قیام ماه ژوئن دستمایه فیلم ۱۹۸۷: وقتی روز فرا میرسد، روایت رویدادهایی است که از قتل یک دانشجو در بازداشت پلیس کره جنوبی آغاز میشود و با شروع اعتراضات دانشجویان به شکلگیری جنبش دموکراسی انجامیده و در نهایت به سقوط و براندازی حکومت دیکتاتوری نظامی پس از یک دهه اختناق منجر میشود. اختناقی که با سرکوب خونبار قیام گوانگجو توسط دولت کره جنوبی در ۱۹۸۰ شکل تازهای به خود میگیرد. دوران تاریک ریاست جمهوری «چون دو هوان»، با این سرکوب خونبار، جنبش دموکراسیخواهی مردم کره را به محاق میبرد و استبداد و اختناق را بر کشور حاکم میکند.
یک خبرنگار آلمانی به نام یورگن هینزپتر، از ژاپن به کرهجنوبی میرود تا از نزدیک شاهد حوادث گوانگ جو باشد. او که به پیتر شهرت مییابد عنوان راوی این قیام را مییابد. فیلم راننده تاکسی، رابطه یک راننده تاکسی که به طور اتفاقی این خبرنگار را سوار میکند با او در جریان قیام گوانگ جو میپردازد. فیلم ۱۸ می روایتی واقعگرایانه از حوادث جنبش دموکراسی در گوانگ جو است. جنبشی که حدود ۸ سال طول میکشد تا به پیروزی برسد. سعی میکنم با اشاراتی به این سه فیلم سیاسی از سینمای کره جنوبی، روایتی عمیق از تلاش و مبارزه مردم کره برای دستیبابی به آزادی و دموکراسی در این کشور به دست دهم.
فراز و نشیبهای سیاسی در کره جنوبی
کره جنوبی اکنون یکی از توسعه یافتهترین کشورهای جنوب غربی آسیاست که علاوه بر رفاه، مردم آن برخوردار از دموکراسی و آزادیهای سیاسی نیز هستند. اما در دهههای گذشته و در قرن بیستم، این کشور فراز و نشیبهای بسیار بزرگی را از سر گذرانده و مردم کره زندگی پرتلاطمی را از سر گذراندهاند. مردم کره پس از آنکه از استعمار ژاپن خلاصی یافتند به ورطه جنگ و مسایل پس از جنگ جهانی دوم کشیده شدند و کشورشان به دو قسمت شمال و جنوب تقسیم شد که هر کدام زیر چنگال یک ابرقدرت قرار گرفت: شمال برای شوروی و جنوب برای آمریکا.
پس از شکست کامل ژاپن در جنگ جهانی دوم کره که مستعمره ژاپن بود به دو قسمت تقسیم شد. مناطق شمال مدار ۳۸ درجه به اتحاد جماهیر شوروی و مناطق جنوبی آن به آمریکا رسید و قرار بود این تقسیمبندی موقت بوده و پس از توافق وقتی یک دولت واحد برای کره تشکیل شد کره متحد به مردم بازگردانده شود. توافقی که هیچ وقت انجام نشد.
بدیهی است که کره شمالی تحت نفوذ شوروی، به یک حکومت کمونیستی تن داد و در کره جنوبی، جمهوری اول شکل گرفت. در ۱۹۵۰ جنگ میان دو کره آغاز شد و سه سال ادامه یافت. دولتهای غیرنظامی معمولاً از جمهوری اول کره ایسونگمن ری تا جمهوری ششم معاصر شماره گذاری میشوند. جمهوری اول، که از ابتدای آغاز بحثبرانگیز بود، تا فروپاشی آن در سال ۱۹۶۰ بهطور فزاینده ای استبدادی شد. جمهوری دوم به شدت دموکراتیک بود، اما در کمتر از یک سال سرنگون شد و دیکتاتوری نظامی استبدادی جایگزین آن شد. جمهوریهای سوم، چهارم و پنجم از نظر اسمی دموکراتیک بودند اما بهطور گسترده به عنوان ادامه حکومت نظامی در نظر گرفته میشوند. با جمهوری ششم، این کشور به تدریج در یک دموکراسی لیبرال تثبیت شدهاست.
با استقلال کره در ۱۹۴۵ جنبش کارگری قدرتمندی بهوجود آمد که اعتصابات زیادی را سازماندهی میکرد اما این جنبش به سرعت با واکنش نیروهای محافظهکار و آمریکایی سرکوب شد با شروع جنگ کره، سینگمانری بهعنوان اولین رئیسجمهور کرهجنوبی که طبقه تجار یا سرمایهداران را نمایندگی میکرد با وضع قانون امنیت ملی جدید در ۱۹۵۸ به سرکوب انواع فعالیتهای جناح چپ از جمله اقدامهای اتحادیههای کارگری پرداخت.
