0
لطفاوارد شویدیاثبت نام کنیدبرای انجام این کار.

در یکی دو قرن اخیر و بخصوص از ابتدای قرن بیستم، علوم انسانی نگاه و توجه ویژه‌ای را به ادبیات معطوف کرد و از آثار کهن اساطیری گرفته تا نمایشنامه‌ها و رمان‌های بزرگ، به عنوان مواد و مصالح کار پژوهشی، مورد توجه روانشناسان، فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی قرار گرفت. از روان‌کاوانی مثل فروید و یونگ گرفته که برخی از مفاهیم مورد نظر خود را با وام گرفتن و بهره‌گیری از داستان‌های اساطیری ملل تبیین کردند تا فلاسفه‌ای همچون دریدا و کریستوا که از ژانرهایی مثل رمان، در تبیین درونمایه‌های فکری و فلسفی بهره بردند.

اما از آن سو، با فیلسوفانی نیز مواجه بوده‌ایم که برای تبیین انگاره‌های فلسفی مدنظر خود، به ژانرهای ادبی مثل رمان روی آوردند و نوشتن رمان را جایگزین رساله‌های فلسفی کردند. در این میان، چند رمان از سایر آثار شهرت بیشتری یافتند و اگر شما علاقه‌مند به ادبیات به طور جدی و همچنین افکار فلسفی باشید باید این آثار را بشناسید و به مطالعه‌شان روی آورید. این رمان‌ها، مباحث فلسفی معاصر را به شکلی جذاب روایت می‌کنند و به همین خاطر مورد علاقه و توجه عام و خاص قرار گرفته‌اند. این مقاله به معرفی این آثار اختصاص دارد و توسط گپ‌هال بازنشر می‌شود:

 

خواندن «کتاب‌های فلسفه» برای همه‌ی خوانندگان آسان نیست و ممکن است در مواجهه‌ی اولیه؛ کلمات قلمبه سلمبه و ساختار خشک و جدی متن، خوانندگانی که تازه‌کارتر هستند را به‌نوعی زده کند. از همین رو برای خوانندگانی که به خواندن فلسفه علاقه دارند اما خواندن کتاب‌های فلسفی برایشان سخت است، رمان‌های فلسفی گزینه‌ی بسیار خوبی به شمار می‌روند. اما رمان‌های فلسفی به چه دسته از رمان‌ها گفته می‌شود؟

«رمان‌های فلسفی» یا «رمان‌هایی با درون‎مایه‌ی فلسفی»، رمان‌هایی هستند که در قالب داستان، مکالمات و شخصیت‌ها، یک مکتب خاص فلسفه، عقاید یک فیلسوف مشخص و یا مفاهیم فلسفی را به مخاطب توضیح می‌دهند. در اینگونه رمان‌ها برخلاف کتاب‌های ناداستان فلسفه که مطالب به طور واضح، خشک و مستقیم بیان می‌شوند، مفاهیم فلسفی به طور غیر مستقیم و به تدریج، از طریق مکالمات، اتفاقات و روش‌های مختلف دیگر به مخاطب منتقل می‌شوند. یکی از این روش‌ها می‌تواند رشد شخصیتی و فکری شخصیت‌های رمان باشد.

در این روند مانند هرچیز دیگری، چون مخاطب در داستان کتاب غرق شده است، آموزه‌های فلسفی به طور غیر مستقیم و بدون آنکه خود خواننده به آن‌ها آگاه باشد در ذهنش تحلیل و تفسیر می‌شوند و خواننده در انتهای کتاب، مشاهده می‌کند که خود نیز همراه با شخصیت کتاب رشد و تغییر کرده است.

دراین مطلب به معرفی ۵ رمان با درون‌مایه‌ی فلسفی پرداخته‌ایم. بیشتر کتاب‌های این لیست به استثنای کتاب آخر، برای خوانندگانی که قصد دارند پا از خوانش داستان فراتر بگذارند و مطالعاتشان را در سطح گسترده‌تر و عمیق‌تری پیش ببرند کاملا مناسب است. به عبارت دیگر در این مطلب کتاب‌هایی انتخاب شده است که برای خوانندگانی که تازه شروع به خواندن رمان‌های فلسفی کرده‌اند، کاملا مناسب باشد. این رمان‌ها زیربنای دانش فلسفی خواننده را قوی کرده، و او را برای خواندن کتاب‌های فلسفه یاری می‌کند. در قسمت پایانیِ معرفیِ هر کتاب، بهترین و نزدیک‌ترین ترجمه به متن اصلی کتاب معرفی شده است. بیشتر نسخه‌های معرفی شده در انتهای کتاب تحلیل و تفسیری جامع از کتاب را در بر دارند که بسیار ارزشمند بوده و برای درک کامل کتاب ضروری‌اند.

