«میاندیشم پس هستم» Cogito, ergo sum با این حال همه کسانی که میاندیشند با این باور دکارت موافق نیستند.
محتوای تفکر برخی از افراد مبتلا به یک اختلال عصبی روانپزشکی نادر، معروف به سندرم کوتارد، به جای اینکه به حس بودن منجر شود، به احساس نبودن ختم میشود!
اغلب، کسانی که از توهم کوتارد رنج میبرند، فکر میکنند که اجسادی در حال گردش در دنیا زندگان هستند. برخی از آنها هم خود را ارواح بیجسمی میدانند که برای همیشه زنده خواهند ماند.
بیماران مبتلا به کوتارد واقعیتی عمیقاً تحریف شده را تجربه میکنند که در آن وجود بدن خود را انکار میکنند و بدتر از آن چون تصور میکنند بدنی ندارند، از نیازهای روزانهای مانند خوردن هم غافل میشوند!
در یک مطالعه موردی، یک زن میانسال با سابقه اضطراب و روان پریشی شروع به تجربه هذیانهای نیهیلیستی کرد. او شروع به گفتن جملاتی مانند “من مردهام” کرد، سپس غذا خوردن را متوقف کرد و از مصرف دارو خودداری کرد.
در مورد دیگر، مردی ۴۹ ساله دیگر از خودش مواظبت نمیکرد و به سلامت خود فکر نمیکرد و شروع به بخشیدن وسایلش کرد.
او از خوردن امتناع کرد و فکر کرد که افراد شروری میخواهند او را بکشند. یک هفته پس از بستری شدن در بیمارستان، بیمار به پزشکان گفت که مدتی است مرده و «معدهاش کار نمیکند، کبدش تحلیل رفته، مغزش فلج شده و صورتش فاقد خون است».
او در تخت خود بی حرکت ماند و ادعا کرد که صداهایی را میشنود که به او میگویند که او شیطان است.
در حال حاضر حدود صد مورد مشابه در پروندههای پزشکی ثبت شده.
اما اولین مورد ثبت شده به سال ۱۸۸۰ برمی ردد، زمانی که ژول کوتارد، متخصص اعصاب فرانسوی، نوع جدیدی از افسردگی را توصیف کرد که با “مالیخولیا، اضطراب، ایدههای نفرین یا طرد، عدم حساسیت به درد، هذیانهای عدم وجود در مورد بدن خود و توهمات جاودانگی مشخص میشود.”
بیماری که او از او تعریف میکرد، زنی ۴۳ ساله بود که ادعا میکرد مغز، اعصاب، معده و حتی روح ندارد. او نیز چون خود را ابدی میدانست از خوردن پرهیز میکرد.
چند هفته پس از اینکه پزشکان برای او آریپیپرازول، دارویی که برای درمان اسکیزوفرنی استفاده میشود، تجویز کردند، علائم او بهبود یافت.
کوتارد در واقع توهمی است که در بیماریهای روانپزشکی مانند افسردگی دوقطبی، اسکیزوفرنی، افسردگی شدید، یا سابقه مصرف مواد مخدر یا برخی تشنجها دیده میشود.
بررسی سال ۲۰۱۸ از موارد توهم کوتارد نشان داد که از هر چهار بیمار دارای این توهم، سه نفر، این تصور را داشتند که ویروسها یا حشرات آنها را از درون به بیرون خوردهاند.
یک بیمار ۳۵ ساله فکر میکرد که میتواند کرمها را در مغز خود احساس کند. بیمار دیگری از پزشکانش پرسید: “چرا باید وقتی که مردهام غذا بخورم؟”
تا به امروز، اطلاعات بسیار کمی در مورد سندرم کوتارد یا علت همپوشانی علائم آن با سایر بیماریها وجود دارد.
بررسیها نشان میدهند که نزدیک به ۹۰ درصد از بیماران علائم افسردگی دارند در حالی که ۶۵ درصد دارای اضطراب هستند. کسری از آنها هم توهمات شنیداری یا بصری را گزارش میکند.
با این حال، خبر خوب این است که این علائم وحشتناک را میتوان به طور موثر درمان کرد.
داروهای ضد روانپریشی، داروهای ضد افسردگی، روان درمانی و حتی الکتروشوک درمانی همگی درمانهای معمولی هستند که میتوانند نتایج مثبتی داشته باشند.
در بهترین سناریو، بیماران مبتلا به سندرم کوتارد میتوانند باکمتر از دو هفته درمان دارویی، این توهم را از مغز خود خارج کنند یا دستکم کمرنگ کنند.
محتوای غیرمعمول سندرم کوتارد، توجه نویسندگان و فیلمسازان را به خود جلب کرده و در ادبیات و سینما به عنوان یک اختلال روانی نادر و جذاب به تصویر کشیده شده.
نمونههایی از سندرم کوتارد در ادبیات و سینما:
ادبیات:
«مسخ» اثر فرانتس کافکا: رمان کافکا اگرچه به صراحت سندرم کوتارد نیست، داستان گرگور سامسا را روایت میکند که یک روز از خواب بیدار میشود و تبدیل به حشرهای غولپیکر میشود. انزوا و بیگانگی بعدی او شباهتهایی با مضامین موجود در توهم کوتارد دارد.
“مرد نامرئی” نوشته رالف الیسون: این رمان یک قهرمان آمریکایی آفریقایی تبار گمنام را دنبال میکند که به دلیل تعصب نژادی احساس میکند نامرئی شده و از جامعه جدا شده است. باز اگرچه این رمان تصویر مستقیمی از سندرم کوتارد اارئه نمیدهد، اما به درون مایههای هویت و بحرانهای وجودی میپردازد.
سینما:
«ماشینکار» The Machinist (2004): در این تریلر روانشناختی، کریستین بیل نقش تروور رزنیک، ماشینکاری را بازی میکند که از بیخوابی شدید رنج میبرد و توهم کوتارد را تجربه میکند و به سرعت در حال کاهش وزن است و برا این باور است که به آرامی در حال مرگ است. این فیلم به بررسی مضامین گناه، پارانویا و عذاب روانی پرداخته میشود.
“Taxidermia” (۲۰۰۶): این فیلم مجارستانی سه نسل از مردان را نشان میدهد که هر کدام دارای وسواسهای خاص خود هستند. بخش دوم روی موروسگووانی وندل متمرکز است که معتقد است در حال تبدیل شدن به یک مرغ است و شروع به برداشتن اعضای بدن خود میکند. اگرچه محتوای این فیلم به طور صریح سندرم کوتارد اشاره نمیکند، اما مضامین بدشکلی بدن و هذیانهای عجیب و غریب را در آن میبینیم.
«Enter the Void» (۲۰۰۹): در این درام روانی، سفر یک فروشنده مواد مخدر در توکیو را دنبال میشودکه مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و کشته میشود و روح او در شهر سرگردان میشود و شاهد حوادث پس از مرگش است. این فیلم به بررسی مضامین زندگی، مرگ و اگزیستانسیالیسم میپردازد و عناصری را که یادآور توهم کوتارد هستند، در آن دیده میشود.
در مجموع گرچه سندرم کوتارد اغلب به صراحت در ادبیات و سینما به تصویر کشیده نشده، عناصری از این اختلال مانند هذیانهای نیهیلیستی، بحرانهای وجودی و قطع ارتباط با واقعیت را میتوان در آثار داستانی مختلف یافت.