در طول سالهای پس از جنگ جهانی به جز یک مدت کوتاه یک ساله، کره تحت یک حکومت دموکراتیک اداره نمیشد. در سال ۱۹۷۹ پس از ترور رییس جمهور پَک چانگ هی که یک سیاستمدار مستبد بود کودتایی رخ میدهد که توسط توسط ارتشیها و چان دو هوَن خنثی میشود. چان از سال ۱۹۸۰ رییس جمهور کره میشود و دوران تاریکی را به مدت ۸ سال بر این کشور حکمفرما میکند.
سرکوب خونین قیام گوانگجو، آغازی بر دورانی تاریک
در این دوران کوچکترین انتقادها علیه دولت شدیداً سرکوب شده و منتقدان، عاملان فریب خورده و مزدور کره شمالی برای ایجاد ناامنی در کشور معرفی میشدند. دولت کره جنوبی در آن زمان گرایشهای ضد کمونیستی شدیدی داشت؛ کوچکترین اعتراضی را تاب نمیآورد و زندانیان سیاسی زیر شکنجههای بسیار سخت جان خود را از دست میدادند. ۱۸ ماه می، روایتگر قیام دموکراتیک مردم گوانگ جو و سرکوب خونین آنها از سوی حکومت است. این روز از سوی سازمان یونسکو با عنوان “۱۸ می، قیام دموکراتیک” و یا “۱۸ می، جنبش دموکراتیک گوانگ جو” شناخته میشود.
گوانگ جو ششمین شهر بزرگ کره جنوبی است که قیام دهقانان علیه حاکمان شبه جزیره کره را نیز در کارنامه دارد. قیامی مردمی در این شهر اتفاق میافتد که از روز ١٨ تا ٢٧ ماه می سال ١٩٨٠ به طول میانجامد. قیامی که با اعتراضات ساده دانشجویی آغاز شد. دانشجوی دانشگاه ملی «چون نام» توسط نیروهای امنیتی مورد تعرض قرار گرفت و تا سرحد مرگ کتک خورد و در نهایت جان خود را از دست داد. مرگ این دانشجو، فضای شهر را ملتهبتر کرده و باعث شدت گرفتن قیامهای ضد حکومتی شد. از سوی دیگر، سرکوب و برخورد مأموران حکومتی نیز شدت گرفت، به طوری که معترضان را در میدانهای شهر به رگبار میبستند. گروهی از معترضان برای جلوگیری از خشونت روز افزون خود را مسلح کردند و اینگونه بود که اعتراضات مسالمتآمیز دانشجویی به نبرد خیابانی منجر شد. پس از چند روز شهر محاصره شده و بعد از مدتها مردم کشورهای دیگر از اخبار و اتفاقات کره جنوبی بی خبر بودند.
فیلم راننده تاکسی؛ روایتی درخشان از حادثه گوانگجو
فیلم راننده تاکسی محصول سال ۲۰۱۷ کرهجنوبی، درباره پدر مجردی است که هیچ گرایش سیاسیای ندارد. کیم مَنساب، در بحبوبه اعتراضاتی که در کشورش وجود دارد، مسافرکشی میکند تا لقمه نانی برای فرزندش ببرد.
تنها چیزی که این راننده تاکسی، به آن فکر میکند، پول بیشتر است. در همین زمان، خبرنگاری آلمانی به نام یورگن هینزپتر، از ژاپن به کرهجنوبی میرود تا گزارشی از اعتراضات گوانگجو تهیه کند.
هینزپتر که همه او را پیتر صدا میکنند، مسافر تاکسی کیم مَنساب میشود. قیام گوانگجو، در تاریخ معاصر کرهجنوبی به بدترین رسوایی دولت مشهور است. این قیام که در سال ۱۹۸۰ اتفاق افتاد و به قتلعام مردم عادی این کشور انجامید، دستمایه بسیاری از داستانها، اشعار، موسیقیها و فیلمهای کرهای شده است. همچنین از هینزپتر به عنوان راوی این قیام یاد میشود. توماس گرتچمن و سونگ کَنگهو، بازیگران اصلی فیلم راننده تاکسی هستند.
درباره تلفات حادثه گوانگجو آمار دقیقی وجود ندارد. به نقل از منابع غیر رسمی حداقل ۱۶۵ نفر جان خود را از دست داده و ۷۶ نفر همچنان مفقودالاثر هستند؛ البته برخی از رسانههای کره جنوبی معتقدند آمار واقعی بسیار بیشتر از این است. منتقدان و رسانههای خارجی، تعداد کشته شدگان را چیزی بین هزار تا دو هزار نفر تخمین میزنند. از سال ٢٠١٧ تحقیقات جدیدی در اینباره انجام شد. طبق این تحقیقات رهبر وقت کره جنوبی از بالگردهای مک دونل داگلاس برای شلیک به معترضان گوانگ جو استفاده کرده است.