از طرف دیگر، چهار نویسنده‌ی معرفی شده در این مطلب، سبک نوشتاری‌شان بیشتر در همین حوزه است و خونندگان در صورت علاقه‌مندی می‌توانند دیگر آثار این نویسندگان را در همین سبک مطالعه کنند.

بدون حرف اضافه‌ی دیگری به معرفی این پنج رمان در حوزه‌ی رمان‌های داستانی با درون‌مایه‌ی فلسفی، می‌پردازیم.

کتاب اول: بیگانه اثر آلبر کامو

کتاب «بیگانه»، بی‌شک یکی از برجسته‌ترین آثار «آلبر کامو» است. بیگانه که اولین کتاب از سه‌گانه‌ی پوچی این نویسنده به‌شمار می‌رود، به بیان اتفاقات زندگی مردی به نام مورسو می‌پردازد. :«مورسو» بیگانه‌ی داستان ماست؛ بیگانه‌ای که حاضر نمی‌شود هم‌رنگ جماعت شود و در بازی پرتظاهر دیگران شرکت نمی‌کند و به همین علت، از جامعه طرد شده و بیگانه است.

کتاب بیگانه با جملات آغازین خود خواننده را بهت زده می‌کند:

 امروز مامان مُرد. شاید هم دیروز. نمی‌دانم. تلگرامی از خانه‌ی سالمندان به دستم رسید: «مادر درگذشت. مراسم تدفین فردا. با احترام.» این چیزی را نمی‌رساند. شاید هم دیروز بوده است.

این بی‌تفاوتی، این عدم تعلق‌خاطر داشتن، در سرتاسر کتاب همراه مورسو است و مخاطب را هرچه بیشتر از پیش شوک‌زده می‌کند. «امروز مامان مُرد. شاید هم دیروز. نمی‌دانم.» مورسو به مراسم تدفین مادرش می‌رود و یک قطره اشک هم نمی‌ریزد. خسته است، خسته‌ی راه و نگاه‌های منتظر دیگران که متعجبانه آرامش او را نظاره می‌کنند و منتظر ابراز احساساتی از جانب او هستند. مورسو قهوه می‌نوشد، می‌خوابد، سیگار می‌کشد، به دریا می‌رود و تفریح می‎کند، با زنی رابطه برقرار می‌کند و به این دلیل که شایعات و قضاوت‌های بی‌سروته دیگران برایش اهمیتی ندارد با مردِ بدنامِ محله طرح دوستی می‌ریزد و در انجام دادن تمام این‌ها، ندانسته، تنها به دلیل خودِ حقیقی‌اش بودن و تظاهر به ناراحتی و سوگواری نکردن، ندانسته حکم اعدام خودش را امضا می‌کند. کتاب بیگانه در دو بخش نوشته شده است. بخش اول کتاب با اتفاقی شوکه‌کننده پایان می‌یابد و در بخش دوم خواننده با جنبه‌ی دیگری از شخصیت این مورسوی بیتفاوت روبه‌رو می‌شود که تمام معادلات ذهنی خواننده را بهم می‌ریزد.

«آلبر کامو» خود درباره‌ی کتاب بیگانه می‎گوید:

 قهرمان این کتاب در بازی شرکت نمی‌کند…حاضر نیست دروغ بگوید و دروغ گفتن فقط این نیست که حرفی بزنیم که راست نیست. دروغ گفتن در ضمن، و علی‌الخصوص، گفتن چیزی بیش از آن است که راست است و حقیقت دارد، و در مورد قلب آدمی چیزی بیش از آنی است که واقعا احساس می‌کند. ما همه‌مان هرروز این کار را می‌کنیم تا زندگی را ساده‌تر کنیم. اما، برخلاف ظواهر، مورسو نمی‌خواهد زندگی را ساده‌تر کند.هرچه هست همان را می‌گوید و حاضر نیست احساساتش را پنهان کند و جامعه فورا احساس تهدید می‌کند.

از کتاب بیگانه ترجمه‌های فارسی بسیار زیادی وجود دارد. اما در میان آن‌ها قطعا بهترین و بی‌نقص‌ترینشان، نسخه‌ی ترجمه شده توسط آقای «خشایار دیهیمی» است که از نشر ماهی منتشر شده است.

