تاریک شناور میبیند. بدن شناور و برهنه این مرد ناگهان به شکل ترسناکی شروع به تجزیه شدن میکند و انگار گوشت آن توسط موجوداتی نامرئی مکیده میشود و جز پوستی مچاله از او چیزی باقی نمیماند.
جسد درون گونی | فیلم آزمون بازیگری | ۱۹۹۹
دلیلی وجود دارد که فیلم کلاسیک «تاکاشی میکه» با نام «آزمون بازیگری) Audition همچنان یکی از اصلیترین نمادهای سینمای ترسناک مدرن است: این فیلم مملو از صحنههای واقعا ترسناک است. این ساخته میکه که از فیلمهای مورد علاقه کوئنتین تارانتینو هم است، داستان مرد بیوهای را روایت میکند که دخترانی را به عنوان همسر آیندهاش جلوی دوربین میبرد تا از بین آنها همسری انتخاب کند، غافل از اینکه نقشههای شومی درباره آنها در سر دارد.
مانند «جنگیر»، انتخاب تنها یک سکانس از این فیلم هم اجحاف بزرگی در حق آن است، با این حال بدون هیچ توضیحی شما را دعوت میکنیم به تماشای آن و خصوصا سکانس جسدی که درون یک گونی قرار گرفته است.