هنوز مشخص نیست در آن زمان چه کسی دستور شلیک به مردم را صادر کرد؛ زیرا دولت مستقر بسیاری از اسناد مربوط به این رویداد تاریخی را از بین برد؛ اما در سال ۱۹۹۰ مسئولان وقت آن زمان که در این کشتار نقش داشتند تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. در سال ۱۹۹۶ نیز “چون دوهوان” به دلیل قتل عام مردم گوانگ جو به اعدام محکوم شد که البته حکم اعدام وی توسط دیوان عالی کره به حبس ابد تغییر یافت و یک سال بعد نیز توسط رئیس جمهور وقت کره جنوبی “کیم دائه جونگ” مورد عفو قرار گرفته و آزاد شد. “کیم دائه جونگ” به نلسون ماندلا آسیا شهرت دارد و در سال ٢٠٠٠ برنده جایزه صلح نوبل شد.
پیروزی دموکراسی؛ نگاهی به فیلم ۱۹۸۷: وقتی روز فرا میرسد
خلاصه فیلم از این قرار است که در سال ۱۹۸۷، کره جنوبی توسط یک دولت نظامی اداره میشود؛ یک دانشجوی کالج طی بازجویی پلیس شکنجه و کشته میشود. مقامات دولتی برای سرپوش گذاشتن روی این اتفاق، سریع عمل کرده و بدن دانشجوی مقتول را میسوزانند. علی رغم تلاش مستمر برای سکوت همه کسانی که در این پرونده حضور دارند، حقیقت پخش شده و موجب فوران خشم عمومی میشود.
فیلم ۱۹۸۷، دختری را نشان میدهد که نسبت به مسئله دموکراسی و سیاست کشورش بیاعتنا است، ولی پس از شرکت در جلساتی که دیگر دانشجویان فعال سیاسی برگزار میکنند و کشف حقایقی درباره پدرش، دچار چندگانگی میشود. در این فیلم مانند بسیاری از فیلمهای سیاسی کرهای، بیثباتی در تصمیمگیری رهبران سیاسی این کشور و خواستههای مردم کرهجنوبی در دهه ۱۹۸۰ را میبینیم.

۱۸ می، روزی که کره جنوبی را تکان داد
شاید دموکراسی امروز کره جنوبی، چنان که در باور مردم اینگونه است، مرهون خیزش مردم گوانگجو در سال ۱۹۸۰ باشد (کره جنوبی در پژوهش سال ۲۰۲۰ نشریه اکونومیست بیست و سومین کشور جهان از نظر آزادی سیاسی و دموکراسی شاخته شد). مرگ دانشجویی به نام چون نام بر آتش خشم مردم دمید و آنها را به خیابانها کشاند و جنبش بزرگ خودجوشی را رقم زد. جنبشی که بیرحمانه توسط حکومت چون دوهوان سرکوب شد.
فیلم ۱۸ می میکوشد روایتی واقعگرایانه از این رخداد به دست دهد. این که چگونه مردم عادی به دانشجویان میپیوندند و درمییابند که سرنوشت همه مردم یک جامعه، بخصوص وقتی تحت ستم یک حاکم خودکامه باشند، به هم پیوسته است. می وو که یک راننده تاکسی است وقتی خشونت سرکوبگران را در خیابان میبیند به خانه میرود و به برادر کوچکش جین وو که مثل پدر از او مراقبت میکند گوشزد میکند که از خانه بیرون نرود و در تظاهرات دانشجویی شرکت نکند. اما وقتی همکلاسی جین وو توسط ارتش کشته میشود او همکلاسیهایش را برای تظاهرات به خیابان هدایت میکند.
گرچه این خیزش توسط حکومت به شکلی وحشیانه سرکوب میشود اما آتش زیر خاکستر خشم مردم، که به خاطر اعتراض جان عزیزان و هموطنانشان ستانده شده، خیلی زود دوباره طغیان میکند و ستونهای دیکتاتور را لرزانده و ویران میکند. سکانس پایانی فیلم ۱۹۸۷ بسیار زیبا و الهامبخش است. دختر قهرمان فیلم که از نزدیک شاهد قیام و پیروزی جنبش بزرگ مردم بوده توسط دوربین دنبال میشود همین طور که از میان سیل خروشان مردم عبور میکند بر بالای سکویی قرار گرفته و مشتهای گره کردهاش را به آسمان بلند کند. این شادی و این پیروزی سهم مردمی میشود که بیوقفه و خستگیناپذیر، برای رسیدن به آزادی که حق هر اجتماع انسانی است مبارزه میکنند. پیروزیای که البته در هیچ کشوری آسان به دست نمیآید.
GIPHY App Key not set. Please check settings