کتاب دوم: درمان شوپنهاور اثر اروین دی. یالوم

کتاب «درمان شوپنهاور» یک کتاب روانشناسانه-فلسفی است. داستان کتاب از جایی آغاز می‌شود که شخصیت اصلی کتاب «ژولیوس هرتزفلد» که یک روان‌درمانگر است، متوجه می‌شود که بیمار شده و مدت زیادی زنده نخواهد ماند. به همین سبب شروع می‌کند به گشتن در پرونده‌ی بیمارانی که در معالجه‌ی آن‌ها شکست خورده‌ است. در این میان به پرونده‌ی بیماری به نام «فیلیپ» برمی‌خورد. فیلیپ اسلیت مردی است که به روابط جنسی اعتیاد دارد و حدود بیست سال پیش بیمار ژولیوس بوده و ژولیوس نتوانسته است هیچ کمکی به او بکند. ژولیوس تصمیم می‌گیرد دنبال فیلیپ بگردد و از او دعوت کند تا در آخرین جلسات گروه درمانیِ زندگیِ حرفه‌ای او شرکت کند.

فیلیپ در کتاب درمان شوپنهاور، نماد شوپنهاور عصر حاضر است. مردی بدبین که برای روابط انسانی، به خصوص با زنان، هیچ ارزشی قائل نمی‌شود و در دنیای منزوی خود غرق شده است. فصل‌های کتاب یکی در میان بین اتفاقات مربوط به جلسات روان‌درمانی و افراد مختلفی که در آن حضور دارند و زندگی و فلسفه‌ی شوپنهاور در حرکت است. از این رو این کتاب نه تنها یک رمان فلسفی و روان‌شناسی بسیار پربار است؛ بلکه اطلاعات دقیقی از زندگی، خلق و خو و فلسفه‌ی شوپنهاور نیز به خواننده می‌دهد. این کتاب پر از درس‌های روانشناسانه و مطالب فلسفی است که با خواندن آن‌ها طرز فکرتان کاملا تغییر پیدا می‌کند.

بهترین ترجمه‌ی کتاب درمان شوپنهاور، نسخه‌ی ترجمه شده توسط خانم «سپیده حبیب» است. این نسخه و ترجمه‌های دیگر آثار این نویسنده از نشر قطره به چاپ رسیده‌اند.

اگر به خواندن رمان‌هایی با درون‌مایه‌ی فلسفی علاقه‌مند هستید، قطعا قبلا نام «اروین دیوید یالوم» به گوشتان خورده است؛ چراکه یکی از بهترین نویسندگان در این ژانر است. «اروین دیوید یالوم» روانشناس، روان‎درمانگر هستی‌گرا و نویسنده‌ی آمریکایی است. اروین یالوم اولین روان‌درمانگری است که با استفاده از یک مکتب فلسفی – اگزیستانسیالیسم – یک شیوه‌ی جدید روان‌درمانی را اختراع کرده است که نه تنها بر آموزه‌های روان‌شناسی، بلکه بر آموزه‌های آن مکتب فلسفی نیز استوار است. به این مکتب «روان‌شناسی هستی گرایانه» می‌گویند که اروین دی. یالوم آن را پایه گذاری کرده است.  بیشتر رمان‌های این نویسنده به بیان مفاهیم روان‌شناسی اگزیستانسیال و فلسفه‌ی اگزیستانسیال پرداخته‌اند.

کتاب سوم: دمیان اثر هرمان هسه

«دمیان»، یکی از برجسته‌ترین آثار داستانی و آثار داستانی فلسفی است. کتاب دمیان در ابتدا با نام مستعار «امیل سینکلر» یعنی نام راوی داستان منتشر شد. بعدها «هرمان هسه» به طور رسمی اعلام کرد که خود نویسنده‌ی کتاب دمیان است.

داستان کتاب حول محور زندگی «امیل سینکلر» می‌چرخد. در این کتاب سرگذشت زندگی امیل سینکلر، نوجوانی که در خانواده‌ای خشک، سرکوب شده را از زمان کودکی تا نوجوانی می‌خوانیم. تمرکز اصلی داستان بر رابطه‌ی بین سینکلر و جوانی به نام «دمیان» است. این دو در سنین نوجوانی با یکدیگر آشنا می‌شوند و دمیان، چنان تاثیر عمیق و شگرفی بر زندگی و افکار سینکلر می‌گذارد؛ که مسیر کلی زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.

دمیان، سینکلر را از تمام بندهای وجودی‌اش که او را عقب نگه داشته‌اند و مانع از رشد شخصیتی او می‌شوند رها می‌کند. «دمیان» رمانی است آمیخته با فلسفه، فلسفه‌ای که از دین گرفته تا روابط بین فردی را  به چالش می‌کشد و تمام باورهای از پیش تعیین شده‌ی انسان را فرو ریخته و دوباره از نو می‌سازد. بسیاری از منتقدان بر این باوراند که سینکلر در حقیقت، خودِ هسه است و این کتاب در اصل داستان روزهای نوجوانی و بلوغ شخصیتی و فکری اوست.

کتاب دمیان یکی از برترین اثار ادبی جهان است. به همین علت ترجمه‌ی آن کار مشکلی است. بهترین ترجمه‌ی این کتاب، ترجمه‌ی آقای «رضا نجفی» است که از نشر افق منتشر شده است. این ترجمه بسیار شیوا و بی‌نقص است. همچنین تحلیل بسیار کامل و جامعی در انتهای خود دارد که شاید از خود کتاب هم ارزشمندتر باشد. آقای نجفی کتابی نیز با نام «شناختی از هرمان هسه» نوشته است که خواندنش برای عاشقان هسه خالی از لطف نیست.

«هرمان هسه» ادیب، نقاش، نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل و فیلسوف آلمانی زاده‌ی ۱۸۷۷ است. هرمان هسه در کارهایش مبارزه‌ی پایان‌ناپذیر بین روح غیر مادی و زندگی مادی را به تصویر می‌کشد و به دنبال ایجاد تعادلی بین این دو است. همسر هسه به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا بود و همین مسئله باعث بحران‌های روحی و افسردگی هسه در سال‌های پایانی زندگی‌اش شد. او در سال‌های آخر عمرش بیشتر به نقاشی پرداخت و تعداد بسیار زیادی داستان کوتاه نوشت. او سرانجام در ۸۵ سالگی فوت کرد.

کتاب چهارم: تصویر دوریان گری اثر اسکار وایلد

«تصویر دوریان گری» رمانی گوتیک و فلسفی است نوشته‌ی «اسکار وایلد». تصویر دوریان گری داستان جوانی بسیار زیبا و خوش‌سیما به نام «دوریان گری» است. دوریان گری تنها به زیبایی‌های دنیوی و لذت‌های زودگذر و خوش‌گذرانی پایبند است و به جز زیبایی ظاهر، چیز دیگری ندارد و باطنش تهی است. روزی یکی از دوستان دوریان که نقاش است، پرتره‌ی او را نقاشی می‌کند. دوریان بعد از دیدن پرتره‌ی خود محو زیبایی ظاهر خود شده و از فکر اینکه روزی این زیبایی از بین خواهد رفت و پیر می‌شود اندوه تمام وجودش را فرا می‌گیرد. در همان لحظه آرزو می‎کند که هیچ‌گاه پیر نشود و زیبایی ظاهرش را از دست ندهد. به طور غیرقابل باوری، آرزوی دوریان برآورده می‌شود و او، از این فرصت استثنایی برای غرق شدن در فساد و لذت‌های بی‌معنی استفاده می‌کند. درحالی که بدی‌های وجودی‌اش بر ظاهرش تاثیری نمی‌گذارند، باطن او را هرروز بیش از پیش آلوده و سیاه می‌کنند.

«اسکار وایلد» نویسنده‌ی مشهور ایرلندی متولد سال ۱۸۵۴ است. مادرش شاعر برجسته‌ی ایرلندی بود. اسکار وایلد به زیبایی ظاهری و خوش‌پوشی بسیار اهمیت می‌داد. این اهمیت به اندازه‌ای بود که سوراخ دکمه‌های کت و شلوارش را با گل‌های میخک، زنبق و گل داوودی تزئین می‌کرد. شباهت‌های اسکار وایلد با دوریان گری به حدی زیاد است که منتقدان معتقد هستند دوریان گری، تصویری انعکاس یافته از خود نویسنده است. وایلد با این اثر تمثیلی قصد داشته‌ است نشان بدهد که تغییر شکلی که از تاثیر هنر بر امور واقعی پدید می‌آید، تا چه حد می‌تواند قدرتمند، نافذ، تکان‌دهنده و در روند زندگی تاثیر گذار باشد. وایلد دو فرزند پسر داشت و علی‌رغم داشتن همسر، با «لرد آلفرد داگلاس» نویسنده و شاعر مشهور رابطه‌ای عاشقانه داشت. او در ۴۶ سالگی، به علت فقر و ناتوانی برای درمان عفونت گوش‌اش دچار مننژیت حاد شد و سرانجام فوت کرد. قبل از مرگش وایلد خطاب به ویسلر گفته است:

«تنها آرزویم این است که حرفم را بفهمند.» و ویسلر پاسخ داده: «آن‌ها خواهند فهمید اسکار! آن‌ها خواهند فهمید…».

«تصویر دوریان گری» اولین و تنها رمان اسکار وایلد است.

کتاب پنجم: سقوط اثر آلبر کامو

«سقوط»، دومین اثر از «آلبر کامو» نویسنده‌ی فرانسوی اهل الجزایر در این لیست است. رمانی فلسفی که برای اولین بار در سال ۱۹۵۶ منتشر شد و آخرین اثر داستانی کامل شده‌ی این نویسنده است.

گرچه «سقوط» یکی از برترین آثار ادبی فلسفی و یکی از مشهورترین آثار کامو است؛ کتابی است که خواندنش برای کسانی که تازه خواندن فلسفه را شروع کرده‌اند به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود. همچنین، بهتر است در مطالعه‌ی آثار این نویسنده، سقوط را به عنوان آخرین کتاب، یا جزو آخرین کتاب‌ها بگذارید. چرا که سقوط آخرین اثر داستانی این نویسنده است و به نوعی کمال فلسفه و عقاید این نویسنده و هنر نویسندگی‌اش را به تصویر می‌کشد.

«سقوط» در یک نگاه کلی، مونولوگ طولانیِ «ژان باپتیست کلمانس»، برای یک غریبه – در اصل خواننده‌ی کتاب – است که در باری با او ملاقات کرده. کلمانس داستان زندگی‌اش را برای این غریبه تعریف می‌کند. داستان سقوط تدریجی‌اش در زندگی و افول هرروزه‌اش. کلمانس که در گذشته یک وکیل بسیار شناخته شده و محبوب بوده است. به تدریج جلال و جبروت زندگی گذشته‌اش را از دست داده و به مانند سقوط آدم و حوا از باغ عدن، سقوط کرده است.

زندگی باشکوه کلمانس در پناه تعریف و تمجیدهای توخالی دیگران و ابراز علاقه‌های تصنعی سپری می‌شده است. تا یک شب که کلمانس برای پیاده روی بیرون می‌رود. روی پل، زنی را می‌بیند که از روی پل خم شده و قصد دارد پایین بپرد. کلمانس بی‌توجه به او به راهش ادامه می‌دهد و کمی بعد، صدای برخورد جسمی را با سطح آب می‌شنود. کلمانس بدون توجه به مسیرش ادامه می‌دهد و رفتار خود را توجیه می‌کند اما به همین سادگی و در همان لحظه، سقوط تدریجی کلمانس و تنفر او از زندگیِ پرتظاهر و وجود دروغینش آغاز می‌شود.

بهترین ترجمه‌ی موجود از این کتاب، ترجمه‌ی «شورانگیز فرخ» است. این ترجمه کمی ادبی است و ممکن است برای بعضی از خوانندگان سنگین باشد و همه با آن ارتباط برقرار نکنند. این ترجمه از دو نشر نیلوفر و انتشارات علمی فرهنگی منتشر شده است.

«آلبرکامو» نویسنده‌، نمایشنامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی اهل الجزایر متولد سال ۱۹۱۳ است. کامو جوانترین و همچنین اولین نویسنده‌ی زاده‌ی قاره‌ی آفریقا است که موفق به کسب جایزه‌ی نوبل شده است. مانند «اروین یالوم»، تمام آثار این نویسنده را نیز می‌توان در دسته‌ی رمان‌ها و نمایشنامه‌هایی با درون‌مایه‌ی فلسفی قرار داد. کامو زمانی که ۴۶ سال داشت در یک تصادف رانندگی به همراه دوست صمیمی و ناشرش فوت کرد. شایعه‌هایی در باره‌ی به قتل رسیدن این نویسنده وجود داشته است.

 

 

لینک منبع

اوپنهایمر؛ فیلم جدید کریستوفر نولان و شمارش معکوس برای اکرانش
آیا روبات‌ها همین حالا جهان را در کنترل خود دارند؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

GIF